«اعتماد» از كشف جنازه توسط رفتگران شهرداري و ادعاي مطرح شده در مورد قتلهاي سريالي زنان گزارش ميدهد
جسد مثله شده در ميدان آزادي متعلق به زني افغان بود
امين گلريز، جرمشناس و قاضي اسبق تهران: اين ميدان؛ سمبل شهر تهران است، بنابراين قاتل با اقدامش پيامي دارد
بهاره شبانكارئيان
در روزهاي اخير اخباري از سوي كاربران فضاي مجازي دست به دست ميشد كه نشان ميداد؛ ترسيدهاند. خصوصا زنان...
صبح يك روز، قاتل بدون اينكه كسي بداند انگيزهاش چيست؛ زني را با آلت قتاله به قتل رساند. سپس جسد را تكهتكه كرد و در چندين پلاستيك زباله جاي داد و در آخر هم قسمتهايي از جسد را در ساك ورزشي پنهان و با خونسردي هر چه تمامتر در يكي از بزرگترين ميادين شهر تهران رها كرد و رفت...
ظهر سهشنبه سوم خرداد ماه جاري، رفتگران شهرداري هنگام كار در «ميدان آزادي» با يك ساك ورزشي روبهرو شدند، اما وقتي ساك ورزشي را باز كردند؛ ترسيدند و سريع به مركز فوريتهاي پليس ۱۱۰ خبر دادند و گفتند؛ قسمتهايي از بدن تكهتكه شده يك انسان را كشف كردهاند.
تيم جنايي پس از حضور در محل حادثه با جسد مثله شده زني مواجه شد. گزارش پزشك جنايي حكايت از آن داشت كه زن جوان چهار الي پنج ساعت قبل از كشف جسد كشته شده و قاتل در روز روشن جسد تكهتكه شده او را در يكي از شلوغترين مناطق تهران قرار داده است. اين موضوع باعث شد تا كارآگاهان احتمال دهند با يك قاتل خونسرد روبهرو هستند و رها كردن جسد در آن منطقه هم به اين دليل بوده كه قصد داشته بقاياي جسد كشف شود.
يك منبع آگاه در مورد هويت كشف شده از جسد مثله شده زن در ميدان آزادي به «اعتماد» ميگويد: «جسد متعلق به زني افغان بوده است.»
كارشناسان پزشكي قانوني نيز اعلام كردند كه جسد متعلق به زني حدودا ۲۵ ساله است. همچنين گفته شده كه زن موهايي با مدل پسرانه داشته و فقداني او به پليس آگاهي پيش از كشف جسد اعلام نشده بود.
پس از كشف جسد زن جوان در ميدان آزادي ادعاي وقوع قتلهاي سريالي زنان از سوي كاربران فضاي مجازي خصوصا توييتر مطرح شد كه باعث وحشت افكار عمومي شد. كاربران نوشتند: «قاتلي در شهرهاي آباده، مشهد، تبريز و تهران زنان را كشته و جسدشان را تكهتكه كرده.» اين در حالي است كه پليس در مورد خبر جسد مثله شده دو زن در يكي از شهرهاي استان فارس اعلام كرد كه عامل قتل زني در آباده كه جسد را مثله كرده بود، دستگير شد و به قتل اعتراف كرد. به گفته پليس يكي از مظنونان مردي حدودا ۶۷ ساله بوده كه با ضربات چاقو مقتول را كشته و بعد جسد او را تكهتكه كرده است…پليس در مورد كشف جسد مثله شده زن ديگري در آباده توضيح بيشتري نداد.
و اما پليس آگاهي تهران درباره پرونده جسد مثله شده زني در ميدان آزادي تهران در حال بررسي است و هويت او هنوز نامشخص باقي مانده، اينجا سوالي كه افكار عمومي را درگير ميكند، اين است كه اگر هويت زن قرباني از سوي پليس هنوز نامشخص مانده؛ چگونه كارشناسان پزشكي قانوني سن اين زن را كه جسدش مثله شده عنوان كردند؟
«محمدجواد هدايتشده»، رييس سالن تشريح مركز تشخيص آزمايشگاهي پزشكي قانوني درباره هويت اجسادي كه مثله ميشوند به «اعتماد» ميگويد: «اجسادي كه مثله يا تكهتكه ميشوند، ممكن است هويت معتبري نداشته باشند، اما بر اساس معيارهاي كارشناسان پزشكي قانوني سن تقريبي آنان قابل تعيين است.»
حالا «اعتماد» با توجه به كشف جسد مثله شده زني در ميدان آزادي به بهانه ادعاي مطرح شده در مورد قتلهاي سريالي زنان با «امين گلريز»، جرمشناس و قاضي سابق تهران گفتوگو كرده است.
پس از رخ دادن حادثه وحشتناك مربوط به ميدان آزادي، كاربران فضاي مجازي مدعي شدند كه بعد از قتل چهار زن در شهرهاي آباده، مشهد و تبريز حالا نوبت به تهران رسيده و عنوان قتلهاي سريالي را مطرح كردند، اما در مورد كشف جسد مثله شده زني جوان در ميدان آزادي، قاتل با چه هدفي جسد را در چنين مكان شلوغي رها كرده است؟
به لحاظ جرمشناسي اينكه قاتل جنازه را در ميدان آزادي تهران انداخته حتما پيامي دارد. ميدان آزادي ورودي و سمبل شهر تهران و مكاني شلوغ و پر رفت و آمد است. بنابراين به نظر ميرسد قاتل با اين اقدام قصد انتقال پيامي را داشته است. از لحاظ علمي بايد اين مورد بهطور دقيق بررسي شود. قاتل قطعا اين مكان را از قبل انتخاب كرده است. بعضي از قاتلان براي برهم زدن نظم عمومي و امنيت دست به ارتكاب جنايت ميزنند. به نظر ميرسد اين قتل از همين نوع باشد. اين امكان هم وجود دارد كه مسائل ديگري نيز پشت پرده باشد، ولي اصولا وقتي تعداد قتلها از سه قرباني بيشتر شود ما عنوان قتلهاي سريالي را در نظر ميگيريم.
به چه قتلهايي سريالي ميگويند؟
در قانون كشور ما، واژهاي تحت عنوان قتلهاي سريالي يا زنجيرهاي وجود ندارد و تعريف و وجه مميزهاي هم در اين باره صورت نگرفته است. اين واژه بيشتر در جرمشناسي به كار برده ميشود، اما در جرمشناسي چه زماني ميتوان عنوان قتلهاي سريالي را به كار برد؟ زماني كه قاتل با يك انگيزه خاص مثلا برهم زدن امنيت، برهم زدن احساسات عمومي، مقابله با يك جريان خاص (اجتماعي، سياسي يا فرهنگي) اقدام به كشتن سلسلهوار تعدادي از افراد ميكند و هيچ مبنا و جهت قانوني هم براي اعمالش ندارد. در برخي موارد هم قتل از حالت انفرادي به حالت اجتماعي در ميآيد و با يك انگيزه خاص رخ ميدهد. اين نوع قتلها ميتواند توسط يك يا چند نفر اتفاق بيفتد. لزوما هميشه قاتل يك نفر نيست و ميتواند چند نفر باشند. در برخي قتلهاي سريالي ملاحظه شده كه ما با يك قاتل مواجه نبوديم، بلكه با يك جريان مواجه بوديم. پس در قتلهاي زنجيرهاي ميتوانيم با جريان خاصي نيز مواجه باشيم كه آن جريان از يك هدف و فعل و انفعالات خاص ذهن مرتكب به وجود آمده باشد. هرچند مهمترين قتلهاي زنجيرهاي كه در ايران رخ داده، عموما قاتل يك نفر بوده است. مثل پرونده مربوط به خفاش شب و… در قتلهاي سريالي آنچه حايز اهميت است، هدف پيشين در جهت رسيدن به انگيزه است. مثل پرونده سعيد حنايي در مشهد كه زنان روسپي را با انگيزه خاصي كه در ذهنش داشت يعني مقابله با فساد به قتل ميرساند. بنابراين ما در قتلهاي سريالي با فرديت قاتل روبهرو نيستيم و با انگيزه و جهت خاص او مواجه هستيم. در اينگونه قتلها شخصيت قاتل يا قاتلان هم مهم است. فرض كنيد يك قاتل به دليل اينكه در دوران كودكي مورد آزار و اذيت جنسي قرار گرفته در بزرگسالي در جهت پاسخ به مسائل روحي و رواني، اقدام به آزار و اذيت جنسي كودكان ميكند. مانند پرونده كودكان پاكدشت كه محمد بيجه قاتل آنها بود. بيجه كودكان را مورد آزار و اذيت جنسي قرار ميداد و سپس به قتل ميرساند و براي اينكه جسد شناسايي نشود يك سگ را هم ميكشت و آتش ميزد تا جنازه پيدا نشود. اين موضوع از نظر جرمشناسي به كودكي او برميگردد. قاتل در دوران طفوليت دچار كمبودهاي روحي و رواني، خشونتهاي جسمي و… شده بود و چون اين كمبودها درمان نشد در بزرگسالي به نيازهاي خود طور ديگري پاسخ داد. در واقع يك تفكر خاص غيرمنطقي ميان تمام قاتلان زنجيرهاي مشترك است.
در قانون ما مجرم یا مجرمان از نظر اختلالات روحی و روانی با این مساله مواجه می شوند که در لحظه ارتکاب جنایت یا جنون داشته یا نداشته اند؛ با این تفاسیر حکم قاتلان سریالی را چگونه و بر چه اساسی صادر می کنند؟
قانون ما بر پايه موازين فقهي استوار شده است. بنابراين اگر فردي چند نفر را به قتل برساند، (قتلهاي سريالي يا زنجيرهاي) طبق قاعده «لا ينجي الجاني علي اكثر من نفسه»؛ (جاني، يك جان بيشتر ندارد) با يكبار قصاص مجازاتش كلا ساقط ميشود. قانون كشور ما جنون را فقدان اراده ميداند و قانونگذار شخصي را داراي جنون ميداند كه صد درصد ارادهاش را از دست داده باشد. بنابراين اگر شخصي مدعي شود كه هنگام عصبانيت فردي را كشته است، مسووليت كيفري از او برداشته نميشود.
در بحث قصاص و جنون؛ مجرم بايد يك بيماري زمينهاي داشته باشد كه لحظه ارتكاب جرم اختيار از او گرفته شده باشد. اگر اين موضوع ثابت شود، قصاص هم منتفي خواهد شد. البته اين اختلالات بايد قبل از وقوع جرم در مجرم وجود داشته باشد اگر بعد از ارتكاب قتل دچار اين حالات شود، تاثيري در مجازات او نخواهد گذاشت.
ميتوان گفت كه قاتلان سريالي با انگيزه و اراده كامل دست به قتل ميزنند؟
قطعا اين مجرمان مجنون نيستند و با اراده كامل دست به جنايت ميزنند. اتفاقا شيوه قتل توسط اين افراد كاملا زيركانه است. در واقع اين قاتلان، قربانيهاي خود را در يك فضا و طي فرصتي مناسب به دام مياندازند و با ظرافتهاي خاصي قربانيها را از بين ميبرند. اين قاتلان از هوش مجرمانه بالايي برخوردار هستند. بنابراين نميتوان اين افراد را مجنون دانست. ممكن است ذهنشان بيمار باشد، اما ارادهشان سالم و با برنامهريزي قبلي اقدام به اعمال مجرمانه ميكنند. موضوعي كه در قتلهاي سريالي مهم است، علت ارتكاب جرم هست. دستاندركاران نظام عدالت كشور بايد به اين موضوع توجه كنند كه به چه علت در كشور ما قتلهاي سريالي اتفاق ميافتد؟ قاتلان بيشتر از چه مناطق و از چه خانوادههايي هستند؟ انگيزه شخصي آنها چيست؟ اين موارد بايد مورد مطالعه قرار بگيرد كه از اقدامات مشابه جلوگيري شود.
در قتلهاي سريالي اگر قاتل دستگير نشود آيا امكان دارد خودش به جنايات خود پايان دهد؟
بستگي به انگيزه مجرم دارد. اگر مجرم بر اثر ذهن بيمارگونه مرتكب جنايات شود، هيچ محدوديتي براي ادامه اعمالش وجود ندارد. يعني اگر محمد بيجه، سعيد حنايي و… دستگير نميشدند تعداد قربانيانشان نيز بيشتر ميشد. در قتلهاي سريالي انگيزه قاتل بسيار مهم است. اگر مجرم در شرايطي به هدف خود برسد؛ شايد با چهار، پنج مورد نيز به كار خود پايان دهد. گاهي نيز مجرم ادامه كار را متوقف ميكند تا مبادا دستش رو شود. پس تعداد قرباني نيز بستگي به نوع انگيزه دارد.
در میان پرونده های مربوط به قتل های سریالی، پرونده «مجید سالک محمودی» معروف به قاتلی با طناب سفید نیز وجود دارد. اینکه قاتل با شیوه مخصوص به خود تمام قربانیانش را به قتل می رساند به چه موضوعی اشاره دارد؟
اينكه قاتل از يك شيوه خاص استفاده ميكند به عوامل مختلفي بستگي دارد. گاهي وقتها قاتل ميخواهد با آن شيوه قتلها را به نام خودش ثبت كند، اما در بعضي موارد قاتل صرفا در آن شيوه تخصص پيدا كرده است و شيوه ديگري بلد نيست. مثل پرونده سعيد حنايي كه زنان روسپي را با روسري خفه ميكرد و اين راه را نزديكترين اقدام به انگيزه شوم خود ميدانست. اگر ميخواست در خانهاش با چاقو زنان را به قتل برساند، دردسر پيش ميآمد و زحمتش بيشتر ميشد تا اينكه بدون آثار بيروني جرم يك نفر را از بين ببرد. اين شيوه كم هزينهترين شيوه ارتكاب جرم است. طناب هم به همين نحو است. مورد ديگر انتخاب شيوه از سوي قاتل، مقابله با پليس است. يعني قاتل ميخواهد خود را از قانون جلوتر نشان دهد. البته اين سه شيوه در جرمشناسي بر اساس شخصيت مرتكب مشخص ميشود.
پرونده مربوط به قتلهاي سريالي «مهين قديري و اميد برك» نشان ميدهد قاتلان با انگيزه سرقت مرتكب جنايت شدند. آيا سرقت ميتواند انگيزهاي براي ارتكاب قتل باشد؟
در بعضي از موارد مجرم به دليل اينكه ردي از خود به جا نگذارد تمايل پيدا ميكند كه تمام آثار جرم را پاك كند. مثلا در برخي پروندهها مجرم پس از سرقت، قرباني را آتش ميزند. اين شيوه بيشتر مربوط به مجرماني با شخصيتهاي وسواسگونه است. سرقت كه ميكنند موضوع سرقت را هم ميخواهند از بين ببرند تا مبادا اثري به جا بگذارند. البته اين موضوع ناشي از كم خردي مجرم نيز است كه براي يك هدف كوچك جرم بزرگي را انجام ميدهد. گاهي مجرم براي اينكه سرقت كند، دست يك نفر را هم قطع ميكند. اين نشاندهنده هوش پايين و وسواس فكري مجرم است. بنابراين سرقت نيز ميتواند انگيزه مالي مجرم باشد.
در قتلهاي سريالي كه قاتل با انگيزه سرقت مرتكب جرم ميشود، اغلب پس از دستگيري عنوان كردند كه نميخواستند مرتكب قتل شوند. مگر اين قاتلان با اراده و انگيزه قتلها را انجام نميدادند؟
قطعا اراده در كار است و اراده را هم با از بين بردن آثار جرم ميتوان تشخيص داد. قاتل موضوع جرم را از بين ميبرد. مثل اينكه قاتل به قرباني تجاوز كند و سپس او را به قتل برساند. اين بدترين نوع جرم است و در واقع مجرم مرتكب دو نوع جرم ميشود. در نتيجه مجرم وقتي از كلمه نميخواستم استفاده ميكند بدين معناست كه چارهاي جز اين نداشته نه اينكه قصد نداشته، بكشد. قاتل با اين كلمه يك نوع دفاع غيرمعمول را در برابر قانون انجام ميدهد.