• ۱۴۰۳ جمعه ۱۱ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4061 -
  • ۱۳۹۷ سه شنبه ۲۱ فروردين

عامل اعتمادساز ميان مديران و هنرمندان

مجيد سرسنگي

شفافيت در امور به خصوص در امور مالي يكي از شروطي است كه اعتماد عمومي به نظام را در پي دارد چراكه به اين ترتيب مردم متوجه مي‌شوند آنچه به عنوان بيت‌المال از آن ياد مي‌كنيم به درستي هزينه شده است. اين منابع به مردم تعلق دارد و آنها حق دارند در جريان سرنوشت اين پول‌ها قرار بگيرند. امروز ديگر همه بر اين عقيده‌اند بودجه‌اي كه از سوي دولت براي صرف در حوزه فرهنگ و هنر در نظر گرفته مي‌شود بنا به دلايلي رقم قابل توجهي نيست اما همين پول، هراندازه كه باشد بايد درست مصرف شود.

درست مصرف شدن چيست؟ اينكه افراد اطمينان داشته باشند بودجه و سرمايه فرهنگ و هنر به سرانجام درستي مي‌رسد و عدالت در توزيع رعايت مي‌شود. به نظر، همه اهالي فرهنگ و هنر به نتيجه رسيده‌اند كه اين حوزه دستاورد مالي چنداني ندارد اما اين نكته آنها را آزار نمي‌دهد، بلكه مشكل از جايي آغاز مي‌شود كه همين بودجه هم درست و عادلانه صرف نمي‌شود. شفافيت اينجا به كار مي‌آيد. جايي كه مديران خود را موظف به ارايه گزارش عملكرد بدانند و جامعه نيز متوجه شود هزينه‌ها در جاي صحيح صورت گرفته‌ است. اهالي عرصه فرهنگ و هنر بيش از آنكه بابت كاستي‌هاي اعتباري گلايه داشته باشند، در نحوه صرف اين منابع دغدغه دارند. بارها شنيده‌ايم مي‌گويند چطور يك سينماگر مي‌تواند فيلمي با بودجه‌‌اي سنگين بسازد در حالي كه يك مستندساز براي ساخت فيلم 30 دقيقه‌اي خود دچار مشكل است يا چرا تابلوهاي يك هنرمند از محل بودجه‌هاي عمومي خريداري مي‌شود ولي براي نقاش ديگري اين اتفاق نمي‌افتد. شفافيت مي‌تواند به ايجاد اطمينان بين مديران و جامعه كمك كند ولي ما به‌طور كل و از گذشته چندان عادت به عملكرد شفاف نداشته‌ايم. آنچه مي‌گويم درباره يك مدير يا يك دوره خاص نيست، بلكه فرهنگي است كه جا افتاده و چندان خودمان را در برابر جامعه پاسخگو نمي‌دانيم. بنابراين ايجاد بي‌اعتمادي در جامعه هنري نخستين و مهم‌ترين آسيبي است كه از فقدان شفافيت نشات مي‌گيرد. اصولا در زمينه مسائل مالي حوزه هنر چند مشكل وجود دارد. نخست اينكه مديران ارشد هنري ما از سال‌ها قبل پذيرفته‌اند بايد در همين سقف كوتاه كار كنند. در حالي كه مديران بخش‌هاي ديگر كشور همواره چانه‌زني مي‌كنند و در تلاش هستند حوزه زيرنظر خود را گسترش دهند. اما متاسفانه در چند دهه گذشته كمترين اهتمام را در زمينه مديريت هنري كشور ديده‌ايم. يعني وقتي كلان‌تر به ماجرا نگاه مي‌كنيم، خواهيم ديد عرصه هنر از جمله عرصه‌هايي است كه در تمام سال‌هاي گذشته كمترين توجه را دريافت كرده است. گرچه اين امر دلايل متعددي داشته از جمله اينكه مديران هنري همواره به سقف تعيين شده قانع بودند و تلاش نكردند آن را مرتفع‌تر كنند. به عنوان نمونه اگر به كميسيون‌هاي فعال در مجلس هم دقت كنيم خواهيم ديد نسبت اين كميسيون در ميان كميسيون‌هاي چندگانه موجود، از نظر ارايه لوايح و قوانين و توسعه بخش‌ها با ساير كميسيون‌ها در جايگاه پايين‌تري قرار مي‌گيرد. به تجربه مي‌گويم كه در تمام اين سال‌ها ضعيف‌ترين كميسيون مجلس، كميسيون فرهنگي بوده است. نكته دوم، اين است كه به دليل فقدان برنامه مدون بلندمدت براي توسعه هنر در كشور، همين بودجه اندك هم كه به دست‌مان مي‌رسد به‌صورت سليقه‌اي هزينه مي‌شود. يعني در حوزه مديريت هنري فردمحور و سليقه‌محور عمل مي‌كنيم و منِ مدير تصميم مي‌گيرم اين پول در اختيار چه افرادي قرار بگيرد و چگونه سرمايه‌گذاري شود. سوم، اينكه مدير تصور مي‌كند پولي كه به او سپرده مي‌شود درواقع به شخص خودش داده شده، بنابراين حق دارد هرطور دلش خواست عمل كند. به اين ترتيب اعتبار حتما بايد در دوره مديريت يك شخص خاص هزينه شود و در امتداد آن گزارش‌هاي رنگارنگ بيايد. درحالي كه طي چهاردهه گذشته كمترين سهم از محل بودجه‌ها به بودجه‌هاي زيرساختي حوزه فرهنگ و هنر اختصاص يافته است. شما ببينيد در دهه اخير چند سالن تئاتر، چند گالري تجسمي استاندارد، چند سالن موسيقي و چند سالن سينما ساخته شده است. اين نشان مي‌دهد منظور ما از بودجه پولي است كه بايد به صورت كارپردازي بيايد و بين افراد تقسيم شود تا آنها را خوشحال كند. ابدا اين انديشه وجود ندارد كه بخشي از بودجه بايد صرف زيرساخت‌هاي هنري شود تا نسل‌هاي آينده بتوانند از آنها استفاده كنند. جمعيت ما رو به تزايد است ولي متاسفانه زيرساخت‌هاي هنري تغيير چنداني نكرده‌اند. همچنان در حوزه تئاتر به تئاترشهر و تالار وحدت متكي هستيم و در حوزه موسيقي يك سالن استاندارد نداريم و مجبوريم در سالن‌هايي كه كاربري ديگري دارند به اجراي موسيقي بپردازيم و...

