• ۱۴۰۳ جمعه ۶ مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 11 -
  • ۱۳۹۵ چهارشنبه ۲۳ تير

شكست يا پيروزي: برجام و دشمنان خارجي آن

آياتوافق هسته‌اي دستاوردي درجهت حفظ و تحكيم منافع ملي بود؟

مجيد تفرشي
تاريخ‌نگار و تحليلگر مسائل بين‌المللي

با گذشت يك سال از نهايي و قطعي شدن پيمان هسته‌اي ميان ايران و شش قدرت بزرگ جهاني (برجام) و در شرايطي كه جامعه بين‌المللي عموما از اين توافق سرنوشت‌ساز، به عنوان دستاوردي الگو در جهت تحكيم مباني صلح و امنيت جهاني از طريق گفت‌وگو و احترام متقابل ياد مي‌كند، مخالفت‌ با اين دستاورد بزرگ تاريخي و تاريخ‌ساز، با انگيزه‌هاي متفاوت و متضاد در دو سوي عالم همچنان ادامه دارد.
در شرايطي كه گروه‌هاي مختلفي با انگيزه‌هاي اقتصادي، ايدئولوژيك و سياسي در داخل ايران با ادعاي پيروزي طرف‌هاي غربي و فدا شدن منافع و مصالح ايران در توافق موسوم به برجام بوده و مصمم به مقابله و به شكست كشاندن آن هستند، در خارج از ايران نيز، دولت‌ها و جناح‌هاي مختلفي در بين كشورهاي عربي، اروپا، امريكا و اسراييل، با انگيزه‌هايي ظاهرا مخالف، ولي در عمل مشابه، نتيجه‌اي ديگر گرفته و بر اين ادعا هستند كه ايران برنده اصلي مذاكرات هسته‌اي و پيمان برجام بوده و طرف‌هاي اروپايي و امريكايي در اين ماجرا دچار خسارت و شكست شده‌ و در نهايت فريب طرف ايراني را خورده‌اند.
بايد توجه داست كه برجام فرآيند يك دوره طولاني و بيش از يك دهه تلاش دو طرف براي پيشبرد اهداف خود، بدون اعتنا به مطالبات طرف مقابل بوده است. امريكا و اتحاديه اروپا، در اين مدت در تلاش بودند كه حقوق قانوني و بديهي ايران، بر اساس پادمان‌هاي جهاني و مقررات آژانس بين‌المللي انرژي هسته‌اي را ناديده گرفته و رفتاري تبعيض‌آميز و استانداردي دوگانه را نسبت به ايران در پيش بگيرند. اگر سير برخورد با برنامه هسته‌اي ايران از ابتداي پرونده‌سازي براي ايران تا امضاي برجام را در نظر بگيريم، درمي‌يابيم كه تا چه اندازه سياست‌هاي ضدايراني غربي در مواجهه با برنامه هسته‌اي ايران دچار ناكامي و ناكارآمدي بوده است.
براي نمونه، به ياد بياوريم اظهارات ژنرال كالين پاول، نخستين وزير امور خارجه در دولت اول جورج دبليو بوش رييس‌جمهور امريكا را كه به صراحت اعلام كرده بود ايران به دليل داشتن امكانات و ذخاير غني سوخت فسيلي، اساسا هيچ گونه نيازي به برنامه هسته‌اي، چه نظامي و چه غيرنظامي ندارد و نبايد وارد اين حيطه شود. نخستين البته عدم توفيق اين سياست‌هاي بازدارنده، به معناي كاملا بي‌اثر بودن تلاش‌هاي ضدايراني امريكا و اروپا نيست و نمي‌توان از تاثيرگذاري تحريم‌هاي اقتصادي، سياسي و نظامي، به خصوص در نيمه دوم دوران جنجال‌هسته‌اي (از 1388 تا 1394 شمسي) گذشت و آن را ناديده گرفت.
از سوي ديگر، ايران نيز پس از يك دوره پرفراز و نشيب تعامل نسبي يا بي‌اعتنايي به دغدغه‌ها و تهديدات خارجي، به خصوص در دوران رياست‌جمهوري محمود احمدي‌نژاد، تلاش كرد تا اقدامات ضد برنامه هسته‌اي ايران، به خصوص دور واپسين تحريم‌ها را ناديده گرفته و آن را بدون تاثير در سياست خود اعلام كند. سياست عدم تعامل ايران با جامعه بين‌المللي (به ويژه آژانس، شوراي امنيت سازمان ملل و كشورهاي غربي) در عمل منجر به تنگ‌تر شدن حلقه محاصره ايران و ظهور پديده اتحاد كامل و سياست واحد غرب (به خصوص اروپا و امريكا) عليه برنامه هسته‌اي و كل منافع ملي ايران شد.
