• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 21 -
  • ۱۴۰۲ سه شنبه ۳ مرداد

سينما نمي‌ميرد تغيير شكل مي‌دهد

گفت‌وگو با عليرضا زرين‌دست درباره حيات و دگرگوني سينما

تينا جلالي 

روزنامه نگار

امسال سينماي ايران، سخت‌ترين روزهاي همه دوره‌هاي خود را پشت‌سر گذاشت. از افت شديد مخاطبان فيلم‌ها گرفته تا تعطيلي سالن‌ها و ركود در توليد و بيكاري دست‌اندركاران فيلم‌ها باعث شدند سينما در سال 1401 جذابيت لازم را براي مردم نداشته باشد. از سوي ديگر گراني بليت سينماها و ناآرامي‌هاي اجتماعي و به موازات آن، پيشرفت پلتفرم‌هاي نمايشي كه هر روز بر تعداد كاربران آن اضافه مي‌شود، ضربه ديگري بود كه باعث شد سينما روزهاي خوبي را تجربه نكند. در اين ميان فرضيه‌اي درباره حيات سينما هم وجود داشت و آن اينكه ممكن است در سال‌هاي پيش رو شاهد مرگ سينما باشيم و اساسا شايد سينما به معناي واقعي كاركرد لازم را نداشته باشد. حتي در كنار نگراني براي ادامه حيات سالن‌هاي سينما، برخي صاحب‌نظران نسبت به آينده نام و ماهيت «سينما» هشدار دادند، چراكه ممكن است حتي «سينما» به يك نوستالژي تبديل شود. اين بحث را با عليرضا زرين‌دست از مديران مجرب، خبره و نام‌آشناي فيلمبرداري در سينماي ايران 

در ميان گذاشتيم. از او درباره نگراني‌هاي به وجود آمده پيرامون موجوديت سينماي ايران و شائبه «ازدست رفتن اهميت سينما» پرسيديم. زرين‌دست معتقد است سينما در سال‌هاي آينده به سمتي مي‌رود كه از خودش فرآورده‌هاي تازه‌اي خلق مي‌كند. زرين‌دست مي‌گويد نتيجه اين سمت و سوي تازه اين است كه سينما از شكلي به شكل ديگر درخواهد آمد، نه اينكه از بين برود! و يادآوري مي‌كند كه‌ اي بسا سينماي ايران بار ديگر بتواند توجه‌ها را به خود جلب كند. 

  به نظر مي‌رسد اين روزها با آماده شدن فيلم «سينما متروپل» و اكران در جشنواره فجر، استراحت كنيد. 
دقيقا، احتياج به استراحت دارم.
   استراحت شما بيشتر در چه كارهايي تعريف مي‌شود؟
تازه از سفر برگشتم، ولي پنج روز در هفته تنيس بازي مي‌كنم. كتاب هم تا دل‌تان بخواهد مي‌خوانم. ولي به تازگي چشم‌هايم خسته مي‌شود به همين دليل كمي كمتر كتاب مي‌خوانم و از اين بابت بسيار ناراحتم. 
   برنامه‌اي براي پروژه جديد نداريد؟
نه هيچ برنامه‌اي ندارم به اين سادگي هم سراغ پروژه سينمايي يا سريال نمي‌روم. 
   چرا؟
به آساني قبول نمي‌كنم سر هر كاري بروم چون كاري كه به من پيشنهاد مي‌شود بايد در من هيجان به وجود بياورد و مرا هيجان‌زده كند و ضمنا از كيفيت خوبي هم برخوردار باشد. سن و سالم هم بالا رفته و به اين سادگي‌ها نمي‌توانم كار كنم.
