«سرفه كردن بهتر از بعضي از اين ديالوگهاست.» اين سخن راجر ايبرت، منتقد سينماي جهان در نقدي است كه نسبت به يكي از فيلمها داشته است. اما اينجا نه درباره ديالوگهاي يك فيلم سينمايي كه درباره ديالوگهاي مرتبط با يك برنامه سينمايي كاربرد دارد؛ برنامه سينمايي «هفت» كه در جديدترين دوره خود از ضعفهاي محتوايي و ساختاري شديدي رنج ميبرد و ميتوان اين نسخه از برنامه را سقوط كامل «هفت» دانست اما چطور برنامهاي كه گفته ميشود در زمان فريدون جيراني- اولين مجري برنامه- حدود 15 ميليون نفر بيننده داشت و در زمان محمود گبرلو حدود يك ميليون نفر و در زمان بهروز افخمي نيز با كمي اختلاف در همين ميزان مخاطب و بيننده داشته است حالا به مرحلهاي رسيده است كه ويديوهايش در همين سايت تلوبيون كه اين روزها تنها مرجع مورد اطمينان آمار و نظرسنجيها شده است بيشتر از چند هزار تا بيننده ندارد. «هفت» در دورههاي مختلف مديريتي شبكه 3 تعطيل شده و هر بار به اميد يك پوستاندازي دوباره با سردبير و مجري و تيم جديد روي كار آمده است اما انگار هيچ يك از اين تغييرات نفعي به حال مهمترين برنامه سينمايي تلويزيون نداشته است. در اين نوشته دلايلي را كه در ضعف نسخه آخر «هفت»- كه هر جمعه شب روي آنتن شبكه 3 ميرود- تاثيرگذار بوده است، مرور ميكنيم.
يك؛ مجريان ظاهرا جذاب اما غيرمتخصص
وقتي حدود دو سال پيش و بعد از پايان برنامه افخمي، انتخاب مجري برنامه «هفت» آنقدر سياسي شد كه مرتضي ميرباقري معاون سيما براي بر هم زدن همه شائبهها بيان كرد كه مطرح شدن هر اسمي به خط خوردن او از ليست مجريان «هفت» منتهي خواهد شد بايد به اين نتيجه ميرسيديم كه مديران اين رسانه، زيادي يك برنامه سينمايي تلويزيوني را جدي گرفته و روي آن حساس شدهاند اما متاسفانه اين حساسيتها به چيدمان، برنامهريزي و تدوين سياستهاي حساب شده براي برنامه يا انتخاب چهرههاي سرشناس سينمايي يا روش و سبك و سياق منطقي منجر نشد بلكه مديران سراغ اسامياي رفتند كه صرفا براي مخاطب عادي و عامي جامعه جذاب مينمودند. از مهمترين اين اسامي بعد از چهرههاي شاخصي مثل جيراني و افخمي و حتي منتقدي همچون گبرلو، مطرح شدن نام مهران مديري و رضا رشيدپور براي اجراي «هفت» بود و آخر هم كفه ترازو به نفع رشيدپور سنگين شد. مطرح شدن نام اين افراد نشان داد كه مديران در وهله اول تنها به دنبال جذب مخاطب حتي در حد تاكشوهاي شبانه مديري و در بهترين حالت به دنبال ايجاد يك برنامه گفتوگومحور به سبك گپ زدنهاي غيرتخصصي رشيدپور هستند. اشتباه است اگر فكر كنيد كه اين رويه با انتخاب محمدحسين لطيفي در دوره جديد به پايان رسيده و او براساس ملاكهاي سينمايياش براي برنامه انتخاب شده است، خير؛ اگرچه لطيفي جذابيت سلبريتيهاي معمول را ندارد اما انتخاب او هم به دليل فيلمساز بودن يا آشنا بودن به مسائل سينما نبوده است. خودش هم در اين چند وقت تلاشي براي برقراري چالشهاي موضوعي سينما نداشته و بيشتر حواسش به نحوه پوشش، شالهاي رنگي و حتي 4 انگشتري است كه هر بار در خلال برنامه در دستانش ديده ميشود. اين در حالي است كه در هر قسمت از «هفت» بيشتر از ديالوگها و كامنتها و چالشها، اين ظاهر لطيفي است كه خودنمايي ميكند، انگار هنوز قرار است جذابيت و ويترين برنامه صرفا به عناصري سطحي محدود شود.
