به بهانه خداحافظي مدير تئاتر شهر و پيشبيني مديريت آينده مجموعه
گر تو بهتر ميزني بستان بزن
بابك احمدي
تئاتر اين روزها تحولات پرسرعتي را پشت سر ميگذارد. بعد از تغيير پرسروصداي مديركل هنرهاي نمايشي در اسفندماه گذشته و اعلام نام شهرام كرمي به عنوان مديركل هنرهاي نمايشي مديران حوزههاي مرتبط يكي پس از ديگري رداي مسووليت از تن بيرون ميكنند تا دست مديركل براي انتخاب مديران همسو باز باشد.
در همين رابطه دو روز پيش پيمان شريعتي مدير مجموعه تئاترشهر با انتشار متني بعد از دو سال اداره مجموعه دوار و خاطرهساز چهارراه وليعصر بهطور داوطلبانه از سمت خود كنارهگيري كرد تا بعد از ارمغان بهداروند، مديرعامل انجمن هنرهاي
نمايشي دومين فردي باشد كه از مسووليت كنار ميرود.
بر همين اساس گمانهزنيها به سرعت آغاز شد و نوك پيكان پيشبينيها سليقه و خواست مديركل را نشان رفت. شهرام كرمي از همان ابتداي امر اينطور عنوان كرد كه قصد دارد از مشورت بيشتر هنرمندان با سابقه تئاتر و «خرد جمعي» در پيشبرد اهداف خود بهره بگيرد. بنابراين پرسش به وجود آمد كه آيا قرار است مديريت مهمترين مجموعه تئاتري پايتخت برعهده «شوراي هنري» گذاشته شود؟ كرمي در گفتوگو با خبرگزاري ايسنا كه بلافاصله پس از انتشار نامه خداحافظي شريعتي از تئاترشهر انجام شد به صورت ضمني وجود چنين ايدهاي را رد نكرد ولي در عين حال اظهار كرد كه با گزينههاي مورد نظر خود براي پذيرفتن مسووليت مديريت مجموعه گفتوگوهايي انجام داده است. او در پاسخ به پرسشي در اينباره ميگويد: «من به نظر شورايي و مشورتي كاملا اعتقاد دارم و بر اين باور هستم كه در طول 20 سال اخير شيوههاي مختلفي را در مديريت سالنها تجربه كردهايم و بهترين سالنهاي تئاتر آنهايي بودند كه از خرد جمعي بهره بردند. من اعتقاد دارم با توجه به محدوديت سالنها و تقاضاي زياد هنرمندان يك نگاه فردي در مديريت هميشه مورد انتقاد خواهد بود هر چند مديريت شخصي ميتواند پاسخگوي مديريت خودش باشد و انتخابهايي متناسب با منافع سالنهايش داشته باشد اما آنچه تجربه كردهام ميگويد كه فعاليت شورايي به ويژه در برنامهريزي و انسجام تقاضاي اجراها بسيار موفق بوده است.»
اين نخستينبار نيست كه مديركل هنرهاي نمايشي بر لزوم معرفي شوراي هنري براي انتخاب آثار در اين مجموعه انگشت تاكيد ميگذارد. پيش از آغاز دهه 90 جمعي متشكل از محمد يعقوبي (نماينده خانه تئاتر)، محمدامير ياراحمدي، محمود استادمحمد، مسعود دلخواه، محمدباقر قهرماني، رحمت اميني (رييس وقت شوراي ارزشيابي و نظارت) و سيدصادق موسوي (مدير وقت تئاترشهر) مسووليت انتخاب آثار اين مجموعه را برعهده گرفتند. جمعي متخصص كه پس از گذشت كوتاه زماني به يكباره كنار گذاشته شد تا گروه دوم، با حضور حسين عاطفي، علي موذني، شهرام كرمي، محمدرضا الوند و شخص سيدصادق موسوي كار انتخاب آثار مجموعه تئاتر شهر در سال 1391 را بر عهده بگيرند.
مرور اتفاقهايي كه آن دوران منجر به ايجاد تغييرات گسترده در تركيب شورا شد براي امروز عبرتآموز به نظر ميرسد. توجه به اظهارات انتقادي محمد يعقوبي كه برخلاف بسياري از همكاران خود در چنين مواقعي مصلحتانديشيهاي مرسوم را كنار ميگذارد از يك مساله مهم پرده برميدارد. يعقوبي در اسفند 90 با انتقاد از روي صحنه رفتن نمايشهاي سفارشي در تئاترشهر بدون اطلاع شورا به خبرنگار ايسنا ميگويد: «شوراي تئاتر شهر خود را ملزم ميداند تمام درخواستهاي اجراي نمايش را بررسي كند، اما در حال حاضر مشخصا كاري در مجموعه تئاتر شهر به صحنه ميرود كه منتخب و تاييد شده شورا نبوده و حتي ما از اجراي آن بيخبر بوديم. شوراي حمايت اين نمايش را به تئاتر شهر تحميل كرده است؛ از سوي ديگر اين شورا قرارداد تيپ را زير سوال برده است.»
اما كار به همينجا ختم نشد و دو سال بعد اين پريسا مقتدي، رييس وقت تئاتر شهر بود كه در 18 تير 1393 اعضاي دوره جديد شورا شامل چهرههايي همچون دكتر علي رفيعي، حسين پاكدل، حسين مسافرآستانه، منيژه محامدي، نادر برهانيمرند، امير دژاكام، كتايون فيض مرندي را معرفي كرد. گروهي كه نه تنها هيچگاه كنار هم ديده نشد بلكه به سرعت فروپاشيد. مقتدي آن زمان اظهار نظري داشت كه به صحبتهاي اخير مديركل هنرهاي نمايشي بيشباهت نيست. او گفته بود: «اميدوارم با كمك اين عزيزان كه به نظر من هريك از آنها از هنرمندان تاثيرگذار حوزه تئاتر هستند، بتوانيم در تصميمگيريهاي آينده براي اجراهاي ششماهه دوم سال 93 بهترين آثار را براي اجراي عمومي انتخاب كنيم. ضمن اينكه بتوانيم در قالب همين شورا به هنرمندان ارزشمند حوزه تئاتر نيز پيشنهاد توليد بدهيم.»
گرچه ديگر از «شوراي حمايت آثار نمايشي» خبري نيست و تئاتر اصولا در تمام زمينههاي مادي و معنوي بيپناه و بدون حمايت به نظر ميرسد، اما هستند جريانها و نهادهاي ديگر كه جايگزين شدهاند. به اين معنا كه همواره پيشنهادها و سفارشهايي از بيرون و جايي خارج از حوزه اختيار شورا به مجموعه تحميل ميشوند. حال با مرور تجربه تاريخي آنچه تا امروز رخ داده اين پرسش پيش ميآيد كه شهرام كرمي دقيقا از كدام تجربه موفق در برنامهريزي شورايي سخن ميگويد؟ چطور قرار است بين نظر شورا و نظر مديريت مجموعه خط ربطي به وجود بياوريم؟ آيا با تعيين شورا استقلال مديريت را زير سوال نميرود؟ يا اينكه اصولا قرار است از پيش خودمان دست دوستي به سوي نهادهاي سفارشدهنده دراز كنيم؟ در هر صورت تجربه ميگويد اداره شورايي تئاترشهر پيشنهاد مثبت و راهگشايي نيست، گرچه به قول مولوي ميتوان گفت: «گر تو بهتر ميزني بستان بزن.»