تعريف شما از «افكار عمومي» چيست؟ طبق اين تعريف افكار عمومي چه جايگاهي در سياست دارد؟
افكار عمومي را ميتوان وجه مشترك تصورات مردم درباره رخدادهايي دانست كه به مرور زمان يا بر اثر وقوع اتفاقات غيرمنتظره براي جامعه مهم شدهاند. اين تصورات بين جمعيت كثيري از مردم مشترك و قادر است جهتگيري كنشي خاصي بر مردم يا مديران جامعه حاكم كند. اين افكار و تصورات بر بستر ارتباطي و شرايط اجتماعي خاصي شكل ميگيرند و دوام و بقاي آنها نيز تابع شرايط اجتماعي و همچنين ماهيت موضوعي است كه افكار عمومي در نسبت با آن شكل گرفته است. اگر چنين تعريفي را بپذيريم، ميتوان گفت در نوع خاصي از بستر سياسي، افكار عمومي شكل ميگيرد و مهمتر از آن اينكه تاثيرگذاري افكار عمومي در بسترهاي سياسي و اجتماعي خاصي بيشتر است. يعني افكار عمومي در هر نظام اجتماعياي به قوت ساير نظامهاي اجتماعي و سياسي بروز نميكند و تاثيرگذار نميشود.
نسبت افكار عمومي و نوع نظام سياسي هر كشور چيست؟ در چه نظامهايي افكار عمومي نقش پررنگتري دارند؟
براي پرداختن به اين سوال بايد از كيفيت افكار عمومي هم سخن گفت زيرا نظامهاي سياسي غير از آنكه بر شكلگيري افكار عمومي موثرند، بر كيفيت آنها هم تاثير دارند. افكار عمومي ميتواند بر محور موضوعات واقعي، شناختهاي درست، يا انگارهها و تصورات نادرست شكل بگيرد. به همين ترتيب، تاثير افكار عمومي ميتواند مخرب يا سازنده باشد. شكل و ماهيت نظام سياسي، فضاي رسانهيي متناظر با هر نظام سياسي، و نوع رابطه مردم با نظام سياسي است كه بر ماهيت افكار عمومي اثر ميگذارد. نظامهاي سياسي بسته، فاقد گردش آزاد اطلاعات، و بدون حضور مراجعي براي شفافسازي در همه سطوح، زمينه مساعدي براي شكلگيري افكار عمومي مخرب هستند. افكار عمومي در چنين نظامهايي بر محور شايعات، دادههاي غلط، و بر بستر بياعتمادي ساخته ميشوند. چنين نظامهايي كمتر از ديگر نظامها تحت تاثير افكار عمومي قرار ميگيرند. البته بايد به ياد داشت كه افكار عمومي تنها متغير و حتي مهمترين متغير تاثيرگذار بر تصميمات سياسي نيست. نظامهاي دموكراتيكتر، با فضاي رسانهيي گستردهتر، و حد بالاتري از شفافيت و سرمايه اجتماعي بستر مناسبتري براي شكلگيري افكار عمومي سازنده هستند. افكار عمومي ساختهشده بر بنيان بياعتمادي قدرت تخريبي قابل توجهي دارد.
تشخيص جهتگيري افكار عمومي چطور امكانپذير است؟
تجربه تاريخي، زيست در جامعهيي مشخص، و ابزارهاي ابداع شده در علوم اجتماعي نظير نظرسنجيها اين امكان را به محققان يا مديران جامعه ميدهد كه افكار عمومي را شناسايي كنند.
كارايي افكار عمومي در سياست روز ايران به چه ميزان است؟
جامعه ايران جامعهيي است كه افكار عمومي در آن تاثير قابل توجهي دارد ولي ميزان تاثيرگذاري افكار عمومي بر سياستها در عرصههاي مختلف متفاوت است. جهتگيريهاي افكار عمومي سبب چرخشهاي سياسي شديد شده است. همچنين افكار عمومي در اين كشور واكنشهاي قابل توجهي انجام داده و تاثيرگذار بوده است. دولتها و كنشگران سياسي نيازمند رأي مردم نيز به افكار عمومي واكنش نشان دادهاند. افكار عمومي به مسائل زيستمحيطي جامعه ايراني، سياست خارجي، رخدادهاي غيرمنتظره اخير در جامعه، برنامهيي مثل ثبت نام براي دريافت يارانه يا تلاش براي حذف ثروتمندان واكنش نشان داده است.
نسبت افكار عمومي و دستگاه سياسي حاكم در ايران چيست؟ كدام يك هدايتكننده ديگري است؟
رابطه اين دو در مقاطع مختلف متفاوت بوده است. دو طرف داراي نيروهايي هستند كه نوع تاثيرگذاري آنها در موضوعات و مقاطع مختلف تغيير كرده است. بهتر است به جاي برشمردن مصاديق تاثيرگذاري نظام سياسي و افكار عمومي بر يكديگر، به طرح قاعدهيي كلي بپردازيم. افكار عمومي با سطح سواد، شدت و چگالي فضاي رسانهيي، و نوع پيوندهاي ميان نظام سياسي و مردم ارتباط دارد. چگالي رسانهيي در حال بيشتر شدن و جامعه ايراني در حال باسوادتر شدن است و پيوندهاي ميان مردم و نظام سياسي رو به تغيير است. هر قدر افراد استقلال بيشتري احساس كنند، اثر هدايتگري حكومت بر جامعه كاهش مييابد.
نقش رسانهها در جهتدهي به افكار عمومي چيست و چطور اين جهتدهي امكانپذير است؟
رسانه اگر در تعامل با علايق، جهتگيريها و منافع مخاطب باشد، ميتواند از حمايت افكار عمومي برخوردار شود. ما در عصر «مخاطب فعال» به سر ميبريم. بنابراين بايد پذيرفت كه مخاطب مدرن، منفعل نيست، هر حرفي را باور نميكند و جهت دادن به او بسيار دشوار است. رسانهها ميتوانند فضايي فراهم سازند و به كمك تكرار، از اين فضا براي جهت دادن به افكار عمومي استفاده كنند. در اين ميان گاه اطلاعاتي نادرست به افراد منتقل ميشود يا اطلاعات منابع رقيب در خدمت تضعيف جهتدهي افكار عمومي قرار ميگيرد. البته نبايد فكر كرد همواره رسانه در حال جهت دادن به افكار عمومي است؛ افكار عمومي هم قادر است محتواي رسانه را تحت تاثير قرار دهد. رخدادهاي خاص يا اموري كه به صورت تاريخي مهم شدهاند، افكار عمومي را خلق ميكنند و اينها بر فضاي رسانهيي تاثير ميگذارند. همواره تعاملي ميان اين دو برقرار است.
نقش رسانهها در وضعيت امروز ايران چيست؟ آيا هدايتكننده هستند يا بر اساس جهتگيري افكار عمومي و واكنشي عمل ميكنند؟
نوع و سطح تاثيرگذاري رسانهها متفاوت است. رسانههايي نظير روزنامهها، صدا و سيما، شبكههاي اجتماعي و ماهوارهها بر افكار عمومي تاثيرگذارند و البته هر يك تاثير متفاوتي دارند. روزنامهها جز معدودي، توان شكل دادن به افكار عمومي را ندارند؛ تيراژهاي پايين، سطح پايين مطالعه و كيفيت محتواي روزنامهها قدرت تاثيرگذاري آنها را كم كرده است. البته اثر روزنامهها به خاطر بازتاب يافتن آنها در فضاي مجازي قدري بيشتر شده است. صدا و سيما در دورههاي مختلف عملكردهاي متفاوتي داشته است، اما امروز به جرات ميتوان گفت سطح اعتماد عمومي به صدا و سيما به حد كافي براي شكلدهي به افكار عمومي نيست و شبكههاي اجتماعي و ماهوارهها قابليت بيشتري دارند. در اتفاقات اخير در سطح اجتماع مشاهده شد چگونه فضاي مجازي و برنامههاي ماهوارهيي توانستند نوع خاصي از افكار عمومي را خلق كنند. البته آمادگي جامعه را نيز نبايد فراموش كرد.
در مواردي ديده شده كه بسيج افكار عمومي توانسته از وقوع مسائلي مثل اعدام جلوگيري كند، به نظر شما افكار عمومي چطور ميتواند در مواردي اينچنين و همينطور مسائل اجتماعي و سياسي تاثيرگذار باشد؟
ميزان اثرگذاري افكار عمومي تا اندازه زيادي تابعي از ميزان پذيرش ارزشهاي بنياديني است كه محتواي افكار عمومي بر آن تاكيد ميكند و همچنين فضاي باز اجتماعي و قابل اعتماد شدن عناصر حاكميتي و غيرحاكميتي، ميزان اثرگذاري افكار عمومي را افزايش ميدهد.
مفهومي با عنوان دستكاري افكار عمومي نيز در بسياري از موارد همراه سياست بوده، تعريف شما از اين مفهوم چيست و چطور ميتوان با آن مقابله كرد؟
به نظر دستكاري در همه كساني كه افكار عمومي بر آنها تاثيرگذار است، صورت ميگيرد. نظامهاي دموكراتيك و غيردموكراتيك ابزارهاي خاص خود را براي دستكاري افكار عمومي دارند. تلاش براي دستيابي به محتواي خاصي از افكار عمومي، نيازمند دادن اطلاعات و وارد شدن در كنشهاي خاص با افكار عمومي است. فقط بايد دستكاري مثبت و منفي را از هم متمايز ساخت. اغلب با دستكاري منفي روبهرو بودهايم، اما در توسعهيافتهترين و دموكراتيكترين كشورها نيز از ابزارها براي تغيير افكار عمومي، تضعيف برخي باورها و تشويق برخي ديگر استفاده ميشود.
آيا افكار عمومي در سياست داخلي و خارجي روز ايران تاثير ملموسي دارد؟ اگر بله، كجا و چطور؟
بله در مواقعي اثرگذار بوده است. افكار عمومي سهمي قابل توجه در شكل دادن به گرايش مردم به جريانهاي سياسي، شخصيتها، و رخدادهاي سياسي داشته است. افكار عمومي فشار زيادي براي احياي درياچه اروميه، ممانعت از حذف يارانه ثروتمندان و مقابله با برخي طرحهاي دولت و مجلس داشته است. اما در اينجا نيز ميزان اثرگذاري در عرصههاي مختلف متفاوت است. احساس ميكنيم افكار عمومي در عرصه سياست خارجي يا سياست رسانهيي تاثير خاصي نداشته است.
با توجه به رشد روزافزون شبكههاي اجتماعي و تعدد رسانههاي ديداري و شنيداري، جايگاه مطبوعات در شكل دهي افكار عمومي در ايران كجاست؟
رسانهها كماكان نيروي شكلدهنده به افكار عمومي هستند ولي نوع و ميزان تاثيرگذاري آنها متفاوت است. شايد امروز مطبوعات نقشي بيشتر از شبكههاي اجتماعي داشته يا نداشته باشند كه بايد به كمك پژوهش درباره آن قضاوت كنيم. امروز رسانههاي دنياي ديجيتال، حتي ميزبان محتواي مطبوعات نيز شدهاند. تصور ميكنم نقش رسانههاي كاغذي در شكل دادن به افكار عمومي دايما كمتر ميشود.
برش
سطح اعتماد عمومي به صدا و سيما به حد كافي براي شكلدهي به افكار عمومي نيست و شبكههاي اجتماعي و ماهوارهها قابليت بيشتري دارند
در توســعهيافتهتريــــن و دموكراتيكترين كشورها نيز از ابزارها براي تغيير افكار عمومي، تضعيف برخي باورها و تشويق برخي ديگر استفاده ميشود
روزنامهها جز معدودي، توان شكل دادن به افكار عمومي را ندارند
افكار عمومي ساختهشده بر بنيان بياعتمادي قدرت تخريبي قابل توجهي دارد