چه در طول دور نهايي مذاكرات هسته‌اي ايران و شش قدرت جهاني از سال 1392 به بعد و چه از زمان امضاي متن نهايي برجام تاكنون، تلاش‌هاي بسياري براي اعلام خطر درباره توفيق و پيروزي ايران در مذاكرات و توافق صورت گرفته است. اين تلاش‌ها از سوي موسسات تحقيقاتي، فعالان سياسي، گروه‌هاي لابي و دولت‌هاي عربي متحد غرب، اسراييل، راستگرايان افراطي اروپايي و نئوكان‌هاي امريكايي انجام شده است. مبناي استدلال همه اين اظهارات اين است كه ايران توانسته با مهارت ديپلمات‌هاي خود، وجهه بازيافته جهاني خود در پرتو انتخاب حسن روحاني به رياست‌جمهوري و بهره‌گيري از توفيقاتش در سياست‌هاي منطقه‌اي مذاكرات را به سود خود پيش برده، از گوشه رينگ مناقشه خارج شده و ضمن رهايي از فشارهاي فزاينده موجود، رسما مجوز ادامه برنامه هسته‌اي خود را نيز از جامعه بين‌المللي دريافت كند.
هرچه مذاكرات پرتنش و حساس هسته‌اي به سوي دستيابي به يك توافق رسمي پيش مي‌رفت، بر شدت ايران هراسي و منفي‌بافي عليه مذاكرات افزوده مي‌شد. اين واكنش‌ها گاهي به صورت اظهارنظر مقامات رسمي بود، گاهي به شكل خبر و تحليل و گاهي به شكل گزارش‌هاي ظاهرا تحقيقاتي اتاق‌هاي فكر و گروه‌هاي لابي ضدايراني.
براي نمونه، مگنوس نورل، تحليلگر سوئدي نئوكان، ضدايراني و حامي اسراييل «موسسه واشنگتن در امور خاورنزديك» و «بنياد اروپايي دموكراسي/ اف.‌اي.دي» در يك گزارش تحليلي درباره برجام از اين توافق با عنوان «يك توافق واقعا بد: توافق هسته‌اي با ايران و تبعات آن» نوشت: «برجام يك پيروزي مهم ديپلماتيك را به ايران تقديم كرد و در نتيجه آن، ايران مي‌تواند زيرساخت‌هاي هسته‌اي خود را حفظ كند. اين چيزي بود كه مذاكره‌كنندگان پنج به علاوه يك، از ابتدا گفته بودند كه بايد از بين برود. اين توافق همچنين ايران را از فشار اتهام نسبت به خدعه در برنامه هسته‌اي خود طي سال‌هاي متمادي نجات داد و از اين دام رهانيد. نتيجه مهم‌تر كوتاه‌مدت اين پيمان، آزادسازي ميلياردها دلار ايران براي ادامه سياست‌هاي منطقه‌اي خود در جهت بي‌ثبات كردن كشورهاي خاورميانه بود.»
با هر معياري كه بسنجيم، حتي با فرض پذيرش ادعاي خطرناك و غيرصلح‌آميز بودن ماهيت برنامه هسته‌اي ايران، قاعدتا بعد از رسيدن به توافق برجام، بايد خيال اعراب، به خصوص متحدان پادشاهي سعودي از اين مساله راحت مي‌شد. ولي چنان كه از خلال رفتار و واكنش‌هاي سياستمداران سعودي و متحدانش، به خصوص مثلث تندرو و تازه به قدرت رسيده محمد بن نايف وليعهد، محمد بن سلمان نايب وليعهد و عادل جبير، وزير خارجه و همچنين ديدگاه‌هاي تحليلگران عرب، از جمله حسين كالوت، در مجموعه مقالات و گزارش ويژه تفصيلي «ايران و جهان عرب، پس از توافق هسته‌اي: رقابت و تعامل در دنياي جديد»، منتشر شده توسط مركز مطالعات بين‌المللي بلفر دانشگاه هاروارد، برمي‌آيد، واكنش سعودي و دولت‌هاي متحد آن كشور (از قبيل اردن و مراكش) نسبت به برجام منفي و توام با عدم اطمينان به نتايج آن بود و دستاورد توافق را قوي‌تر شدن نقش و جايگاه منطقه‌اي و بين‌المللي و پيروزي ديپلماتيك ايران مي‌دانستند.
در همين ارتباط، ابراهيم فريحات، تحليلگر شعبه قطري موسسه پژوهشي بروكينز، بر اين باور است كه رسيدن به توافق برجام موجب تهاجمي‌تر شدن سياست‌هاي منطقه‌اي ايران شده است: «پس از دستيابي به توافق برجام و دستيابي ايران به ده‌ها ميليارد دلار از منابع مالي، ايران درگير دو جنگ داخلي در سوريه و يمن شده، در حالي كه تحت محدوديت‌هاي شديد مالي، هيچ كس تصور نمي‌كرد ايران اين گونه رفتار كند.»
براي اين كشورها، مذاكرات قدرتمند و دستيابي ايران به يك توافق محكم و پايدار با شش قدرت بزرگ جهاني، در عمل به برجسته شدن ضريب نفوذ و دامنه مانور ايران در معادلات منطقه‌اي و جهاني منجر شده و نهايتا مي‌تواند به تضعيف مواضع راهبردي رقباي منطقه ايران در شمال و جنوب كشور منجر شود.