   كاملا درست مي‌فرماييد. توجه به سلامتي بالاتر از هر چيز است. اما جناب زرين‌دست اين روزها بسيار بحث مي‌شود كه اهميت سينما در سال‌هاي آينده (به مفهوم سالن و پرده عريض) از دست مي‌رود و شكل ارايه آن به مخاطب تغيير كند و حتي ممكن است حياتش دچار چالش شود و غيرممكن شود. باتوجه به اينكه بيش از نيم قرن در اين حرفه كار مي‌كنيد، اين دگرگوني صنعت سينما را چگونه ارزيابي مي‌كنيد و اصلا قائل به اين تغيير و تحول هستيد؟ 
به نظرم، دگرگوني، معنا و تعبيرهاي مختلفي دارد، ممكن است زماني حرفه‌اي برچيده شود اما همان حرفه به يك شكل ديگر به حيات خود ادامه مي‌دهد. صحبت‌هايم را با مثال براي شما ادامه مي‌دهم، يك زماني ما آدم‌ها از كاسه سنگي استفاده مي‌كرديم ولي به مرور كاسه‌ها تغيير شكل دادند و مسي و آلومينيوم و به لعابي و بعد پلاستيكي تبديل شدند تا اينكه به تابه‌ها و ظروف تفلون رسيد و در انتها به اين نتيجه رسيدند كه بهترين ظروف براي استفاده از غذا استيل است. مي‌خواهم بگويم اين حرفه ادامه پيدا كرد اما تغيير جنسيت داد. سينما هم از سال‌هاي دور مشتقاتي از خود به وجود آورد نظير تلويزيون كه باعث شد رابطه مخاطب با سينما به جاي پرده عريض به خانه سوق داده شود. مانيتور پرده عريض خانه‌ها از 42 و 55 اينچ شروع شد، بعضي ابعاد مانيتور‌هاي خانگي 85 اينچ بود. حتي طي سه، چهار سال گذشته بازديدي كه براي لوكيشن يكي از خانه‌ها داشتم به نمايشگري در خانه‌اي رسيدم كه 100اينچ بود. به همين دليل فاصله سينما و تلويزيون كم شد و سينما به دل خانه‌هاي مردم راه پيدا كرد ولي واقعيت اين است كه سينما به سمتي مي‌رود كه از خودش فرآورده جديد از نوع خود توليد مي‌كند. از شكلي به شكل ديگر در مي‌آيد ولي از بين نمي‌رود.
   به لحاظ اينكه سال‌هاست با مقوله تصوير سر و كار داريد و شناخت خوبي از عكس‌ها و قاب‌ها داريد در بخش عكس، تغيير و تحولات را چگونه مي‌بينيد؟ 
مي توانم بگويم تعداد عكاسان در روي كره زمين به دليل سهل شدن مقوله عكاسي بسيار زياد شده است. ببينيد اين روزها با موبايل چقدر راحت فيلم مي‌سازند به همين شكل فيلمبرداري از تصاوير با دوربين‌هاي ديجيتال بسيار راحت شده و اصلا خود دوربين كارها را برعهده مي‌گيرد. ولي قديم كه اين‌گونه نبود. ما در قديم براي عكاسي بايد با موارد متعدد عكاسي آشنا مي‌شديم، مراحل ظهور و ثبوت نگاتيو را بايد مي‌دانستيم. از داروي ظهور نگاتيو بايد استفاده مي‌كرديم، حساسيت نگاتيو را بايد مي‌شناختيم و چه و چه و... ما فيلمبرداري فيلمي را انجام مي‌داديم مدتي طول مي‌كشيد تا نگاتيو‌ها ظاهر شود، تصاوير از دستگاه‌هاي مختلف عبور مي‌كرد تا فيلم بر پرده سينماها نمايش داده شود. اين روزها همه اين فاصله‌ها و مراحل از بين رفته است. كارگردان صحنه را در مانيتور با دوربين‌هاي مختلف مي‌بيند و نظرش را همان لحظه عوض مي‌كند. به همان ميزان كه تعداد عكاسان زياد شده، فيلمسازان زيادي وارد كار شدند و با رشد عجيب تكنولوژي همه نوع فيلمي ساخته مي‌شود. به همان ميزان با تعدد فستيوال‌ها در تمام دنيا مواجه هستيم كه مي‌توانيم بگوييم نسبت به دهه‌هاي اخير 1000 برابر شده است. اين يعني حيات سينما و شغل كارگرداني ادامه دارد و نشان از گسترش صنعت سينما دارد. از اين منظر اگر بخواهيم اين موضوع را بررسي كنيم مي‌توانيم بگوييم با حرفه جديد مواجه هستيم كه درش تغيير و تحولات به وجود آمده ولي به اصل پيكره سينما ضربه نمي‌زند. من نظرم بر اين است كه نقاشي هميشه نقاشي است و هميشه هم مخاطبان خاص خود را دارد. تابلوهاي نقاشي هميشه وقتي در گالري‌ها نمايش داده مي‌شود عده‌اي به تماشاي آن مي‌روند با اينكه نقاشي به عكاسي تغيير شكل داده. من فكر مي‌كنم سينما به حيات خودش ادامه مي‌دهد.
