براي شركت در جشنوارههايي كه رده سني مختصي دارند معمولا اشتياق ويژهاي بين افراد وجود دارد؛ كسي نميتواند بگويد عيبي ندارد، حالا يك سال در آن شركت ميكنم، گذر عمر شتابان است و مجال اندك. از طرفي در كشوري مثل ايران كه جاي كارناوالها، رويدادهاي گسترده دستهجمعي بين جوانان و تجربه فعاليتهاي گروهي در قالب آموزش و تفريح توامان كمتر اتفاق ميافتد، حضور و وجود جشنوارهاي مثل جشنواره هنرهاي تجسمي جوانان غنيمت است؛ جشنوارهاي كه حالا 26 سال سن دارد. بعيد نيست از شركتكنندگان جوان دورههاي اول، كسي را در دورههاي متاخر به نام داور يا استاد ببينيم.
چند سالي ميشود كه رضوان صادقزاده، دبير اين جشنواره است. او نقاش است، در حال حاضر مدير گروه رشته نقاشي در دانشگاه هنر است و با جوانان به طور مستقيم و پيوسته در ارتباط است. اين روزها فراخوان دوره جديد جشنواره منتشر شده و رسانهها دايما در حال بازتاب تصاوير جلسات سياستگذاري جشنواره و اطلاعاتي هستند كه از دبيرخانهاش بيرون ميآيد. به سراغ صادقزاده رفتيم تا از زبان او بيشتر درباره اين جشنواره بشنويم.
اين چندمين دوره دبيري شما در جشنواره جوانان است؟
اين ششمين دوره است.
و دوره پيش رو در حال حاضر در چه مرحلهاي است؟
هفته پيش فراخوان منتشر و اعلام شد كساني كه سنشان ايجاب ميكند و علاقهمند هستند، ميتوانند در جشنواره شركت كنند. پوستر هم طراحي شده و احتمالا تا هفته آينده رونمايي خواهد شد. همچنين جلساتي از باب مسائل كمي و كيفي با مسوولان ايلام داشتيم تا برنامهريزي كنيم كه در اين دوره چه وظايفي داريم، ما چه كارهايي بايد بكنيم، آنها چه چالشهايي پيش رو خواهند داشت و... در تلاش هستيم تا آن طور كه با آقاي مظفري صحبت كرديم، امسال اين جشنواره بهتر از دورههاي قبل برگزار شود.
اينكه هر دوره از جشنواره در يك شهر برگزار ميشود اصلا از كجا آمد؟ چطور به اين ايده رسيديد؟
اين جشنواره در فصل تابستان برگزار ميشود و دليلش هم اين است كه شركتكنندهها بايد در محل برگزاري جشنواره كار كنند بنابراين يك هفته از خانه و زندگي خود دور ميشوند و در يك محل جمع ميشوند، لازم بود كه به فصلي فكر كنيم كه مدارس و دانشگاهها تعطيل باشند. برگزار كردن جشنواره در تابستان ما را ملزم ميكند آن را در استانهايي برگزار كنيم كه آبوهواهاي معتدلتري دارند يا لااقل خيلي گرم نيستند تا بچهها شرايط مطلوبي را تجربه كنند. از طرفي با وجود دردسرها و مسائلي كه برگزاري يك جشنواره دارد، هر سال يك يا دو استان اشتياق نشان ميدهند و داوطلب ميشوند تا جشنواره در آنجا برگزار شود. پارسال كه جشنواره در تبريز برگزار شد، دوستاني از شيراز و ايلام هم آنجا بودند و براي برگزاري تمايل نشان دادند. از همين رو امسال شيراز هم مدنظر ما بود اما در نهايت ايلام براي برگزاري جشنواره انتخاب شد.
اين چندمين دوره جشنواره جوانان است؟
امسال بيستو ششمين دوره جشنواره را پشت سر ميگذاريم.
و 26 سال است كه جشنواره جوانان به طور مرتب و پشت سر هم برگزار ميشود؟
بله. دقيقا.
اگر بخواهيد درباره سياستها و اهداف كلي جشنواره بگوييد، كدام موارد بارزتر هستند؟
هدف كلي و اصلي جشنواره اين است كه جوانان بالاي 15 سال و زير 25 سال از استانهاي مختلف دور هم در يك استان جمع شوند و بين اينها بدهبستان اتفاق بيفتد؛ با هم گفتوگو كنند، بحث و جدل بكنند، با هم غذا بخورند، بخندند و... يكي ديگر از اهداف اين جشنواره اين است كه اين جوانان زير دست استادي كه نام او را شنيدهاند و آرزوي كنار او بودن را دارند، مشغول يادگيري شوند، چند روزي با هم همسفر شوند و اتفاقي كه شايد به اين آساني شرايطش فراهم نميشد را تجربه كنند. بنابراين در انتخاب اساتيد كارگاهها و داورها به كساني فكر ميشود كه جوانها آنها را ميشناسند، بارها كارهايشان را ديدهاند، احتمالا با تصويرشان يا در كتابها يا تلويزيون آشنا هستند و بودن در كنارشان براي آنها داراي جذابيت است. اين براي جشنواره مهم است كه جوانان در طول زمان مشخص شده بتوانند به كساني كه برايشان خيلي در دسترس نيستند، نزديك شوند، با آنها بحث و گفتوگو و كار كنند و همراه شوند. البته ديگر هدف جشنواره ميتواند اين باشد افرادي كه در كار خود از سطح كيفي شايستهاي برخوردار هستند توسط داوران ديده شوند، مورد تشويق قرار بگيرند و به جامعه معرفي شوند. اين 3 نكته در سياستهاي جشنواره ديده شده و جزو اهداف مهم آن است.
اين ارتباط و تعاملي كه گفتيد، دقيقا به چه شكل صورت ميگيرد؟ سازوكار رويداد به چه شكل است؟
معمولا يك تاريخ مشخص را در فراخوان اعلام ميكنيم، صبح آن روز همه از استانهاي خودشان به محل استقراري كه برايشان در نظر گرفته شده، ميرسند و آنجا ساكن ميشوند. عصر آن روز دانشجويان به همراه اساتيدي كه از روز قبل در آن استان مستقر شدهاند در افتتاحيه شركت ميكنند. برنامه صبح روز بعد با يك سخنراني آغاز ميشود. امسال مشخصا قرار است اين سخنراني توسط استاد حميد سوري انجام شود. بعد از آن دانشجوياني كه در آنجا حضور دارند در گروه خاص خود و كارگاه مشخص شده با اساتيد خود كارشان را شروع ميكنند. قبلتر من با اساتيد كارگاه درباره موضوعات مشخص شده، صحبت ميكنم، اين اتفاق بيشتر در رشتههايي كه موضوعپذير هستند، اتفاق ميافتد. در شروع كار، اساتيد با دانشجويان در اين باره صحبت ميكنند كه چطور ميشود با موضوع كنار آمد و پس از آن به مدت دو روز و نيم مشغول به كار ميشوند. پس از آن كارها را تحويل ميگيريم. در اين زمان داوران نيز به استان رسيدهاند، در هر رشته 3 داور كارها را داوري ميكنند. كارها در اين زمان در كارگاهها چيده ميشوند، توسط داوران تحليل و داوري ميشوند و نتايجشان نهايي ميشود. پس از آن كارها توسط عكاسان، عكاسي ميشود و حدود ساعت ده،يازده شب به چاپخانه فرستاده ميشود و پس از انجام كار گرافيكي و صفحهبندي، چاپخانهها معمولا تا صبح كار ميكنند و در نهايت بولتن جشنواره را تا عصر روز بعد كه اختتاميه جشنواره است در اختيار ما قرار ميدهند. اين بولتنها در روز اختتاميه به دست شركتكنندگان و مسوولان ميرسند.
اساتيد كارگاهها معمولا محلي هستند و از خود استان هم انتخاب ميشوند يا اينكه همه از تهران ميروند؟
يكي از برنامههاي جشنواره اين است كه در هر دوره 3 يا 4 نفر از اساتيد معتبر آن استان براي داوري آثار انتخاب شوند. امسال فكر ميكنم در هر كدام از حوزههاي خوشنويسي، نقاشي و طراحي يك داور از ايلام خواهيم داشت.
رشتههاي قابل شركت كدامند؟ همه رشتههاي هنرهاي تجسمي را شامل ميشوند؟
بله 9 رشته ميتوانند در جشنواره حضور داشته باشند. طراحي، نقاشي، عكاسي، نگارگري، مجسمهسازي، پوستر و 3 رشته ديگر كه خاطرم نيست. ضمن اينكه از 3 سال پيش بنا را بر اين گذاشتيم كه بخش هنرهاي جديد را هم به جشنواره اضافه كنيم.
و اين اتفاق افتاد؟
در آن سال، اين بخش را در فراخوان اعلام كرديم اما متاسفانه كارهايي كه رسيد از سطح بالايي برخوردار نبود و با امير راد كه در اين حوزه فعاليت ميكند، تصميم گرفتيم اين رشته به صورت مسابقهاي برگزار نشود اما ايشان در محل برگزاري جشنواره با جوانهاي شهر سنندج(محل برگزاري جشنواره در آن دوره) به صورت خارج از مسابقه كارگاه داشته باشند. اين برنامه در دورههاي بعدي تبديل به سنت شد. امسال هم تصميم بر اين شد كه شايد برگزاري اين بخش به صورت رقابتي براي اين رده سني باعث دشواري براي آنها باشد اما ميتوانيم آن را به شكل خارج از مسابقه ادامه دهيم. امسال هم احمد نادعليان، مسووليت برگزاري اين كارگاه را بر عهده خواهد داشت و با ما به ايلام خواهد آمد تا در آنجا با حدود 15 الي 20 نفر كه قبلا توسط استان به ما معرفي ميشوند، كارگاه خود را برگزار كند.
به طور كلي چه فرق اساسي و عمدهاي بين جشنواره جوانان با جشنوارههاي ديگر در حوزه هنرهاي تجسمي مانند دامونفر يا ژكال وجود دارد؟
شايد اولين فرق اين است كه اين جشنواره در 9 رشته برگزار ميشود و از اين جهت بسيار متفاوت با بقيه جشنوارههاست. فرق ديگر اين است كه معمولا در ديگر جشنوارهها از شركتكنندگان خواسته ميشود آثاري كه قبلا كار كردهاند را بفرستند تا داوري شود اما پروسه توليد در اين جشنواره به صورت زنده انجام ميشود. در واقع در اينجا به جاي آثار، افراد انتخاب ميشوند تا در كارگاهها كنار هم كار كنند و از همه مهمتر اينكه خصوصا در اين چهار،پنج دوره اخير خيلي سعي كرديم تا از شكل مسابقهاي بودن جشنواره بكاهيم تا با هم كار كردن و دور هم بودن، با هم خواندن و با هم ياد گرفتن در آن پررنگ شود.
خاطرم هست در دورههاي پيشين نفرات اول تا سوم جايزه ميبردند.
بله. در اين دوره فقط يك نفر مبلغ 2 ميليون تومان كه مبلغ زيادي هم نيست، جايزه خواهد برد. اما در هر حال 150 شركتكننده راه يافته به جشنواره داريم كه از بين 1500 نفر انتخاب ميشوند و به هر كدام از آنها 500 هزار تومان ورودي داده ميشود. برايمان مهم است كه جو رقابتي از بين برود تا در كنار هم بودن و از يكديگر و اساتيد ياد گرفتن در اين جشنواره پراهميت شود.
سراغ دانشگاه و آموزش برويم. شما به طور مستقيم با دانشجويان در ارتباط هستيد و به آنها تدريس ميكنيد، از طرفي خودتان هم به واسطه دوران دانشجويي با اين فضا آشنا هستيد؛ فكر ميكنيد، فضاي آكادميك هنر در اين سالها چه تفاوتي كرده؟ اتفاقات بهتري افتاده؟ يا به عقب برگشتهايم؟
نه فكر نميكنم كه به عقب برگشته باشيم. تصور من اين است كه فضاي هنر نقاشي نسبت به زماني كه ما دانشجو بوديم قطعا رو به جلو است. اما واقعيت اين است كه به نظر ميرسد در اين سالها سازوكار نقاش شدن متفاوت شده است. شايد بهتر است، بگويم معروف شدن و مطرح شدن مهمتر از نقاش شدن شده است. اشكال كار اينجاست كه اغلب دانشجوها دوست دارند، زود رشد كنند، زود برسند و زود نتيجهگيري كنند. كار كردن و كار كردن و كار كردن اين روزها اهميت خودش را از دست داده است. امروزه دانشجوها سرشار از اطلاعات هستند، اگرچه به زعم بعضيها اطلاعاتشان سطحي ولي گسترده است اما در هر حال در حوزههاي مختلف اطلاعات دارند. مساله بعدي اين است كه تعداد دانشجويان به نسبت زمان ما بسيار بيشتر شده است. وقتي من دانشجو بودم در كل ايران 40 نفر در رشته نقاشي وارد دانشگاه ميشدند؛ 10 نفر دانشگاه تهران، 10 نفر الزهرا، ده، پانزده نفر دانشگاه هنر و پانزده، بيست نفر هم دانشگاه پرديس اصفهان كه من هم در آنجا درس خواندهام. وقتي در هر دانشگاه ده، پانزده نفر دانشجو وجود داشته باشد با يك نفر استادي كه اسم و رسم دارد و خوب كار ميكند، طبيعتا همه دانشجوها كار ميكنند، فعال هستند و... واقعيت اين است كه اين روزها دانشگاهها زياد شدهاند و دانشجوها هم همين طور. انتظار اينكه هر سال تمام پانصد، ششصد نفري كه وارد دانشگاه ميشوند به شدت كار كنند و مطرح هم بشوند، منطقي نيست. اگر اين طور ميشد به نظرم بايد به ذات هنر و آرتيست شدن، شك ميكرديم. قاعده هنر اصلا اين است كه از آن 500 نفري كه وارد ميشوند در خوشبينانهترين حالت 50 نفر باقي بمانند و از آن 50 نفر فقط 10 نفر به بدنه اصلي نقاشان اضافه شوند. در حقيقت فكر ميكنم از اين بابت است كه ميگويند دانشجوها كار نميكنند.
زمان دانشجويي شما وضعيت برگزاري رويدادها به چه شكل بود؟ جشنوارههاي مشابهي برگزار ميشد؟
نه متاسفانه. شايد يكي از تفاوتهاي بين دوره ما و اين دوره همين باشد. در واقع يا اصلا نبود يا خيلي كم وجود داشت. من تقريبا بعد از فارغالتحصيليام بود كه در يك جشنواره در لندن پذيرفته شدم. عنوانش اين بود:«كشور من در سال دو هزار». حدودا هم در بهمن ماه سال 99 ميلادي برگزار شد. يادم نيست كه دقيقا كجا اطلاعيهاش را ديدم اما متوجه شدم كه از ايران هم كار ميپذيرند و من هم كار فرستادم. پس از چند دوره داوري بالاخره كار من سوم شد. ميخواهم بگويم آن زمان اين رويدادها كم بودند. شايد وجود خود اين جشنوارهها انگيزهاي براي بيشتر كار كردن جوانان باشد، حال آنكه اين روزها تعدادشان بسيار زياد هم هست.