دو؛ مهرباني يا محافظهكاري
زماني كه نام محمدحسين لطيفي، كارگردان فيلمهايي چون «توفيق اجباري» و «خوابگاه دختران» به عنوان مجري «هفت» مطرح شد، او در اولين گفتوگوي خود از مخالفت با «هفت» بهروز افخمي- مجري قبلي اين برنامه- سخن گفت و بيان كرد آن رويكرد را نميپسنديده و ميخواهد رفتاري پدرانه با سينما داشته باشد. او همچنين در گفتوگوي كوتاه و مختصر خود توضيح داده بود اينكه مردم را به تماشاي مشكلات سينما بنشانيم و مردم به ما بخندند، رويكرد درستي نيست. من رويكرد قبلي را هيچوقت قبول نداشتم و شايد نيم ساعت از برنامه را ميديدم.
حالا كه داريم هفت را ميبينيم، اين اظهارنظر لطيفي بيش از اينكه مهربانانه يا پدرانه به نظر بيايد به گفتوگوهايي خنثي و صرفا براي پر كردن آنتن تبديل شده كه هيچ دغدغهاي در آن مشاهده نميشود. مثلا اگر افخمي سعي ميكرد با پرداختن به موضوعات سينمايي جرقههايي از يك اتفاق را باعث شود يا گبرلو مناظرههايي ميان دو طرف يك بحث به پا ميكرد و جيراني نيز مخاطب را مهمان موضوعات داغ ميكرد و همه اينها باعث ميشدند جمعهها تا پاسي از نيمه شب، مخاطب پاي هفت بنشيند. رويكرد لطيفي نه تنها همين جذابيتهاي اوليه را ندارد بلكه ميز گفتوگوي او نيز- البته با مهمانان بيشتر- به يك برنامه گفتوگومحور خيلي خيلي متوسط و چه بسا ضعيف تبديل شده است. نگاه كنيد به بحثهايي كه درباره سينماي ديني در اين برنامه شكل ميگيرند، بحثهايي پيش پا افتاده كه معلوم نيست چه كسي قرار است آنها را تماشا كند.
محمود گبرلو از مجريان سابق «هفت» درباره رويكرد فعلي اين برنامه به «اعتماد» ميگويد: روند اين برنامه مشخص ميكند كه نه تنها جريانسازي نخواهد كرد بلكه صرفا تلاش دارد حضور داشته باشد.
او البته اعتقاد دارد كه «هفت» برنامهاي جدي نيست چون رسانه ملي نميخواهد اين برنامه جدي باشد وگرنه سردبير تعيين ميشد و مواضع برنامه براساس تصميم سردبير يا شوراي سردبيري مشخص ميشد.
سه؛ تيم غيرحرفهاي؛ تهيهكننده تازه كار
گبرلو به يك مشكل حرفهاي ديگر در برنامه اشاره ميكند و معتقد است: مديران هفت و رسانه ملي استراتژي ندارند. البته تلويزيون اساسا در عرصه سينما استراتژي درستي ندارد. جريان سينما راه خود را ميرود و تلويزيون هم راه خود را ميرود.
اين نبود استراتژي البته در هر دوره به خود «هفت» و مشخصا مجرياي كه اداره و هدايت برنامه را به دست گرفته، واگذار شده است و البته از بيرون هم تلاش ميشود اين برنامه با نظر مديران وقت راهش را ادامه دهد. با اين حال در نبود سياستگذاريهاي درست و مدون، مرجعيت برنامه به شخص فريدون جيراني، محمود گبرلو و بهروز افخمي كه در كسوت مجري بر صندلي «هفت» تكيه زدند، پيوند خورده است. بديهي است در دوره جديد كه لطيفي از روحيه سازشكار و محافظهكارانهاي برخوردار است جاي خالي يك تهيهكننده و سردبير يا اتاق فكري كه بتواند راهي براي گفتوگو درباره مسائل سينماي ايران بيابد بيشتر احساس ميشود. مجتبي اميني، تهيهكننده «هفت» اكنون بيشترين رزومه كارياش در برنامهسازي به تهيهكنندگي سريال «گاندو» برميگردد كه اين روزها حواشي آن هم هنوز به پايان نرسيده است. او پيش از اين در سينما برگزاري جشنوارههايي چون «سما» را بر عهده داشته و بازيگر فرعي فيلمهايي مثل «دل شكسته» بوده و حالا با «هفت» سكان مهمترين برنامه سينمايي تلويزيون را به دست گرفته است.
