• ۱۴۰۳ جمعه ۶ مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 11 -
  • ۱۳۹۵ چهارشنبه ۲۳ تير

حال خوب برجام در يك‌سالگي

اعلاميه ترحيمي كه منتشر نشد

دكتربهزاد صابري كارشناس حقوقي و عضو تيم مذاكره‌كننده

در يكي از مقاطع مذاكرات هسته‌اي در هتل كوبورگ وين، روزي دكتر ظريف نگارنده را به اتاق‌شان احضار كرده و خواستند كارهاي ديگر را موقتا به كناري نهاده و مشغول تهيه پيش‌نويس يك متن خاص شوم كه من از آن به «اعلاميه ترحيم مذاكرات» تعبير كردم. مساله اين بود كه با مواضع مذاكراتي قاطع و محكمي كه هيات ايراني بر اساس دستورالعمل‌هاي خود اتخاذ كرده بود، احتمال عدم توافق از هر زمان ديگري بالاتر بود و بسيار محتمل بود كه ظرف چند روز آينده، مذاكرات به كلي با شكست مواجه شود. از همين رو دكتر ظريف مي‌خواستند براي اينكه ابتكار عمل را در كنترل فضاي سياسي و جو تبليغاتي و رسانه‌اي كه مسلما در پي اعلام شكست مذاكرات ايجاد مي‌شد به نفع جمهوري اسلامي ايران در دست داشته باشند و به همين خاطر، مي‌خواستند متن يك نامه سرگشاده و تفصيلي خطاب به دبيركل سازمان ملل متحد آماده باشد كه بتواند به خوبي نشان دهد مواضع ايران تا چه اندازه منطقي و سازنده بوده و اثبات كند كه شكست مذاكرات، نتيجه زياده‌خواهي‌هاي طرف مقابل بوده است. اين پيش‌نويس تهيه شده و با نظرات اعضاي كليدي تيم مذاكره‌كننده تكميل شد اما خوشبختانه هم به دليل پذيرش نسبي مواضع ايران توسط طرف‌هاي مقابل و تا حدي نيز به دليل يافت شدن برخي راه‌حل‌هاي خلاقانه در موضوعات فني، گره مذاكرات باز شد و استفاده از آن نامه ضرورتي پيدا نكرد.
غرض از بازگويي اين خاطره اين است كه مذاكرات منتهي به برجام، هرگز ساده نبود و هيچكس با ساده‌انگاري و از آن بدتر، با اعتماد به نيات طرف مقابل وارد مذاكره نشده بود و يكي از اصلي‌ترين دلايل اينكه اين مذاكرات آن همه به طول انجاميد هم همين بود. از سوي ديگر، موضوعاتي كه در جريان مذاكرات بايد تعيين تكليف مي‌شدند، هم بسيار مهم و حساس بودند، هم تعدادشان زياد بود و هم به لحاظ محتوايي از تنوع زيادي برخوردار بودند. همين‌طور مجموعه هفت بازيگري كه در قالب يك گروه در طرف ديگر ميز مذاكره نشسته بودند هم به لحاظ جايگاه، وزن سياسي و اقتصادي، جنس روابط با ايران، ملاحظات سياست داخلي خود، نگاه‌هاي متفاوت راهبردي و تاكتيكي به جهان، منطقه و ايران يك مجموعه متكثر بودند كه همين امر هم يافتن راه‌حل براي موضوعات را دشوار مي‌كرد. هيچ‌كدام از اينها از نگاه تيم مذاكره‌كننده كشورمان به دور نبود. كما اينكه رهبري نظام در همان سخنراني معروف‌شان در دوم تيرماه 1394 كه در آن هيات مذاكره‌كننده را امين، غيور، شجاع ومتدين توصيف كردند، پس از اشاره به اينكه نسبت به محتواي مذاكرات و جزييات مذاكرات و آنچه در مجالس مي‌گذرد مطّلع هستند، خطاب به منتقدين مذاكرات در داخل كشور گفتند: «انتقاد بكنيد لكن توجه داشته باشيد كه انتقادها با لحاظ اين معنا باشد كه آن طرف مقابل بعضي از عيوبي را كه ما در انتقادمان ذكر مي‌كنيم مي‌دانند، [اما] خب به اين نتيجه رسيده‌اند يا ضرورت‌ها آنها را به اينجا كشانده يا به هر دليل ديگري.»
نتيجه طبيعي وجود اين همه عوامل چالش‌آفرين در مذاكرات اين است كه سند مورد توافق نهايي موسوم به «برجام» آنچنان باشد كه براي همه طرف‌هاي برجام «راضي‌كننده» باشد اما براي هيچ كدام از آنها، از جمله ايران، ايده‌آل نباشد. به درازا كشيدن مذاكرات و حساسيت آن و پيچيدگي آن و اين همه كار كارشناسي و سياسي و حقوقي كه روي اين متن انجام شد نيز براي همين بود كه سندي حاصل بشود كه لااقل چنين خصوصيتي يعني رضايت بخشي نسبي براي همه طرف‌ها را داشته باشد. سندي كه بودش، از نبودش بسيار بهتر باشد. و برجام واقعا چنين سندي است. سندي كه در عين حال، ايده‌آل يا كامل نيست (نه فقط براي ايران، بلكه همچنين براي ساير طرف‌ها) و باز به بيان صحيح و دقيق رهبري نظام، خلل و فرجي دارد كه مورد سوءاستفاده قرار مي‌گيرد و البته شاهد هستيم كه بسياري از اشخاص در طرف مقابل هم، البته از سر خباثت، ايران را متهم مي‌كنند كه در حال سوءاستفاده از خلل و فرج برجام است.
هر سند پيچيده، تفصيلي و حساس خصوصا در سطح بين‌المللي ممكن است مورد سوءاستفاده‌هايي قرار گيرد. شايد اگر برجام به جاي آنكه محصول يك توافق از جايگاه برابر و عزتمند باشد، محصول تحميل از يكسو و تسليم از سوي ديگر بود، مي‌توانست به جاي سند حجيم فعلي و پيوست‌هاي متعدد آن، در يك سند چند صفحه‌اي كوتاه، آن‌هم يكجانبه، خلاصه شود و اتفاقا بسيار هم سهل‌الفهم و ساده نوشته شود. اگر كشورمان بدون هيچ قيد و شرطي، نظرات طرف مقابل را كه در قالب قطعنامه‌هاي چندگانه شوراي امنيت سازمان ملل متحد تجسم يافته است مي‌پذيرفت و تمام برنامه‌هاي مرتبط با غني‌سازي، آب سنگين و فناوري‌هاي مرتبط با موشك‌هاي بالستيك خود را متوقف مي‌كرد و بسياري چيزهاي اضافه‌تر نيز به طرف مقابل تقديم مي‌كرد و در ازاي آن به اين اميد مي‌نشست كه تحريم‌ها از سر ترحم در آينده‌اي نامعلوم تخفيف يابند، آن وقت ممكن بود با يك سند ساده و كوتاه روبه‌رو باشيم. اما مذاكرات منتهي به برجام كاملا برعكس بود. آشنايان به حقوق و روابط بين‌الملل آگاه هستند كه در نظام بين‌المللي كنوني كه بر شوراي امنيت مبتني شده است، در روابط بين شورا و سايرين مفهومي به نام «مرضي‌الطرفين» معنا نداشته است. شورا نسخه مي‌پيچد و ديگران بايد اطاعت كنند. اينكه پنج كشور عضو دايم و داراي حق وتوي شوراي امنيت، به اضافه آلمان كه خواستار عضويت دايم است، با كشوري كه از منظر آنان خاطي و ناقض مصوبات شوراي امنيت است، پاي ميز مذاكره نشسته و راه‌حل جامع براي موضوعي كه در دستور كار شورا بوده است را با لحاظ كردن نظر خود آن دولت به رشته تحرير درآورده و حتي آن دولت را در نگارش متن پيش‌نويس قطعنامه شوراي امنيت مشاركت دهند، يك پديده كم‌نظير و يك خرق عادت است. لذا حاصل چنين مذاكراتي، سندي است كه پيچيده و مفصل است و لذا امكان سوءاستفاده از آن، مثل هر سند پيچيده و تفصيلي ديگر ممكن است وجود داشته باشد.