وجه ديگر مخالفان فرامرزي برجام را اسراييل و لابي گسترده و قدرتمند آن در امريكا و اروپا تشكيل مي‌دهند. از اظهارنظرات مخرب و كارشكنانه منظم و مستمر افرادي چون بنيامين نتانياهو، نخست‌وزير اسراييل و شماري از حاميان او در سپهر سياست در امريكا كه بگذريم در موسسات لابي، اتاق‌هاي فكر و انديشكده‌هاي اسراييلي و امريكايي نيز عليه توافق برجام مكرر گفته و نوشته شده است. در اين ميان، چه از نظر كمي و چه از نظر كيفي، موسسه «اتحاد عليه ايران هسته‌اي/ ياني» كه متشكل از تعدادي از مقامات سياسي، ديپلماتيك و امنيتي حامي اسراييل در اروپا و امريكا است، بيشترين نقش و سهم سياسي، تبليغاتي و رسانه‌اي را در ايران هراسي و ارايه چهره‌اي منفي از ايران داشته و اصرار داشتند كه برجام يك پيروزي سرنوشت‌ساز براي ايران و رهايي تهران از پروژه تغيير رژيم بود كه در دستور كار امريكا و اسراييل و اعراب قرار داشت.
سواي ياني، كم نبودند محققان دانشگاهي و تحليلگران سياسي اسراييلي كه برجام را يك شكست تاريخي براي اسراييل و امريكا و متحدان آنها قلمداد كردند. براي نمونه، يوسي كوپرواسر استاد مركز مطالعات بگين- سادات در دانشگاه بار ايلان اسراييل در يك گزارش تفصيلي 44 صفحه‌اي، با عنوان «نقش اسراييل در پروژه مناقشه هسته‌اي ايران»، به تفصيل پرده از هراس اسراييل از توافق برجام برداشته است.
به نوشته كوپرواسر، اسراييل گرچه مستقيما در مذاكرات هسته‌اي حضور نداشت، ولي تقش پررنگي را در پشت پرده و تلاش براي جهت دادن به ديدگاه‌هاي ضدايراني و طرح اتهامات تخريبي مختلف عليه ايران در غرب برعهده داشت. در اين گزارش همچنين عنوان شده كه به جاي برجام در شكل كنوني كه موفقيتي بزرگ و تاريخي براي ايران است و اين كشور را دوباره به يك قدرت بزرگ و تاثيرگذار منطقه‌اي تبديل مي‌كند. كوپرواسر معتقد است كه بايد بر شدت فشارهاي سياسي، اقتصادي به همراه تهديدهاي نظامي عليه ايران افزود تا اجازه قدرت گرفتن دوباره از ايران سلب شود. استاد دانشگاه بارايلان همچنين معتقد است، حال كه توافق بد برجام امضا شده، بايد از هر راه ممكن، از جمله اتحاد با كشورهاي غربي يا تهديد نظامي، مانع تحقق عملي آن شد و اسراييل تحت هيچ شرايطي نبايد برجام را به رسميت شناخته و اجراي كامل آن توسط امريكا را بپذيرد.
از نگاه اسراييل، برجام يك شكست تمام‌عيار در برنامه‌هاي ضدايراني حكومت تل‌آويو بوده و با وجود صرف پول‌هاي هنگفت و تبليغات بي‌وقفه طي بيش از يك دهه براي رواج ايران‌هراسي در ميان همسايگان و جامعه بين‌المللي، مخدوش كردن وجهه منطقه‌اي و جهاني ايران و بستن راه‌هاي تنفسي سياسي، ديپلماتيك، اقتصادي و راهبردي در جهان، ايران توسط با قدرت از طريق مذاكره و چانه‌زني بيشترين امتيازها را براي خود در اين معركه كسب كرده، كمترين امتيازها و هزينه‌ها را بدهد و ضمنا با درايت و زرنگي از مهلكه استمرار تحريم‌هاي فزاينده و خطر جنگ و مداخله نظامي عليه خود رها شود.
كمتر كسي برجام را يك توافق كاملا بدون نقص و عاري از كمبودهاي حقوقي و اجرايي براي هر دو طرف ماجرا مي‌داند، ولي در مجموع و با توجه به جميع شرايط، اين توافق نزديك‌ترين راهكار ممكن و عملي در جهت رسيدن ايران به اهداف كوتاه‌مدت، ميان‌مدت و راهبردي خود بوده است. اگر به قول اوفن بيسمارك، سياست و ديپلماسي را «هنر ممكنات» قلمداد كنيم، برجام نمونه درخشاني براي به حداكثر نزديك كردن گزينه‌هاي پيش رو به اهداف آرماني ايران بوده است. مي‌توان در روياها و فانتزي ده‌ها اشكال ريز و درشت بر برجام گرفت، ولي در عالم عمل و امكان، اين توافق دستاوردي مهم براي ايران در جهت حفظ و تحكيم منافع ملي و مصالح و آرمان‌هاي درازمدت جمهوري اسلامي ايران بوده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها