تحريف تاريخ
محمود فاضلي
نمايشگاه بينالمللي 10 روزه كتاب تهران در حالي به پايان رسيد كه مشتاقان كتاب شاهد انتشار كتابهاي جديد در حوزههاي مختلف سياسي، اقتصادي، اجتماعي، ادبيات و... بودند. ازدحام جمعيت در بعضي از غرفهها گرچه فرصت اندك چند دقيقهاي براي مطالعه فهرست كتابهاي جديد به دست ميداد اما همين فرصت كوتاه، سمت و سوي كتاب را مشخص ميكرد. طبق معمول مطالعهكنندگان به دنبال كتابهاي منتشره بودند تا در جريان آثار جديد باشند. طبق سنوات قبل بهدنبال كتاب حوزه تاريخ بودم و بعضا شاهد آثار ماندگار در اين حوزه بودم. خريد كتاب شايد آسانترين كار مراجعهكنندگان باشد اما مشكل از آنجا آغاز ميشود كه چگونه اين حجم از كتاب را به منزل منتقل كني! فاصله غرفهها به ويژه غرفه ناشران عمومي با وسايل حمل و نقل عمومي و خصوصي هم كم نبود.
اشتباهات تايپي نيز در بعضي از كتابها كه جاي خود دارد. شخصا بارها اشتباهات چاپي و محتوايي كتابهاي منتشره را يادداشت كرده تا درفرصت مناسب آنها را در اختيار نويسنده قرار دهم كه انجام آن نيز داستان و سرنوشت جداگانهاي دارد كه گاهي انتقال آن به نويسنده خود موجب دردسرهاي جديدي ميشود! چندي قبل كه كتاب جديدي از نويسندهاي كه در حوزه بينالمللي قلم ميزند را مطالعه ميكردم شاهد اشتباهات فراواني در متن كتاب بودم. طبق وظيفه اخلاقي و با هدف تصحيح چاپهاي بعدي، اشتباهات آن را به شكل مكتوب در اختيار نويسنده قرار دادم كه با پاسخ سرد و بيروح وي روبهرو شدم. اقدامي كه تو را از انجام آن سخت پشيمان ميكند!
مشكل بعدي از اينجا آغاز ميشود كه در حال مطالعه كتاب هستي كه با كتمان حقايق تاريخي و تحريف موضوعات از سوي نويسنده روبهرو ميشوي. بسياري از چنين كتابهايي معمولا از سوي ناشرين نه چندان مطرح منتشر ميشود كه محتويات آن با واقعيتهاي تاريخي فاصله عميقي دارد كه نميتوان براي آن توجيهي داشت. نتيجه چنين كتابهايي، انبوه سوالات و ابهامات بيپاسخ براي نسلهاي آينده خواهد بود. نگاه چنين نويسندگاني صرفا يك برداشت و نگاه خاص از يك رويداد تاريخي است. بيشك هيچ گذشتهاي را نبايد با ارزش امروزي آن ارزيابي كرد و بايد آن را در زمان خودش و افكار آن زمان ارزيابي كرد.
همه ما شاهد بودهايم در تاريخ ايران انسانهايي بودهاند كه هريك به زعم و باور خود به دنبال اعتلاي اين سرزمين و آيندهاي بهتر و درخشانتر براي ميهن خود با هرعقيده و مسلكي كه آن را درست ميپنداشتند و با هر روشي كه آن را براي كشور مفيد ميدانستند، تلاش كردند. آنها به سهم و اندازه خود سختيها و ناملايمات روزگار را تحمل كردند اما در تاريخ معاصر ديده نشدند و نميشوند. دور از انصاف است كه نويسندگان از هر قشري و تفكري به دلايل مختلف آنها را بياعتبار كرده و با حجم وسيع اطلاعات منتشره تحريفشان كنند. وظيفه نويسنده و تدوينكنندگان كتاب كشف حقايق تاريخي است تا خوانندگان را به قضاوت دعوت كرده و با ارايه صحيح موضوع، به دنبال داوري منصفانه خوانندگان خود باشند. براي بعضي از شخصيتهاي تاريخي شايد اين اولين و آخرين فرصتي باشد كه در تاريخ يادي از آنان ميشود. بايد واقعيتها را به دور از پيشداوري غيرمنصفانه گفت و نوشت.