• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 21 -
  • ۱۴۰۲ سه شنبه ۳ مرداد

مسير تلخي كه طي كرديم

در باب تبعیض‌های تلخی که زنان باآن دست به گریبانند

ريحانه  طباطبايي

فعال سیاسی اصلاح طلب

 

 

 


تا هجده سالگي به دليل زندگي در خانواده‌اي كاملا برابر در حوزه جنسيتي، نسبت به مسائل تبعيض بين دو جنس در جامعه ناآگاه و بي‌تفاوت بودم، پس از ورود به دانشگاه و سپس آغاز فعاليت‌هاي سياسي نيز نسبت به اين موضوع حساس نشدم و حتي اعتراف مي‌كنم كه نه تنها بي‌تفاوت بودم كه حتي اين‌گونه مباحث را به سخره نيز مي‌گرفتم. اما فعاليت سياسي و مطبوعاتي بيشتر، فاصله گرفتن از فضاي خانواده، حضور بيشتر در جامعه پر از تبعيض و مهم‌تر از همه صحبت با فعالان زن باعث شد تا نسبت به مسائل زنان و خصوصا موضوع تبعيض جنسيتي حساس شوم و امروز نه تنها به طنز عليه زنان نخندم كه تلاش كنم تا نسبت به حل اين دست مسائل در كنار زنان با تجربه و آگاه قرار بگيرم. 
در واقع عدم آگاهي و نداشتن سواد كافي باعث شده بود كه روند حاكم بر فعاليت‌هاي سياسي و كاري خود را نيز عادي تصور كنم و تبعيض را ناآگاهانه پذيرفته و به آن تن داده بودم. امروز كه آن روزها را مرور مي‌كنم متوجه مي‌شوم كه چه در فضاي سياسي و چه در محيط كاري‌ در روزنامه فضاي ضد زن، تبعيض‌آميز و تلخي را تجربه كردم و البته نه فقط من كه بسياري از زنان هم‌نسل من نفهميديم و چه آثار روحي و رواني در طول ساليان از خود بر تن و جان ما به جاي گذاشت. 
البته كه آگاهي نسبت به مسائل زنان چه تبعيض‌ها و چه آزارها در جهان امري نوين و مدرن است و روز به روز بيشتر به ابعاد شناختي آن اضافه مي‌شود و باتوجه به شرايط ايران، اين موضوع در كشور ما كماكان عقب‌تر از بسياري از كشورها بوده و طبيعي است كه در دهه 70 و 80 امثال من نيز آگاهي كمتري نسبت به آن داشته‌اند. 
وقتي به پشت سر خود نگاه مي‌كنم مي‌بينم از 18 سالگي كه وارد فضاي سياسي و روزنامه‌نگاري شدم، در بيشتر مواقع چندبرابر پسرهاي هم‌دوره خودم تلاش كردم. من زني بودم كه متعلق به خانواده سياسي شناخته شده نبود و از بسياري جهات با بسياري از فعالان آن سال‌ها تفاوت‌هاي چشم‌گيري داشت. من براي فعاليت سياسي و مطبوعاتي توانمندي‌هاي بسياري داشته و دارم، مسووليت‌پذيري، آگاهي، فهم مسائل، تلاش، پشتكار و... اما چون زن بودم اينها به تنهايي كفايت نمي‌كرد و بايد بيش از آنكه يك مرد تلاش مي‌كرد، تلاش مي‌كردم تا در جمع‌ها پذيرفته شوم. در بسياري از مواقع بايد خود را فراموش مي‌كردم، بي‌خيال مي‌شدم كه از بسياري از شوخي‌ها خوشم نمي‌آيد اما به خودم تلقين مي‌كردم كه بايد خوشم بيايد و 
با جنبه باشم و با صداي بلند‌تر بخندم و حتي خودم چندبرابر آن شوخي را تكرار مي‌كردم، خيلي قوي‌تر از آنچه كه بايد خود را نشان مي‌دادم، بي‌خيال‌تر، راحت‌تر و در بسياري مواقع بايد زن بودن خود را، احساساتم را، حساسيت‌هايم را و آنچه كه به واقع بودم را فراموش و پنهان مي‌كردم، من نمي‌ترسم، من با ناسزاها كنار مي‌آيم، رفتارم مردانست، عين پسرها مي‌مانم، چقدر من مرد هستم، صحبت كردنم، فكر كردنم، رفتارم، جنبه بدون حد و مرزم و... بسياري مواقع هم حتي خوشحال مي‌شدم كه مي‌گفتند فلاني براي خودش يك پا مرد است، فلاني ضد فمنيسست است، اصلا اخلاق زنانه ندارد و... در حالي كه رفقاي مرد اين‌گونه نبودند، ترس‌هاي‌شان، 
غر زدن‌هاي‌شان، بي‌جنبگي‌هاي‌شان، لوس‌بازي‌هاي‌شان و... همه را بي‌خجالت عيان مي‌كردند، حتي افتخار هم مي‌كردند، حتي تحميل هم مي‌كردند و به هرحال خودشان بودند. 
و خيلي‌ها چون من در فضاي سياسي و رسانه‌اي متوجه نشديم كه چطور تحليل رفتيم، از خود واقعي، از زن بودن‌مان دور شديم و تن داديم به كسي ديگر شدن. واقعيت آنكه مردان دنياي سياست را فضاي اختصاصي خود مي‌دانند يا حداقل مي‌دانستند و البته كه اين امر در فضاي روزنامه‌نگاري هم حاكم بود و از زماني كه زنان تلاش كردند تا به اين دنياي مردانه نفوذ كنند و مرزهايش را تغيير دهند مقاومت‌ها هم شكل گرفت همان‌طور كه در نخستين بازي فوتبال كه قرار بود زنان هم در آن شركت كنند رخ داد.
سال 98 بود كه قرار شد زنان براي تماشاي يك بازي فوتبال به استاديوم بروند و سريعا توصيه‌هاي مردانه شروع شد كه چطور لباس بپوشيد، با خود چه بياوريد و نياوريد، چگونه صحبت كنيد، شعار دهيد و... و بسياري از ما زنان آن زمان نوشتيم كه رهاي‌مان كنيد، اجازه دهيد خودمان باشيم، تا امروز اين فضا در انحصار شما بوده و براي همين قوانينش را شما نوشتيد، حالا ما آمده‌ايم با قوانيني كه بايد با هم بنويسيم... و اين ‌بار اجازه نداديم تا تبديل به آنچه كه نيستيم، بشويم. 
و امروز دلم مي‌خواهد برگردم به همان سال‌هاي جواني، سال‌هاي شروع فعاليت‌هاي سياسي و كار در روزنامه‌ها، حضور در جلسات و اين‌بار وقتي شوخي مي‌كنند خوشم نمي‌آيد، وقتي محكم به پشتم مي‌كوبند و بسياري از رفتارها كه خوشايندم نيست اخم كنم، تذكر دهم و اجازه ندهم براي ماندن در دنيايي كه دوستش دارم تغيير كنم و خود «زنم» نباشم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری