مرد هميشه سرفراز
حسن لطفي
وقتي در اواسط دهه 60 فيلم كوتاه 8 ميليمتري خاكباران ساخته در ياد ماندني كيانوش عياري را در جشنواره سينماي جوان ديدم مثل بعضيها اعتقاد پيدا كردم كه اين فيلم از نظر ساختار و قدرت چيزي از فيلم بلند تنوره ديو كم ندارد. فيلمي كه به نظر ميرسيد در برخي لحظات حس و حال مشتركي با خاكباران دارد. البته هر دو فيلم در نمايشهاي جشنوارهاي خود موفقيتهايي نيز به دست آوردند. خاكباران در هشتمين جشنواره سينماي آزاد و دومين جشنواره جهاني سوپر 8 كه از 15 تا 20 مهر ماه 1355 در تهران برگزار شد، جايزه پيكره سيمين و 30 هزار ريال را نصيب كيانوش عياري كرد. لوح زرين بهترين كارگرداني، بهترين بازيگر نقش دوم مرد و تقدير از فيلمبردار هم جوايزي بود كه داوران چهارمين جشنواره فيلم فجر(1364) نصيب كيانوش عياري و همراهانش در فيلم تنوره ديو كردند. اما چرا امروز و همزمان با سي و پنجمين جشنواره بينالمللي فيلم كوتاه تهران دوباره به ياد فيلم كوتاه خاكباران و فيلم بلند تنوره ديو افتادهام مربوط به دغدغهاي است كه در سالهاي اخير رهايم نميكند. بعد از پيروزي انقلاب بسياري از فيلمسازان خوب فيلم كوتاه در دهه 50 به سينماي حرفهاي وارد و به ساخت فيلم بلند مشغول شدند(عياري، غلامرضايي، قاريزاده، جيراني و...) در ميان ايشان شايد كيانوش عياري منحصر بهفردترين كسي باشد كه روند فيلمهاي كوتاه و بلندش روندي همسو با هم داشته و فيلمسازش براي رسيدن به ذهنيتهاي خلاقانه و هنرمندانهاش مسيري به دور از خواست ديگران را طي كرده است. مسيري كه براي برخي در گيشه سينما، فروش بليت و اقبال عمومي خلاصه ميشود و عدهاي نيز چشم به آراي داوراني داشته و دارند كه در اتاقهاي دربسته و در جمعي معدود لوح زرين، پيكره سيمين، سيمرغ بلورين و.... را بين فيلمها قسمت ميكنند. در اينكه هر كس بنا به هدف و قصدي كه از فيلمسازي دارد مختار به انتخاب هر يك از اين روشهاست، شكي ندارم. اما با احترام به تمام آنها به پاس سالها تلاش براي ساختن فيلمهاي كوتاه و بلند خوب براي كيانوش عياري كلاه از سر بر ميدارم و ايستاده مدت زيادي تشويقش ميكنم. شما هم اگر خواستيد و باور داريد چنين كنيد. شايد صداي دستهاي ما بهانهاي براي اكران فيلمهاي پرده نديده كيانوش عياري باشد.