مرمت بايد از سر آگاهي و دلسوزي باشد
بهرام دبيري
مساله مرمت، تعمير يا نگهداري موزه هنرهاي معاصر كه در طول اين چهل سال صورت نپذيرفته، همان صورتي را دارد كه ما در برخورد با همه ميراث فرهنگيمان مثل تخت جمشيد، طاقبستان و غيره داشتهايم. اين بناها همه با هم يك معنا و مفهوم دارند و در همه موارد بياعتنايي صرفي نسبت به آنها ديده ميشود. در آن سالي كه موضوع واگذاري موزه هنرهاي معاصر مطرح بود، من هم حضور داشتم كه مديران اين امر را انكار كردند و گفتند قصدي در كار نيست اما در عين حال اعلام كردند كه دو سال است كه سيستمهاي تهويه هواي موزه هنرهاي معاصر كار نميكند و بودجهاي براي مرمت و بازسازي آن نداريم. چنان كه ميدانيد در موزه هنرهاي معاصر، گنجينه بسيار مهمي از آثار هنرمندان ايراني و نيز بهترين اساتيد قرن بيستم اروپا موجود است اما مثل هزاران سوالي كه پاسخ آن مشخص نيست، اين سوال هم بيپاسخ مانده است كه چطور يك دولت ميتواند به نگهداري و مراقبت از گنجينههايي كه در اين كشور وجود دارد، اهميتي ندهد؟ خبرهاي ديگري همان زمان به گوش من رسيد كه برخي از آثار گنجينه بهشدت آسيب ديدهاند و ديگر مرمت اين آثار آسيبديده توسط اشخاص غير حرفهاي انجام شده و ميشود. اين مسائلي است كه در سرزمين من ميگذرد.
من يك بار در گفتوگويي اعلام كردم كه درآمد دولت ايتاليا از زايران «داود» ميكلآنجلو يا ديگر بناهاي تاريخي به نسبت توليدات صنعتي آنها بيشتر است. چون در آن سرزمينها فرهنگ، هنر و ميراث تاريخي امري محترم است كه به آن اهميت ميدهند و اين اهميت از نظر اقتصادي براي آنها سودهاي بسيار زيادي دارد. يعني كسي كه از هر نقطه جهان به شهرهاي ايتاليا سفر ميكند تا از اين آثار ديدن كند، حجم زيادي از پول را با خود به همراه ميبرد و اين هم به سبب آگاهي و دلسوزي آنها است كه متاسفانه در ايران من چنين چيزي را در هيچ زمينهاي نميبينم.
من يك روز بعد از روزي كه مسوولي در محل نمايشگاه بينالمللي حاضر شد و برخي آثار را خريداري كرد، به نمايشگاه رفتم و خريدهاي انجام شده را ديدم. جالب است كه بدانيد آثاري از هنرمندان اواخر قرن 19 و اوايل قرن 20 خريداري شده بود كه نه فقط اسامي خالقان آنها معروف، بلكه آثار مشهوري را هم شامل ميشد. به عنوان مثال مجسمهاي از ماگريت يا آثار جياكومتي و غيره. اين آثار طبق گفته مسوولان، در شرايط نابساماني نگهداري ميشد چنان كه همين حالا هم نميدانيم كه چه كسي قرار است موزه را مرمت كند؟ بايد مشخص شود براي مرمت موزه چه كساني در نظر گرفته شدهاند و در اين فاصله آثار موزه كجا نگهداري ميشوند. ضمن آنكه بايد پرسيد كساني كه بحث انتقال اين آثار را برعهده دارند، چقدر به اين مقوله آشنايي و تخصص دارند؟ اين كاري است كه بايد زيرنظر متخصصان دلسوز و آگاه صورت گيرد كه متاسفانه اعلام دقيق و روشني در اين باره نيست. در دوران رياستجمهوري خاتمي كه به موزه توجه ويژهاي نشان داده ميشد، يكي از مجسمههاي «هنري مور» كه در فضاي باز موزه وجود داشت در طول سالها در تماس با آبپاشي كه چمنها را آبياري ميكرد، آنچنان آسيب ديده بود كه حدود 4-3 ميليمتر رسوب گچ روي آن وجود داشت و بافت آن را از بين برده بود. همان زمان مطرح شد كه كسي با سمباده و سيم اين رسوبات را از بين ببرد اما ما توانستيم مانع اين كار شويم و در نهايت از برنز ريز «هنري مور» كه در آن زمان در قيد حيات بود دعوت شد كه به ايران بيايد و اين اثر را تعمير كند. اگر قرار است مرمتي صورت گيرد بايد توسط يك متخصص كامل انجام شود وگرنه آسيبهايي كه در همين مرحله مرمت و آبادكردن موزه به خودِ موزه و آثار موجود در آن وارد ميشود، غيرقابل پيشبيني است.