راهبردهاي مذاكراتي ايران در توافق تاريخي هستهاي در وين
عليرضا ميريوسفي
تحليلگر مسايل سياست خارجي
در سالگرد توافق تاريخي وين، بسياري از جزييات و اخبار پشت پرده اين مذاكرات در رسانهها مطرح شدهاند، با اين حال هنوز برخي ناگفتهها از اين مذاكرات باقي مانده است. اطلاع از برخي از اين جزييات به ويژه در داخل كشور ميتواند درك و انسجام بهتري بين جريانهاي سياسي در كشور ايجاد كند و به اجماع ملي بر سر استفاده بهينه از فرصتي كه برجام براي كشور ايجاد كرده است و همين طور كاهش اختلافاتي كه به اين موضوع لطمه ميزند، ياري رساند. به هرحال برجام با هزينههاي مالي و جاني فراوان و تقديم شهداي عاليقدر در دو دهه گذشته حاصل شده است و بايد به عنوان يك دستاورد ملي مورد توجه قرار گيرد. توافق وين و برجام، شروع يك روند و مرحله جديد براي كشور و نه پايان آن است و همان طور كه تجربه يك سال گذشته نشان داده است، نبايد به چگونگي اجراي آن بيتفاوت بود و هرگونه غفلت ميتواند به منافع كشور لطمه بزند. تداوم ديپلماسي هستهاي كشور به ويژه ديپلماسي رسانهاي با جامعه هدف مخاطبين 1+5 در شرايط كنوني يك نياز اساسي است و بالارفتن هزينههاي داخلي پيگيري اين ديپلماسي رسانهاي، به اجراي آن لطمه ميزند.
براي درك بهتر مذاكرات وين، ميتوان از الگوهاي ساختار و كارگزار در علوم اجتماعي به طور اعم و روابط بينالملل به طور اخص كمك گرفت. معني الگوي ساختار و كارگزار توجه بر نقش افراد و عوامل انساني در برابر اهميت ضرورتهاي پيشيني است كه خود را بر بازيگران بينالمللي و داخلي تحميل ميكنند. در مورد خاص توافق هستهاي و برجام، بايد به هر دو دسته از عوامل تمركز كرد، يعني نه ميتوان نقش و نحوه بازيگري افراد را در دستيابي به توافق به طور كلي نفي كرد و نه ميتوان صرفا بر نقش افراد در دستاوردهاي اين توافق تمركز كرد. بدون شك شخصيت و تجارب تيم مذاكرات هستهاي در دستيابي به برجام بياثر نبوده است، ولي نميتوان از روند و اقتضائات دو دهه گذشته هم صرف نظر كرد. به احتمال بسيار زياد، همين تيم مذاكراتي كه برجام را اجرايي كرد، به عنوان مثال 15 سال قبل نميتوانست برجام را به شكل فعلي به طرفهاي مقابل بقبولاند و برعكس اين احتمال وجود داشت كه به عنوان نمونه در شرايط مناسبتر هشت سال قبل، توافق بهتري را مورد توافق قرار ميداد. به همين خاطر بايد به برجام با همه دستاوردها يا كاستيهايش، به عنوان يك كار جمعي و ملي در دهه گذشته و به عنوان دستپخت مشترك ساختارها و كارگزاران نگريست. با اين حال براي روشن شدن بيشتر ابعاد برجام، توجه به ملاحظات كارگزاران و تيم مذاكرهكننده، ميتواند بخشي از راهبرد مذاكراتي ايران را روشن كرده و به پيگيري و اجراي مناسبتر برجام ياري رساند.
نخستين نكته اينكه به نظر ميرسيد تيم مذاكراتي ايران از ابتدا به روانشناسي امريكاييها و به ويژه موضوع ضرباهنگ (Momentum) مذاكراتي توجه ويژهاي داشته است. هرچند مذاكرات هستهاي يك مذاكره چندجانبه بود، ولي به هر حال در اين مذاكرات، هيات امريكايي يكي از طرفهاي اصلي و به عبارت دقيقتر اصليترين طرف مذاكراتي بود و شايد يكي از دلايل پيشرفت بهتر مذاكرات فعلي، علاوه بر عوامل ساختاري كه به آن اشاره رفت، توجه بيشتر به اهميت ضرباهنگ مذاكرات بر اساس روانشناسي تيم مذاكراتي امريكايي بوده است. ضرباهنگ نماد عملگرايي امريكايي بوده و در فرهنگ و رويه جاري در زندگي امريكاييان از زندگي سياسي و اجتماعي تا تجارت و نظاير آن اهميت تعيينكننده و بيبديلي دارد. نمونه آن انتخابات امريكاست كه نامزدي كه در چند ايالت اوليه انتخابات مقدماتي، برنده نشود يا راي خوبي نياورد، حمايت طرفدارانش را از دست ميدهد، چرا كه عملگرايي امريكايي ميگويد راي خود را براي كسي كه شانس پيروزي زيادي ندارد، تلف نكن. توجه به ضرباهنگ يا عملگرايي امريكايي به اين معني است كه اكثريت امريكاييها در ورود به هر پروسه و تعامل جديد محتاط هستند و در ابتدا انعطاف بسيار كمي به خرج ميدهند، ولي بعد از ورود به جريان و صرف وقت براي آن، ميتوان از آنها انتظار انعطافهاي بسيار خوبي را داشت. مثلا اگر شما بخواهيد منزلي اجاره يا خريداري كنيد و قبل از ورود به مذاكرات يك تخفيف قابل توجه در همان ابتداي مذاكرات بخواهيد، طرف مقابل شما را جدي نگرفته و كلا وارد بحث با شما نخواهد شد. ولي اگر شما بحث را از ساير موارد غيراختلافي يا كمتنشتر آغاز كنيد و انعطافهايي نشان دهيد و بعد از مدتي كه بخشهاي ديگر مذاكرات پيش رفت، همان تخفيف را بخواهيد احتمال پذيرش آن بسيار بيشتر است. به همين علت و با توجه به اين واقعيت، اكثر امتيازات و انعطافهاي اساسي در ساعات آخر مذاكرات وين اخذ شد. لغو تحريمهاي صنايع هوايي و اجازه صادرات برخي اقلام به امريكا يكي از اين انعطافها بود. اين تحريمها جزو تحريمهاي اوليه امريكا بودند و طبق توافق قبلي، نبايد در موضوع مذاكرات گنجانده ميشد. از ابتدا طرفين توافق كرده بودند براي حصول سريعتر به توافق و كم كردن از پيچيدگيهاي مذاكراتي، صرفا روي تحريمهاي هستهاي و ثانويه متمركز باشند. با اين حال، رييس تيم مذاكراتي ايران در ساعات پاياني مذاكرات و با ابتكار شخصي و با اين استدلال كه اين تحريمها به همراه چند تحريم اوليه ديگر ارزش نمادين در مذاكرات دارد، موفق شد اين دستاوردهاي دور از دسترس را نيز در برجام بگنجاند.
ادامه در صفحه 15