نكته چهارم، به دليل عدم التزام مديران به اعلام گردش مالي يك ساله (البته شايد به نهادهاي نظارتي اعلام كند ولي از اطلاع‌رساني عمومي خبري نيست) همواره يك شائبه و سوءتفاهم بين هنرمندان و مديران هنري به وجود آمده است. همواره تاكيد كرده‌ام اولين گام براي حل مشكلات حوزه هنر رفع سوءتفاهم‌ها بين مديران و هنرمندان است. تا وقتي هنرمندان احساس نكنند مدير پاسخگو است و در برابر دريافت پولي كه در حقيقت به مردم تعلق دارد شفاف عمل نمي‌كند سوءتفاهم ادامه خواهد داشت. عاملي كه موجب مي‌شود حتي عملكرد خوب مديران نيز ديده نشود. آنچه آمد، كليات شفاف‌سازي مالي در حوزه فرهنگ و هنر بود و ابدا به معناي وجود استثناها نيست.

سرانجام بايد گفت متاسفانه در چند دهه گذشته موفق نشديم سهم هنر را از محل بودجه عمومي افزايش دهيم يا اين منابع را در محل درست هزينه كنيم و در نهايت موفق نشديم اتاق شيشه‌اي بنا كنيم كه مردم بدانند اين بودجه‌ها چگونه هزينه شده‌ است. مجموعه عواملي كه به سوءتفاهم‌ها دامن زده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون