موزهاي براي ادبيات
سارا كريمان
موزه يكي از كاراترين دروازههاي درك و كشف و شهود فرهنگ ملتهاست. اهميت وجه هويتي موزهها، پيشرفتها و روشهاي نوين حفاظتي و معرفي را به دنبال داشته كه مهمترين تاثير آنها كمرنگ شدن وجه سرگرمي و تفريحي و ارتقاي جايگاه علمي بوده است. موزهها سعي ميكنند تا با گردآوري آثار منحصر به فرد در زمينههاي مختلف و با استفاده از روشهاي بديع و خلاقانه، درگاهي به سوي شهود عناصر هويتي بگشايند. بدين روي عناوين و آثار موزهها بسيار متنوع و گسترده است. از سفالينههاي باستاني تا اجساد موميايي، چرخدندههاي صنعتي سدههاي اخير يا آثار هنري مدرن و بيشمار موضوع و عنوان ديگر. اما وجه مشترك تمامي اينها خط و ربط هويتي با يك اصل و مبدا است. اما در ميان تمامي عناصر هويتي حلقه مفقوده يا دستكم مهجور وجود دارد كه با تمامي اهميت و كليدي بودن به كمترين ميزان مورد توجه قرار گرفته است. آن حلقه يا عنصر هويتي ادبيات است. بر هيچ كس پوشيده نيست كه زبان و سرمايههاي ادبي مهمترين وجه تمايز و هويت هر جامعه است. اما با جستوجو در ميان موزهها، متوجه ميشويم كه كمترين رغبت به تاسيس موزههايي در راستاي معرفي ادبيات بوده است. شايد يكي از دلايل اين مساله دشواري تعريف ادبيات باشد. از منظر فرماليستي، ادبيات نوع خاصي از زبان است كه با زبان متداولي كه بهكار ميبريم، در تقابل قرار ميگيرد. Defamiliarization *در زبان انگليسي به معناي آشناييزدايي است. مبدع اين واژه «ويكتور بوريسويچ شكلوفسكي» نويسنده، منتقد روس و يكي از چهرههاي شاخص مكتب فرماليسم روسي است. هدف شكلوفسكي از آفرينش مفهوم «آشناييزدايي» درواقع كشف وجه تمايزي بود كه زبان شاعرانه را از زبان مقرون به صرفه و ساده روزمره مجزا ميكند. او معتقد بود كه سخن شاعرانه سخني شكلبندي شده (فرمبندي شده) است كه در مقابل سخن عاميانه و روزمره قرار دارد. هر چند ديدگاه فرماليستي نيز منتقدان خود را دارد و موارد متعدد در رد آن عنوان ميشود، اما اين نكته مورد تاييد است كه تمايز مهمترين وجه ادبيات است و مانند هر امر متمايز ديگري شأنيت موزه شدگي دارد و با لحاظ سابقه جايگاه ادبيات چنان رفيع است كه موزه بايد به شأني برسد كه در خدمت آن قرار گيرد. در كشورهاي ديگر موزهپردازي با موضوع ادبيات با وسواس و شكوه بسيار صورت ميگيرد و از نمونههاي آن ميتوان به موزه ادبيات مسكو، موزه ادبيات كتابخانه ملي اتريش، موزه ادبيات آدام ميتسكويچ ورشو، موزه ادبيات ديوان استانبول و... اشاره كرد. موزه ادبيات ايرلند در دابلين يكي از مشهورترين موزههاي ادبيات است كه با تكيه بر دو شاعر مهم ايرلندي اسكار وايلد و ويليام باتلر ييتس به معرفي پيشنه ادبي، انواع مفاهيم به كار رفته در ادبيات و شاهكارهاي ادبي پرداخته است. همچنين در بخش مهمي از موزه مشاهير و ادبا معرفي و تا حدودي خوانشي از زندگي فردي و شخصي آنها صورت گرفته است. موزه ادبيات نظامي گنجوي در سال 1945 در شهر باكو جمهوري آذربايجان شروع به كار كرد و بعدا به موزه ادبيات آذربايجان مبدل شد. موزه تاريخ ادبيات آذربايجان واجد ۳۰ تالار نمايشگاهي، ۱۰ شعبه اصلي، ۲ بخش منطقهاي، صندوق علم و غيره است. اكنون ما در پاسخ به اين سوال كه موزه ادبيات فارسي كجاست و چند شعبه دارد به عناوين و سوالاتي از اين دست برخورد ميكنيم:
گستره فرهنگ و زبان پارسي، اهميت ادبيات در ميراث ناملموس و نيل به جامعه پايدار، قدمت زبان و ادب پارسي و وجود مكاتب گوناگون، غناي ادبيات فارسي، وجود ادبا و شاعران يگانه در عرصه جهاني، گستره فرهنگ و زبان پارسي، قدمت زبان و ادب پارسي و وجود مكاتب گوناگون و بيشمار عنوان ديگر. اما نهايت اقدام صورت گرفته در اين زمينه تبديل كردن آرامگاه شاعران و نويسندگان بزرگ به محوطههاي فرهنگي به عنوان سايت موزه يا تبديل خانه نويسندگان معاصر به خانه موزه بوده است. در مورد اخير اينگونه موزهها بيشتر ردهبندي خانه مشاهير هستند تا موزه تخصصي در حوزه ادبيات و اما پاسخ ما تنها يك توجيه غيرقابل قبول است كه عظمت ادبيات فارسي سبب مغفول شدن آن از منظر موزهداري شده است.
* نظريه ادبي، تري ايگلتون
ترجمه : عباس مخبر