چهار؛ دوري هفت از فضاي ژورناليستي
متاسفانه در نبود سردبير و تهيهكنندهاي كه بتواند خطمشي درست را براي برنامه و در گفتوگوها تعريف كند، جاي خالي مجرياي كه از سواد و فضاي ژورناليستي برخوردار است به شدت احساس ميشود. يكي از برگهاي برنده «هفت» در دورههاي قبلي حضور مجرياني بود كه همه آنها از سوابق ژورناليستي برخوردار بودند بنابراين ميدانستند چگونه با فضاسازي همچنين ايجاد جذابيت، سوژههاي برنامه را جلوهاي ديگر ببخشند. فريدون جيراني اگرچه در اولين قسمت از «هفت» كه دهم ارديبهشت 89 روي آنتن شبكه 3 سيما رفت، گفت قرار نيست اين برنامه «نود» سينمايي باشد با اين حال ميدانست طرفداران يك برنامه سينمايي در رديف «هفت» به دنبال همان ميزان شفافيت و صراحت عادل فردوسيپور در بحثها هستند و به تضارب آرا علاقهمندند بنابراين با هوشمندي و ظرافت گاهي به چنين بحثهايي دامن ميزد. اگرچه برخي دوره گبرلو را دورهاي خنثي در «هفت» ميدانند اما برخلاف نظر اين عده حتي او هم تلاش كرد ميز گفتوگوي برنامه را به سمت دعوت از چهرههايي ببرد كه كمتر در مقابل دوربين صداوسيماي جمهوري اسلامي ظاهر شده بودند يا چالشهايي در ميز گفتوگوي برنامه كليد بزند كه كمتر در دورههاي بعد شكل گرفته باشد؛ از جمله اينكه مناظرههايي مثل سينماي اجتماعي شكل داد و رسول صدرعاملي و لاله افتخاري نماينده مجلس را بر سر يك ميز حاضر نشاند تا به گفتوگو بپردازند. از مهمترين حرفهاي صدرعاملي در آن گفتوگو اين بود كه وقتي فيلمي پروانه نمايش ميگيرد چرا اين آثار توسط كميسيون فرهنگي مجلس توقيف ميشوند؟ مناظرههايي كه در زمان جيراني و گبرلو برگزار ميشد به دليل روحيه ژورناليستي و رسانهاي اين دو مجري بهتر توانستند «هفت» را در جريان موضوعات مهم سينماي ايران نگه دارند. بهروز افخمي نيز در زمان حضور خود و به واسطه شخصيت ژورناليستياش تلاش ميكرد، حرفهايش را بدون ملاحظهكاريهايي كه معمولا در مقابل دوربين وجود دارد، بيان كند و حتي با شيطنتهايي سعي ميكرد، جملاتي را به برخي سينماگران نسبت دهد تا مباحث را گاهي به حاشيههايي هم بكشاند و به برنامه جذابيت دهد. «هفت» لطيفي اما از اين روح ژورناليستي نيز به دور است و لطيفي هم به دليل دوري از اين فضاي رسانهاي و پيروي نكردن از اين قواعد ژورناليستي كمتر توفيق داشته كه مباحث برنامه را به موضوعات و سوژههاي روز تبديل كند و جريانسازي داشته باشد.
پنج؛ افزايش آيتم بدون در نظر گرفتن كيفيت
زماني كه «هفت» در جشنواره فيلم فجر 37 هفت در سال 97 كار خود را آغاز كرد يك آيتم جديد و ويژه به برنامه اضافه شد كه چيزي مثل استندآپهاي برنامه «خندوانه» بود. آيتمي كه احتمالا ميتوان آن را هم در راستاي تلاشي براي جذابيت بخشيدن به برنامه دانست. در اين آيتم هر هفته با اخبار سينمايي شوخي شد اما كسي سوال نكرد از اساس چنين آيتمي چقدر ميتواند در يك برنامه مهم سينمايي كارايي داشته باشد؟ شايد چنين چيزي در برنامههاي صبحگاهي يا نيمروزي توجيه داشته باشد اما در برنامه تخصصي مثل «هفت» نه. برنامهاي كه آنقدر ميزهاي گفتوگوهايش خالي و بيروح است كه مجبور است با آيتمهاي مختلف مثل يك تاك شو شبانه به آن رنگ و لعاب ببخشد. چندي پيش نيز بخش ديگري به اين برنامه اضافه شد كه ميز گفتوگو با اهالي رسانه نام گرفت. در حالت عادي حضور اهالي رسانه در برنامههاي تلويزيوني ميتواند به عنوان يك بازي برد- برد محسوب شود اما ميز رسانه «هفت» با وجود محافظهكاريهاي اين برنامه قدم رو به جلويي نخواهد بود، چراكه درنهايت بايد از سياست موجود تبعيت كند و به بحثهايي تن دهد كه در برنامه مطرح ميشود. حتي حضور خبرنگاران تكراري كه گاهي برخيشان هر دو هفته يك بار به برنامه ميآيند، عامل ديگري ميتواند باشد كه يك نقطه قوت بالقوه را به يك نقطه ضعف بالفعل تبديل كند.
شش؛ منتقدان ثابت
بيشترين مناقشهها و واكنشها بر سر ميز نقد هفت بوده است. يكي از موارد انتقادانگيز، حضور منتقدان ثابت اين ميز است كه معمولا تغييري در ساختار آن به وجود نميآيد. البته در طول جشنواره فيلم فجر چند باري منتقدان مهمان دور اين ميز نشستند با اين حال در چند وقت اخير بيشتر فيلمها توسط ميز نقدي كه در راس آن مسعود فراستي و در دو ضلع ديگر محمدتقي فهيم و خسرو نقيبي يا جواد طوسي حضور دارند، نقد شدهاند. كفه اين نقدها غالبا هم به سمت فراستي سنگين است به همين دليل ميز نقد محل مناظره و تضارب آرا نميشود و در آن بحثي در نميگيرد.
جواد نوروزبيگي از تهيه كنندگان سينما در همين زمينه ميگويد: نقدهاي «هفت» اينقدر يكسويه و يك طرفه است كه نميتواند مخاطب را جذب كند، قبلا يك موافق و يك مخالف ميآوردند اما اكنون به گونهاي است كه از همان ابتدا ميتوانيد رويكرد برنامه را بفهميد و اين به ضرر برنامه است.
او درباره گفتوگوهاي ديگري هم كه در برنامه و در بخشهاي ديگر شكل ميگيرد، معتقد است: «هفت» از فيلمهاي خوبي كه اكران شد و نتوانست بفروشد، نميگويد و همچنان درگير اين است كه چرا كمديها ميفروشند.
هفت؛ فشارهاي بيروني
«بسياري از اتفاقات در پشت صحنه برنامه رويكردهاي اصلي را تعيين ميكند.» اين جمله را يكي از تهيهكنندگان سينما ميگويد و به نبود استقلال در «هفت» به عنوان يكي از نقاط ضعف اشاره ميكند. او توضيح ميدهد كه در برنامه «هفت» تنها مجري دخيل نيست و ديگران در اجراي اين برنامه دخالت ميكنند.
البته اين فشارهاي بيروني در فصلهاي قبلي «هفت» را بيشتر شاهد بوديم و اصلا همين فشارها بود كه بعد از يكي، دو سال به تعطيل شدن موقتي برنامه منجر ميشد و كسي مثل فريدون جيراني مجبور به خداحافظي شد. «هفت» سردبير و تهيهكنندگاني ميطلبد كه اهل چانهزني و مذاكره باشند، چه با مديران سازمان و چه با ديگراني بيرون از سازمان.
فرزاد موتمن از فيلمسازان سينماي ايران نيز وقتي در تماس كوتاهي با او پرسيديم كه اين روزها «هفت» را ميبيند يا خير ابتدا توضيح ميدهد كه اصلا تلويزيون نميبيند و درباره برنامه «هفت» ميگويد: در هر حال ما تلويزيون خصوصي نداريم و مشخص است كه از تلويزيون ايران چه پخش ميشود. پس من در هر حال ترجيح ميدهم يك فيلم سينمايي خارجي ببينم.
«هفت» نمونه شاخص و مهم برنامههاي سينمايي تلويزيون است كه روي آنتن ميرود وگرنه شبكه 5 و 4 هم برنامههايي سينمايي دارند و به زودي ظاهرا شبكه يك نيز قرار است برنامهاي سينمايي توليد كند. حتي پيش از اين در ديگر شبكههاي تلويزيون برنامههاي متعدد نقد و تحليل سينما توليد ميشدند و ميشوند و همه آنها كم و بيش با همين ساختار يكنواخت و ضعفهاي آشكار مواجهند؛ از ضعف در اجرا گرفته تا بيهويتي در سياستها.
كيوان كثيريان در گفتوگويي درباره نبود منتقدان حرفهاي و پيشكسوت در برنامهها عنوان ميكند: منتقد داريم اما مساله اين است كه اين برنامهها اهداف خاصي را دنبال ميكنند كه براي مردم مفيد نيست. بعضي از اين برنامهها گاهي منتقداني را به برنامه دعوت ميكنند كه اسم آنها را نشنيدهايم اما يك طرف ميز مينشيند و تئوري عجيب و غريبي ارايه ميدهند كه بايد از آنها پرسيد اسمشان چيست؟ سن و سال اين منتقدان با حرفهايي كه ميزنند همخواني ندارد؛ يعني كمتر از آن است كه سينماي دهه 60 را ديده باشند. كسي كه ميخواهد براي سينما معين و تكليف كند بايد سابقه و ايدهاي داشته باشد. وقتي اينگونه نيست به نظر ميرسد كه منتقد به دليل خاصي آمده و آنجا نشسته است.