   نكته‌اي كه اين وسط نبايد از آن غفلت كرد اينكه تماشاي فيلم در ابعاد پرده عريض سينما تاثيرات خاص خود را دارد.
نكته درستي است. آنچه مخاطب را از پرده سينما تحت تاثير قرار مي‌دهد روانشناسي تصوير است. سينما به لحاظ بزرگي تصوير و صوت روي مغز اثر بسيار زيادي مي‌گذارد. مخاطب وقتي در سالن سينما فيلم مي‌بيند خودش را موظف به فيلم ديدن مي‌كند اين بسيار فرق مي‌كند با اينكه كسي در خانه در ابعاد نمايشگر فيلم ببيند. ذات سينما متفاوت از انواع آن است.
   يعني ممكن است بعد از گذشت دوره‌اي (كوتاه‌مدت يا بلندمدت) تمايل مردم برگردد به فيلم ديدن در سالن سينما.
اينكه دوباره چه وضعيتي براي سينما پيش مي‌آيد را نمي‌توانم پيش‌بيني كنم اما مي‌دانم مردم براي سينمار فتن به روحيه خوب نياز دارند. حال‌شان بايد خوب باشد. از شرايط خودشان و زندگي‌شان احساس رضايت كنند. به آينده خوشبين باشند و اساسا فرصت تماشاي فيلم داشته باشند. به نظرم تا وقتي اين اتفاق نيفتد سينماي ايران نمي‌تواند به رونق اميدوار باشد. مردم ترجيح مي‌دهند اين روزها به آنچه دچارش هستند، بپردازند. 
   آقاي زرين‌دست! برگرديم به صحبت‌هاي ابتدايي كه درباره دگرگوني سينما داشتيم. سينماي ايران در اواخر دهه نود با رشد گيشه بسيار زيادي مواجه بود اما به ناگاه كرونا همچون بلاي خانمان‌سوز بر سر آن فرود آمد و هست و نيست آن را از بين برد. 
بلاي كرونا چهره دنيا را عوض كرد. فقط مختص به سينما و تغيير چهره آن نبود. خيلي از شركت‌ها و كمپاني‌هاي توليدات پوشاك با مارك‌هاي معروف دچار مشكلات اقتصادي عظيمي شدند و حتي به مرز ورشكستگي رسيدند و بعضي هم اصلا ورشكسته شدند. خيلي از شركت‌هاي بنام دنيا تعطيل شدند و صاحبان كارخانه‌هاي بزرگ مجبور شدند كارگرهاي خودشان را مرخص كنند. جهان دچار تغيير و تحول عظيمي شد. من به تازگي از سفر خارج به ايران آمدم و مشاهداتم را با شما در ميان مي‌گذارم. اجناسي را كه بخواهيم در خارج از كشور تهيه كنيم هم بسيار گران شده و هم كيفيت‌شان پايين و بد است. موسساتي با نام‌هاي معروف، به دليل بيكاري و افت شديد مالي، توليدات‌شان مرغوبيت گذشته را ندارد ولي مديران و عوامل آن در تلاش هستند به دوران اوج گذشته برگردند ولي اين بازگشت به كندي صورت مي‌گيرد. در دنيا تازه روحيه مردم خوب شده و به زندگي بازگشتند. اما معضل ديگر كه دوست دارم اينجا درموردش صحبت كنم اينكه يك‌جور فرهنگ به تازگي در فعاليت‌هاي كاري به وجودآمده كه به آن مي‌گويند دوركاري. دوركاري يا كار از راه دور، هم مزايايي دارد و هم معايب بسيار كه به نظر من معايبش بسيار بيشتر است. يكي از مضراتش اين است كه روحيه از خانه بيرون رفتن در مردم از بين مي‌رود و مردم تبديل به آدم‌هاي افسرده مي‌شوند. آدم‌ها در خانه كارهاي‌شان را انجام مي‌دهند مي‌خورند و مدام چاق مي‌شوند. اين موضوع خطرناك در دنيا در حال ترويج است و بسيار هم خطرناك است كه از پيامدهاي كرونا به شمار مي‌آيد. 
   علاوه بر اين، سينما اين روزها دچار مشكلات زيادي است. فكر مي‌كنيد گرفتاري‌هاي امروز ناشي از چيست؟
از آنجايي كه توليد در ايران هدايت مي‌شود توفيق بسياري از فيلم‌ها در شبيه‌سازي آن است. موفقيت و پرفروش شدن فيلم‌ها در اين است كه از روي نمونه‌هاي پرفروش آن ساخته شود و همين نكته بيشترين ضربه را به پايين آوردن سليقه مردم وارد مي‌كند. درحالي كه مي‌توانيم با ساخت فيلم‌هاي متفاوت باعث ارتقاي سليقه مخاطب شويم ولي اين كار را نمي‌كنيم. الان ماهواره‌ها و انواع و اقسام شبكه‌هاي خارجي مخاطب را عادت به تماشاي فيلم خوب داده‌اند و بعضي فيلم‌هاي بي‌كيفيت براي مخاطب اصلا جذابيتي ندارد. ما هفت يا هشت فيلمساز خوب در سينماي ايران داريم كه فيلم‌هاي‌شان باعث پيشرفت كيفيت سينماي ايران مي‌شود. در اين ميان تعدادي از فيلمسازان هم هستند كه عموما براي خارج از كشور فيلم مي‌سازند و همين باعث دوگانگي در سطح توليدات سينماي ايران شده است. از طرفي بخش اعظمي از توليدات با حمايت‌هاي مالي كلان توليد مي‌شوند. همه اين تفاوت‌ها باعث مي‌شود فيلمسازها و انتخاب‌هاي‌شان در فيلمسازي به سليقه و روحيه مردم نباشد. 
   فكر مي‌كنيد چطور مي‌شود سطح سليقه مخاطب را ارتقا بخشيد؟
وظيفه فقط برعهده سينما نيست. ترقي نگاه مخاطبان، بخشي به سينما مربوط مي‌شد، بخشي وظيفه راديو تلويزيون است، قسمتي هم برعهده رسانه‌هاي نوشتاري است. بخشي را هم رفتارهاي اجتماعي مي‌سازد. همه اين نكات در كنار هم دست به دست هم مي‌دهد تا يك بسته فرهنگي به وجود آيد، در كنار هم باعث آگاهي‌بخشي مي‌شود و مخاطب خاص پيدا مي‌كند. اما وقتي تيراژ بالا باشد مطالب زرد و فاقد كيفيت باشد اين خودش باعث معضل است.
   از مشكلاتي كه سينما در حال حاضر با آن مواجه است صحبت كرديم، با درنظر گرفتن اين نكته كه سالي كه پشت سر گذاشتيم به واسطه اتفاقاتي كه در كشور افتاد، سينما مخاطبان زيادي را ازدست داده. آيا به نظرتان سال آينده سينما تماشاگر خواهد داشت؟
نظرم بر اين است كه ما خودمان مخاطب را بايد بسازيم. مثل فرزندي كه اگر تربيت نشود خوب بار نمي‌آيد مخاطب هم بايد ياد بگيرد به سينما رفتن به چشم ارتقاي فرهنگ نگاه كند، جداي از اينكه باعث سرگرمي مخاطب است، اوقات فراغت خود را مي‌تواند پر كند لازم بداند كه به لحاظ ارزش‌هاي فرهنگي به سينما برود و به تماشاي فيلم بنشيند. آرزو مي‌كنم در سال پيش رو مخاطب بسازيم. 
  از اين مباحث بگذريم؛ كمي از فيلم «متروپل » به كارگرداني محمدعلي باشه آهنگر صحبت كنيم كه در جشنواره فيلم فجر سيمرغ‌هاي بهترين فيلم، بهترين كارگرداني و بهترين فيلمبرداري را دريافت كرد. اكثر ساخته‌هاي باشه آهنگر پروداكشني عظيم دارد و كار كردن با اين فيلمساز سخت است. براي فيلم «سرو زير آب» با شما گفت‌وگو كرده بودم. خاطرم هست گفته بوديد «براي فيلمبرداري سرو زير آب بردگي كردم». همكاري با فيلم متروپل چگونه بود؟
وقتي فيلمنامه «متروپل» را خواندم به نظرم آمد فيلمبرداري اين فيلم زياد سخت نباشد ولي فيلمنامه در چند مرحله نوشته شد و وقتي نسخه پاياني آن را خواندم متوجه شدم ما در فيلم سرو زير آب دوره خوبي را گذرانديم و در فيلم متروپل قرار است به اسارت تن بدهيم و به نوعي مي‌توان گفت دوران بردگي فيلم سرو زير آب بهتر بود. به هر حال متروپل كار بسيار سخت و طاقت‌فرسا و دشواري بود. اغلب پر از صحنه‌هاي خاكي و انفجار كه مخاطرات خاص خود را داشت. فيلمي پر پرسوناژ كه كنترل كردن صحنه‌ها، و اجراي آن نياز به پرداخت ذهني و خلاقيت بالايي داشت تا نت‌هايي را فراهم كنيم كه از اين نت‌ها، ملودي تصويري عالي به وجود بيايد. اين كار محقق نمي‌شد مگر به مدد نيروهايي كه همدل كنار هم جمع شديم. اين چهارمين فيلمي بود كه با آقاي آهنگر كار مي‌كرديم. با تهيه‌كننده‌اي در اين فيلم همكار بوديم كه نمي‌خواست به هر قيمتي فيلم بسازد تا تمام شود. تمام تلاش و توانايي‌اش بر اين بود كه فيلم خوب بسازيم كه قابل اعتنا باشد. قصه اين فيلم را آقاي باشه آهنگر دوازده سال پيش هنگام ساخت فيلم ملكه براي من تعريف كرده بود. تمام توان‌مان را جمع كرديم تا به بهترين نحو ساخته شود. 
  براي فيلم «متروپل» پنجمين سيمرغ را دريافت كرديد. اين‌گونه جوايز تاثيري در روند كار شما دارد؟ يا شما مسير خودتان را مي‌رويد؟
معتقدم در دنياي فعلي هنوز مسير شروع نشده مدعي پيدا مي‌كند. كسي كه تازه تصويربردار شده دلش مي‌خواهد نوك قله كوه را پايين بياورد. خير براي من مسير خاصي وجود ندارد، ولي اين را مي‌دانم بدون ترديد و بدون شك جشنواره فيلم فجر در زمان‌ها و در دوره‌هاي مختلف تاثير زيادي روي بچه‌هاي سينما گذاشته و اساسا تاثيرگذار بوده است. روزگاري اين رويداد انگيزه و شوق را براي ادامه فعاليت در سينماگران به وجود آورد. نمي‌خواهم وارد مقولات سياسي شوم ولي بايد بگويم جشنواره فيلم فجر هميشه شوق‌انگيز بوده است و من هم هميشه شيفته جايزه هستم. 
  اشاره كرديد كه آدم سياسي نيستيد، خيلي‌ها معتقدند سياست در زندگي آدم‌ها تنيده شده و حتي اگر نخواهيم به اين مقوله آغشته مي‌شويم. درباره اتفاقاتي كه امسال شاهدش بوديم نظري نداريد؟
مگر مي‌شود در كشوري زندگي كنيم كه نسبت به اتفاقات آن هيچ نظري نداشته باشيم. وقتي تخم‌مرغ گران مي‌شود و سوال مي‌كنيد كه چرا گران شده اين سوال يعني اينكه شما سياسي شده‌ايد. اين روي همه مسائل زندگي ما تاثير مي‌گذارد حرفي هم اگر بزنيم سياسي تلقي مي‌شود اصلا نمي‌توان بدون درنظر گرفتن مباحث سياسي ادامه حيات داد؛ اما از آنجايي كه درگذشته تجربيات تلخ سياسي دارم نمي‌خواهم وارد مقولات اينچنيني شوم. اما با جامعه و كشورم همدردي مي‌كنم. اين را بگويم وقتي فيلمبرداري مي‌كنم تمام عشقم آن فيلم است و لاغير. حتي بعد از فيلمبرداري هم خواب صحنه‌هايي را كه فيلمبرداري مي‌كردم مي‌بينم و پلان‌ها را مرور مي‌كنم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری