سيمين سليماني
فريدون پوررضا، خواننده و موسيقيدان شهير گيلك و از صاحبنظران موسيقي گيلان بود. اگرچه آثار و خدماتش در حوزه موسيقي تنها به موسيقي فولكلور محدود نميشود اما او را بيشتر به عنوان كسي كه در آن حوزه فعاليت كرده، ميشناسيم. قاطبه مردم ايران پوررضا را با قطعه تيتراژ پاياني مجموعه تلويزيوني «پس از باران» به ياد ميآورند. اين خواننده و موسيقيدان فقيد آثار مكتوب و پژوهشي زيادي از خود بر جاي گذاشته و نام او را ميتوان در شمار تاثيرگذارترين هنرمندان موسيقي فولك قرار داد؛ چه آن زمان كه ترانههايش پر از شور و نشاط و شادي است و چه آن هنگام كه حزن ترانههايش از ژرفاي كلام او پيداست. صداي پوررضا هم اندوه آسمان بغضآلود و ابري گيلان را در خود دارد و هم شادابي شاليزارهاي شمال ايران را. پوررضا 23 فروردينماه 1391 در حالي كه هنوز شش ماه با 80 سالگي فاصله داشت، از دنيا رفت. در نهمين سالمرگش با موسي عليجاني، هنرمند گيلاني درباره هنر فريدون پوررضا گفتوگو كرديم. عليجاني آهنگساز، خواننده و نوازنده ويولن است و از آثار او ميتوان به آلبوم «اَ در واكون باد بايه» اشاره كرد.
شما با آقاي پوررضا دوستي داشتيد؛ اگر بخواهيد ايشان را معرفي كنيد، چه خواهيد گفت؟
بله. آقاي پوررضا سوم مهر 1311 در لشت نشاء از توابع رشت متولد شد و بيست و سوم فروردين 91 هم در رشت درگذشت. ايشان دوره ابتدايي را در مدرسه ناصر خسرو در لشتنشاء گذراند و تا قبل از سن 14 سالگي هم در مغازه پدرش آرايشگر بود. بعد از سن 18سالگي به قصد آموزش آواز به مدت چهار سال به تهران رفت و نزد اساتيدي چون يونس دردشتي، غلامحسين بنان و سعادتمند قمي آموزش ديد. سپس در سال 1333 به گيلان برگشت و با آقاي علي بهكيش به كار تعزيه و تئاتر مشغول شد. در سال 1339 وارد راديو شد و تا سال ۵۷ در راديو به اجراي ترانه پرداختند و در طول اين مدت حدود 469 قطعه اجرا كرد.
اشاره كرديد به همكاري آقاي پوررضا با جناب بهكيش. در تعزيه ايشان چه كارهايي انجام دادهاند؟
ايشان به دليل تخصصش در تعزيهشناسي، بيشتر كار پژوهشي در اين زمينه انجام ميداد و ماحصل آن مقالاتي است كه در مجله گيلان نامه و جرايد ديگر منتشر شده است.
از آثار پژوهشي آقاي پوررضا بيشتر بگوييد؛ به خصوص كتابشان كه درباره موسيقي فولك گيلان است؛ كتابي كه فهرستبندي جزو به جزيي دارد و به نظر ميرسد نگاه دقيقي به بخشهاي مختلف شده.
كتاب «موسيقي فولكلوريك گيلان» را در زمينه پژوهش در موسيقي فولكلور گيلان نوشت كه در سال 1396 و پس از فوت ايشان در نشر فرهنگ ايليا به چاپ رسيد. فريدون پوررضا با تاليف اين اثر پژوهشي به شكلي دقيق و با تقسيمبندي منطقهاي موسيقي فولك گيلان، تعداد زيادي از ترانههاي گيلكي را معرفي كرد كه نتيجه حضور در ميان روستاييان منطقه و گفتوگو با آنها بود؛ آن هم با برگردان فارسي و با ارايه فونتيك كلمات گيلكي. اين اثر كمك بزرگي به محققان در اين زمينه از موسيقي كرده است. البته نقدي هم به اين كتاب وارد است و آن اينكه تنها بهطور كلي نام شعرا آورده شده و به شاعر و آهنگساز يا تنظيمكننده بهطور جداگانه اشارهاي نشده است. پوررضا همچنين ۶ كاست از اجراي آواهاي گيلان جمعآوري كرد كه توسط انجمن موسيقي ايران منتشر شده است.
مهمترين ويژگي آقاي پوررضا را در حوزه آواز و همچنين در بحث پژوهشي در چه ميدانيد؟
آقاي پوررضا از پيشروان موسيقي فولكلوريك گيلان است و در گويشهاي مختلف گيلكي از جمله لاهيجاني، لنگرودي، رشتي و رودباري آواز خوانده است. ايشان از لحاظ اصالت، كسي است كه موسيقي گيلان با نامش شناخته ميشود چرا كه در اين زمينه بسيار دقيق كار كردهاند. دقت به اين معني كه در اجراي آهنگهاي اصيل و حفظ اشعار امانتداري كامل داشته و اجراهاي بسيار خوبي از آنها ارايه كردهاند و اين نكته ويژگي خاص آقاي پوررضا است كه علاوه بر پژوهشگري دقيق، اجراي قطعات را حتي در شكل كنسرت، بسيار خوب انجام ميداد.
ميفرماييد اجراي قطعات را در شكل كنسرت بسيار خوب انجام ميدادند، لطفا توضيح بيشتري بدهيد؛ به نظر شما چگونه ميتوان اجراي يك قطعه فولك در شكل كنسرت را خوب تلقي كرد؟ متر و معيار كيفي اجراي كنسرتي يك قطعه فولك چيست؟
ببينيد، براي به اجرا درآمدن يك آهنگ فولك سه جزو مهم لازم است؛ پژوهشگر، خواننده توانمند، آهنگساز و تنظيمكننده آشنا با موسيقي فولكلور؛ آقاي پوررضا پژوهشگري تلاشگر بود كه با حضور در ميان مردم و با امانتداري كامل، آهنگها را ثبت و ضبط ميكرد و در نهايت توانست با اجراي فوقالعاده زيباي ترانهها به موسيقي فولكلور گيلان اداي دين كند. نكته ديگر اين است كه به دليل نامشخص بودن سراينده اشعار بسياري از آهنگهاي فولك همچنين ناقص بودن برخي از آنها، آقاي پوررضا با صلاحديد و تسلطي كه در اين زمينه داشتند، جاهايي را كه امكان داشت، با همكاري برخي شعرا اصلاح ميكردند و به نوعي بين آهنگساز و خواننده و شاعر همكاري صورت ميگرفت تا آن اثر را به ثمر برسانند. البته ناگفته نماند كه بخش ديگري از آثار آقاي پوررضا اجراي آهنگهايي است كه ترانههاي آنها فولك نبوده و تنها در فضاي فولك گيلان آهنگسازي و اجرا شدهاند. نمونه آن يكي از ترانههاي پندآموز است كه ميگويد: «صبح عيده الان چه وقت خُوِبه» به معني اينكه صبح عيد است چه وقت خواب است. اين ترانهها در آن منطقه وجود نداشته ولي با حال و هواي فولكلور آن منطقه و تحتتاثير فضاي منطقه آهنگسازي و اجرا شدهاند. اين آثار را برخي مواقع آهنگسازان ميساختند، برخي مواقع شعرا ايدهاش را در ذهن داشتند و برخي مواقع نيز خود آقاي پوررضا آن آهنگها را زمزمه ميكرد و توسط همكارانش براي اجرا آماده ميشد. در آن دوره آهنگساز و شاعر و خواننده باهم همكاري بسيار نزديك داشتند.
آنطوركه ميگوييد ستونهاي كار گروهي در اجراهاي آقاي پوررضا بسيار محكم بود.
بله؛ ميتوان گفت آثار آقاي پوررضا با شعرا و آهنگسازاني كه در كنارشان بودند، معنا پيدا ميكنند؛ افرادي كه با او كار ميكردند، افراد بسيار هوشمندي بودند كه بينشان دوستي و رفاقت بود و هدف مشتركشان رشد موسيقي گيلان.
نقش ترانهها و اشعاري كه ايشان ميخواندند، از نظر دور نيست؛ آقاي پوررضا بيشتر با كدام شاعران كار ميكردند؟
از جمله شعراي معروف گيلان همچون محمد ولي مظفري، محسن آرياپاد، شيون فومني، محمود كريمي، حسن تقيپور، غلامرضا مرادي صومعهسرايي، مهرداد باروتچي، سيدعلي زيباكناري، يوسف جمال حسني، اردشير مهرگان، محمد شمس معطر، محمدرضا خيرخواه، محمد بشرا، علياكبر مراديان گروسي ثاني، حسين مهربان، مصطفي رحيمپور، ابوالقاسم نزهت شعار، رضا مقصدي، جواد شجاعيفرد، جعفر مهرداد، محمد فارسي، رحمت حقيپور، عبدالرضا رضايينيا و... از آثار بعد از انقلاب هم ميتوان از كاست «ميگيلان» و «گياه لو» نام برد كه تنظيمكننده آن حسين حميدي، پژوهشگر موسيقي نواحي ايران است.
بين ترانههايي كه آقاي پوررضا خواندهاند، پيش و پس از انقلاب تفاوتهايي وجود دارد. اين تفاوتها از نظر شما در چيست؟
خب، بايد كارهاي ايشان را دستهبندي كرد. آقاي پوررضا قبل از انقلاب مخصوصا در تلويزيون، به فراخور نياز جامعه، ترانههاي فولكلور بسيار شادي اجرا كردند كه هنوز هم در مجالس عروسي و شادماني خوانده ميشوند. جالب است بدانيد كه صداي او در ترانههاي قبل از انقلاب با ترانههاي بعد از انقلاب از لحاظ جنس صدا كمي متفاوت است. قبل از انقلاب صدا درخشان (زير) و جوانتر و بعد از انقلاب صدا محزون است و سوز آن بيشتر شده است.
برخي هم آقاي پوررضا را با تيتراژ سريال «پس از باران» شناختند، چون اقبال عمومي در آن زمان به اين سريال زياد بود.
در بعضي مقالات گفته شده كه فعاليت آقاي پوررضا از سال۷۹ و اوج آن در سريال «پس از باران» بوده ولي چنين چيزي نيست؛ تا آن موقع آقاي پوررضا هميشه در اوج بودند ولي به جامعه شناسانده نشده بودند. آقاي پوررضا ترانههاي زيادي دارند كه قبل از انقلاب در راديو و تلويزيون اجرا كردهاند كه مثل تئاتر صحنهپردازي دارند. مثلا در ترانه «خاله دختر»، خودشان با پوشش محلي در يك طرف و خانم نسترن (خواننده ديگر) مقابلشان آواز ميخواند. در واقع به صورت دو صدايي. ترانههايي دارند يك قسمت آن به صورت سلو است. يعني فقط خودش آواز ميخواند. قسمت ديگر گروهي كه برگرفته سنت موسيقي روستايي گيلان است؛ مثلا وقتي گيلانيها در روستا كار را تمام ميكردند، جشن ميگرفتند و رقص و پايكوبي ميكردند. گروهي ميخواندند و گروه ديگر مثل گروه كر جواب ميدادند. مثل ترانه «كنوس كله» يعني باغ ازگيل يا ترانه «اهه بوگو» كه ريتميك بوده و ملودي خاصي ندارد. حالت مكالمه دارد و گروه هم جواب ميدهند.
آقاي پوررضا بيشتر با كدام هنرمندان و آهنگسازان فعاليت ميكردند؟
تعدادي از آهنگسازان و موسيقيدانهايي كه به ياد دارم اينها هستند: احمد سيگارچي، غلامرضا اماني، عليزاده، منوچهر ويسانلو، بهمن شكيبي، حسن تقيپور، احمدعلي راغب، حسين حميدي، رضا فدايي و... همچنين در كار پژوهشي همكاراني چون جهانگير اشرفي، علي عبدلي، محمدولي مظفري، محسن آرياپاد، اباذر غلامي، صفرعلي رمضاني، آرمين فريدي، مسعود پورهادي، هوشنگ عباسي، محمد فارسي، حامد پورشعبان، علي نصرتي، كامل قليپور و...
ما در موسيقي فولكلور گيلان نامهاي زيادي داريم از جمله استاداني همچون زندهياد احمد عاشورپور، آقايان ناصر مسعودي، شاهرخ جفرودي و ديگران. البته كه هركدام جايگاه و خدماتي در تخصص خويش به موسيقي فولك منطقه داشتند اما ميخواهم در اين باره صحبت كنيد و بهطور خلاصه از خدمات اين نامها به موسيقي گيلان بگوييد.
در موسيقي شيوهها و گرايشها متفاوت هستند. هركدام از اين اساتيد ويژگيهايي داشتند كه به نوبه خود ارزشمند هستند. مثلا آقاي عاشورپور تعداد كمي ترانه فولكلور اجرا كردند ولي همين تعداد را به خوبي اجرا نمودند؛ ضمن اينكه فارسي هم خوانده است. همچنين ترانههايي از جهانگير سرتيپپور را خوانده كه شامل ملوديهاي غربي است. ترانه فرانسه و تركي هم خوانده است. هر چند كه در عرصه موسيقي ادعاي زيادي نداشت ولي جزو پايهگذاران بود. آقاي شاهرخ جفرودي كه در سال ۱۳۰۷ متولد شده و شايد خيليها او را نشناسند، تاثيرات زيادي روي موسيقي گيلان گذاشت. ايشان صداي بم بسيار خاصي داشتند و پيشپردهخواني در تماشاخانه گيلان در شهر رشت ميكردند. در تهران با استادان بسيار مهمي كار كردند و آهنگهاي بسيار زيادي ارايه دادند. بعدها آثار گيلكي بسياري اجرا كردند كه خيلي هم شوخطبعانه بود. مثلا مشكلات يك زن زائو ترانهاي است به نام «اوفي نا» جزو ترانههاي معروف اوست. آقاي مسعودي هم با موسيقي سنتي آشنايي داشتند و با صداي مخملياي كه دارند هم فارسي ميخوانند و هم موسيقي محلي اجرا ميكنند؛ با ترانهسرايي اساتيدي مثل تيمور گورگين يا با آهنگسازي آقايان اكبرزاده و غلامرضا اماني و...ايشان ترانههاي بسياري اجرا كردهاند. البته در اجراي هركدام از اساتيد، نوع تحريرها باهم فرق دارند. آقاي پوررضا با اينكه موسيقي سنتي را ميشناخت و با گوشههاي موسيقي سنتي آشنا بود، سعي ميكرد تحريرها را با هر منطقهاي كه ميرود، همسانسازي كند. نكته بسيار مهم اين است كه تاثير پوررضا بيشتر از نوع تحريرها بوده كه بيان درونيات افراد بومي در آواز و موسيقيسازي بوده است و آقاي پوررضا در اين زمينه در عرصه موسيقي و گوشههاي گيلاني كاملا موفق عمل كردند.
آيا ايشان در زمينه موسيقي فولكلور استادي هم داشتند؟
آقاي پوررضا در زمينه موسيقي گيلان هيچ استادي نداشتند و خودآموخته بودند، چون با موسيقي سنتي گيلان آشنا بودند و البته موسيقي فولكلور جدا از موسيقي سنتي نيست. در واقع با هوش خود توانستند اين مطالب را از مردم يا افرادي كه ميخواندند، بياموزند همانطوركه خودشان هم اشاره ميكنند بيشترين كساني كه به ايشان كمك ميكردند همان افراد روستايي بودند كه با ايشان ملاقات داشتند؛ چه زنان و چه مردان. آواز ميخواندند و ايشان از شعرها و تحرير آنها نتبرداري ميكردند.
سپاسگزارم آقاي عليجاني، در پايان اگر سخني داريد، بفرماييد.
از شما ممنونم به خاطر اين احترامي كه به موسيقي مناطق ميگذاريد و اين فرصت را براي خوانندگانتان فراهم ميكنيد. متاسفانه امروزه حساسيتي كه افرادي مثل پوررضا نسبت به موسيقي داشتند، در بين فعالان اين عرصه كمتر ديده ميشود كه اگر آن حساسيت، امروزه هم وجود داشته باشد اتفاقات بسيار خوبي در گيلان خواهد افتاد. البته ناگفته نماند كه تلاشهايي از سوي موسيقيدانهاي دانشگاهي و موسيقيدانهاي تجربي و همچنين جوانان موسيقيدان صورت گرفته؛ دانش موسيقايي در گيلان با موسيقيدانها بسيار بالا رفته. نوازندگان جوان و حتي كودكان و نوجوانان و گروههاي زيادي به فعاليت مشغولند از جمله آقاي ناصر وحدتي با گروه گيل و آمارد، آقاي محمود فرضينژاد با گروه ديلمون، آقاي اردشير لرد و بسياري از گروههاي ديگر از جمله گروه آواي سرو به خوانندگي و آهنگسازي خود بنده؛ ولي به هر حال آقاي پوررضا هميشه به عنوان يك پديده اصيل و صدايي ماندگار با آن سوز و حزن خاصش در موسيقي گيلان در خاطرهها خواهند ماند و الهامبخش آيندگان خواهند بود. روحشان شاد.
آقاي پوررضا از پيشروان موسيقي فولكلوريك گيلان است و در گويشهاي مختلف گيلكي از جمله لاهيجاني، لنگرودي، رشتي و رودباري آواز خوانده است. ايشان از لحاظ اصالت، كسي است كه موسيقي گيلان با نامش شناخته ميشود، چراكه در اين زمينه بسيار دقيق كار كردهاند. دقت به اين معني كه در اجراي آهنگهاي اصيل و حفظ اشعار امانتداري كامل داشته و اجراهاي بسيار خوبي از آنها ارايه كردهاند؛ آقاي پوررضاست كه علاوه بر پژوهشگري دقيق، اجراي قطعات را حتي در شكل كنسرت، بسيار خوب انجام ميداد.