راهبردهاي مذاكراتي ايران در توافق تاريخي هستهاي در وين
اين تكنيك مذاكراتي هرچند در نهايت به نفع كشور شد، ولي در طول مذاكرات، اين احساس نادرست را در برخي منتقدان برجام ايجاد كرد كه اين ايران است كه امتياز ميدهد. اين موضوع هسته اوليه مخالفتهاي داخلي را شكل داد كه با وجود نهايي شدن برجام، جرياني را آغاز كرد كه هنوز هم ادامه دارد.
نكته بعدي، تفكر ملي و در چارچوب كليت نظام در طول دوران مذاكرات بود. در طول دهه گذشته كه مذاكرات هستهاي در جريان بود و به ويژه در دور آخر مذاكرات هستهاي در وين، رهنمودها و خطوط قرمز ترسيمي رهبر فرزانه انقلاب همواره بزرگترين كمك و پشتيبان مذاكرهكنندگان هستهاي بوده است. در دور آخر، مقام معظم رهبري به صراحت خطوط قرمز كشور را در بحث هستهاي اعلام كرده بودند و تيم هستهاي تا آخرين لحظه بر اين خطوط پافشاري كردند و قدمي عقب ننشستند. نكته مهمي كه كمتر به آن توجه شده است تلاش وافر تيم هستهاي براي عدم استفاده ابزاري از اين فرمايشات براي كم كردن بار فشار انتقادات رسانههاي داخلي و حتي توجيه شكست احتمالي مذاكرات و بالاتر از آن دور كردن هر شايبهاي از معرفي اين خطوط به عنوان علت احتمالي ناكامي در مذاكرات بود اگر چه مهمترين موضوع مذاكره حول تامين نظرات و خطوط ترسيمي مقام معظم رهبري بود و در نهايت نيز اين خطوط به طور كامل لحاظ شدند. مهمترين راهبرد رسانهاي تيم مذاكرات هستهاي اين بود كه هرگاه مخالفان خارجي توافق هستهاي، سعي ميكردند خطوط قرمز ترسيمي را به عنوان علت بنبست يا شكست احتمالي مذاكرات وانمود كنند، بلافاصله و عامدانه تيم مذاكرات هستهاي، برخي نكات فرعي و كماهميتتر را به صورت رسانهاي برجسته ميكرد تا از جهتگيري هرگونه بازي ملامت احتمالي به سوي مقام معظم رهبري و خطوط ترسيمي ايشان جلوگيري شود و اين تلاشها منحرف شوند. بسياري از نقاطي كه در طول مذاكرات به عنوان اختلافات اصلي مطرح شد، مثل محدوديتهاي موقت تسليحاتي، در واقع مسائلي بودند كه قبلا مورد توافق قرار گرفته بودند و به صورت عمدي براي تبديل به مناقشات اصلي رسانهاي ميشدند تا با اقدامات تخريبي رسانههاي خارجي مخالف برجام و هدفگيري خطوط ترسيمي رهبر معظم انقلاب جلوگيري شود. تاسفآور اينكه همين نكاتي كه عامدانه براي انحراف توجهات از اختلافات اساسي بر سر ميز مذاكرات هنوز هم بعد از گذشت يك سال دستمايه اصلي برخي انتقادات داخلي براي حمله به برجام است.
ساير نكات و توجه به جزييات مثل ارتباط مستمر با رسانهاي داخلي و خارجي، ابتكاراتي مثل تهيه پيام ويديويي تاثيرگذار در خلال مذاكرات فشرده، ارسال توييترهاي به موقع، هشت جلسه مفصل با خبرنگاران داخلي و خارجي، 13 مصاحبه بعد از برجام با رسانههاي اصلي جهاني و ملي، ديپلماسي بالكوني و نظاير آن هم در وين انجام شد كه موضوع بحث اين نوشتار نيست. در مجموع روشهاي مذاكراتي و ديپلماسي عمومي بهكاررفته در اين مذاكرات نمونه جالبي از هنر ديپلماسي بود.
آنچه در اين مقطع اهميت زيادي دارد توجه همگاني به اين واقعيت است كه برجام، برخلاف تصورعمومي، به معني پايان دشمنيها با ايران نبوده و نيست. از ابتدا هم قرار نبوده چنين باشد. برجام شروع يك مرحله و فرآيند جديد است كه با هزينههاي گزافي براي كشور به دست آمده است و بايد با قدرت و انسجام داخلي اجراي آن پيگيري شود تا در نهايت نتيجه مثبتي براي كشور داشته باشد. همانگونه كه توجه به روانشناسي طرفهاي مذاكراتي و ديپلماسي عمومي خارجي كشور نقش مهمي در حصول به اين توافق مهم داشته است، ادامه اين روند نيز براي ادامه كار امري حياتي است. به ويژه در چندماه آينده انتخابات رياستجمهوري امريكا انجام خواهد شد و وجود همدلي و انسجام ملي در مواجهه با شرايط جديد اجراي برجام بسيار تعيينكننده است. اميد آنكه با درك درست تحولاتي كه به حصول به برجام به عنوان يك دستاورد و تصميم جمعي انجاميده است و دستاوردهايي كه با فداكاري كل آحاد كشور و با تقديم شهدايي بيمانند در 37 سال گذشته حاصل شده است، با همدلي و انسجام ملي امكان پيگيري و اجراي موثرتر برجام فراهم آيد.