طبيعت مذاكرات، از هر نوع و بر سر هر موضوعي، اين است كه در زمان مذاكره، هر طرف سعي مي‌كند نشان دهد كه از متن پيشنهادي راضي نيست و اينكه آن متن با خواسته‌هايش فاصله زيادي دارد و صرفا در جهت منافع و خواسته‌هاي طرف مقابل است و از اين طريق سعي مي‌كند امتيازهاي بيشتري بگيرد. اما به محض پايان مذاكرات و نهايي شدن متن، اين روند معكوس مي‌شود. يعني حالا هر طرف بايد سعي كند متن موجود را اتفاقا در جهت خواسته‌هاي خود تعبير و تفسير كند تا بتواند در مرحله اجرا بيشترين امتياز را بگيرد و اجراي متن را به اهداف و سياست‌هاي خود نزديك‌تر كند. يعني تا جاي ممكن سعي كند تعابير و جملات توافق را به سمت منظور خود كشيده و در عين حال، از رفتارهاي طرف مقابل گله كرده و آنها را ناسازگار با توافق قلمداد كند. اين رفتار تا زماني كه به اصل حسن نيت در اجراي قرارداد لطمه نزند، عادي و طبيعي است اما همه طرف‌ها بايد توجه داشته باشند كه خاصيت كساني در توافق‌هاي بين‌المللي به هر حال محدوديتي دارد و اين قبيل زيركي‌ها و منفعت‌خواهي‌ها در يك مرحله‌اي مي‌تواند به اصل توافق لطمه وارد كند. اين نكته‌اي است كه در ارتباط با برجام بايد امريكايي‌ها به طور ويژه مدنظر قرار دهند. ايران تا بدين‌ جاي كار با حسن‌نيت، پاي تعهدات برجامي خود ايستاده اما در سوي مقابل، از ميان شش كشور لااقل از جانب امريكا حسن نيتي در اين روند مشاهده نشده است و فشارهايي كه به ديواره‌هاي برجام وارد آورده‌اند اگرچه تاكنون منجر به فروريختن اين ديواره‌ها نشده اما تا آستانه خطر رفته است.
اين سند همان‌طور كه قبلا نيز تبيين شده، يك موافقتنامه بين‌المللي نيست بلكه يك نقشه راه و مبتني بر اقدامات داوطلبانه و متقابل طرف‌هاي توافق است. مجموعه‌اي است از «قرارها» كه طرف‌هاي مذاكره با يكديگر گذاشته‌اند و هر قدم را با قدم‌هاي طرف مقابل گره زده و هماهنگ كرده‌اند. اصولا ضمانت اجراي چنين سندي، در همان برد- برد بودن آن است. يعني بايد آنچنان توافقي باشد كه هيچ يك از طرف‌هاي درگير، مايل نباشند آن را از دست داده و به وضع نامطلوب سابق يا حتي وضعيتي بدتر از آن بازگردند. نامطلوب بودن گزينه‌هاي جايگزين است كه در همه طرف‌ها موجب پايبندي به برجام مي‌شود و اگر يكي از طرف‌ها به اين احساس واقعي و جدي برسد كه اين برنامه اقدام براي او باخت و براي ديگران برد است، ممكن است اراده‌اي براي ادامه آن نداشته باشد. لذا امريكايي‌ها -چه كنگره كنوني امريكا يا رييس‌جمهور بعدي آن- بايد به‌شدت مراقب ماجراجويي‌هاي خود در ارتباط با برجام باشند.
برجام يك تحول مهم در رژيم‌هاي بين‌المللي در حوزه امنيت بين‌الملل و كنترل تسليحات بود و نتيجه نقض احتمالي برجام بسيار متفاوت است از نقض يك موافقتنامه بين‌المللي كه موجب بروز مسووليت بين‌المللي در معناي خاص حقوقي آن شده و بعد هم طرف زيان‌ديده بخواهد به داوري يا دادگاه مراجعه كند تا مثلا آن نقض تعهد خاص جبران شود. بلكه، اگر برجام به طور بنيادين نقض شود تا حدي كه آن اصل اساسي «برد-برد» را به مخاطره بيفكند و اين نقض مطابق با مكانيزم‌هاي پيش‌بيني شده در خود برجام به نحو مقتضي جبران نشود، اين به معناي شكست خوردن اين «چارچوب» و اثبات ناكارآمدي آن در باز گشودن گره اين مساله است. در چنين فرضي ضمن اينكه ايران هم خود را ملزم به رعايت هيچ سقف يا محدوديتي ندانسته و دليلي براي اعتمادسازي بيشتر يا اقدامات شفافيت‌ساز نخواهد داشت، اما فراتر از آن دنيا ديگر براي امريكايي‌ها آن دنياي پيش از برجام نخواهد بود. دنيايي كه در آن با ترسيم يك چهره ياغي و عصيانگر از ايران موفق شده بودند تا حد زيادي عليه ايران اجماع‌سازي كنند. در دنياي پس از نقض احتمالي برجام از سوي امريكا، ديگر ايران در برابر آن مفهوم مصنوعي «جامعه بين‌المللي» كه همواره گفته مي‌شد نگران فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران است نخواهد بود. بلكه اين بار، در چشم همان «جامعه بين‌المللي» مورد نظر، ايران يك شريك جدي و متعهد به حل و فصل موضوعات از طريق مذاكره و منطق خواهد بود و در مقابل، امريكا يك بازيگر غيرمنطقي و زياده‌خواه خواهد بود كه حتي به سندي كه دو سال و نيم با دقت مذاكره شده و حاصل آن مورد تاييد و رضايت نسبي تمام دولت‌هاي عضو پنج بعلاوه يك (از جمله خود امريكا) بوده نيز پايبند نبوده است. شور و اشتياق دولت‌هاي اروپايي و ساير متحدين هميشگي امريكا همانند ژاپن، كره جنوبي، استراليا و سايرين براي تعميق روابط سياسي با ايران و گسترش مناسبات تجاري با اين كشور نشان مي‌دهد از نظر همين دولت‌هايي كه «جامعه بين‌المللي» مورد نظر امريكا را تشكيل مي‌دادند، مساله هسته‌اي ايران، اين بحران ساختگي و غيرضروري، به تاريخ پيوسته است. اگر امريكا برجام را پاره كند، هيچ‌كس نيست ايران را براي «به آتش كشيدن برجام» ملامت كند. با اين حال، به نظر مي‌رسد عوارض منفي چنين رخدادي، موجب مي‌شود كه با وجود لاف‌ها و گزافه‌گويي‌هاي انتخاباتي و سياسي، هيچ كس با حداقلي از خرد سياسي در امريكا چنين ريسكي را مرتكب نشود.
برجام و اصول حاكم بر آن تغييري در نگاه راهبردي نظام جمهوري اسلامي نبود، بلكه نشانه استمرار و ثبات در سياست خارجي كلان ايران است. در اين ميان توفيق دولت يازدهم تنها در اين بود كه با تكيه بر واقعيات عيني پيشرفت هسته‌اي كشور از يكسو و پتانسيل عظيمي كه در اثر حضور و مشاركت مردم در انتخابات حاصل شد و به مدد تجربه، تخصص، كار گروهي و حرفه‌اي تيم مذاكره‌كننده توانست افسانه تقابل «جامعه بين‌المللي» با ايران را محو كرده و موانع بزرگي را از سر راه شناسايي رسمي حضور و ايفاي نقش جدي كشور در عرصه منطقه و جهان بردارد و راه را براي نوسازي و بازطراحي فضاي اقتصادي و تجاري ايران باز كند.
مشكلات و دشواري‌ها فراوان است، اما حال برجام در يك‌سالگي‌اش خوب است. شايد خيلي بهتر از آن چيزي كه انتظارش مي‌رفت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها