و آن سقوط مرگبار...
علي مسعودينيا
نميدانم من اين طور فكر ميكنم يا واقعا اين طور است كه ما ايراني جماعت بيش از آنكه آثار آلبر كامو را خوانده باشيم، تكجملههاي قصارش را خواندهايم و شيفته پوستر سيگار به دستش هستيم كه زينت كافهها و كتابفروشيها و اتاقهاست. اگر اين طور باشد كه خيلي حيف است. نه فقط از اين بابت كه آلبر كامو، نويسنده بزرگي بوده بلكه بيشتر به اين خاطر كه خواندن آثار او ميتواند روند زندگي ما را دستخوش تغيير كند. در اين روزگار كه از هر تو تنش و فشاري بر گرده آدمي سنگيني ميكند و ديگر دشوار است بتوان معنايي براي زندگي يافت، آثار كامو كمك ميكند تا زيست خود در اين دنيا را سبك و سنگين كنيم و ببينيم در اين جبر حيات كه گريزي هم از آن نيست، چگونه بايد بود و رفتار ما چه تاثيري بر آدمها و محيط پيرامونمان خواهد گذاشت. كامو آدمهاي داستانهايش را همواره بر سر يك دوراهي تصوير ميكند؛ دوراهي مهمي كه ميتواند سبب افول يا اوجگيري آنها شود و كافي است مثل قهرمان رمان «سقوط» يك لحظه حيثيت وجودي خويش را از ياد ببريم و صداي آن سقوط مرگبار را پشت سرمان بشنويم و كاري نكنيم. آن وقت است كه ديگر بايد قيد سعادت را بزنيم. درست است كه نويسندگان اگزيستانسياليست و اومانيستهاي مديترانهاي(كه كامو نيز در زمره آنهاست) نگاهي بدبين به دنيا دارند و زندگي انسان در اين روزگار را همانند «افسانه سيزيفوس» ميبينند اما دستكم آلبر كامو هرگز تعهد، نيروي عصيان و كنشگري در برابر اين جبر را از ياد نميبرد. انفعال است كه همچون «طاعون» قرباني ميگيرد و شهر را به قرنطينه عفونت و مرگ بدل ميكند. كامو همواره در تصوير سلطه گفتمان شر اغراق ميكند تا تلنگري بزند به روح بشر نه كه به پوچگرايي و انقياد دعوتش كند. انفعال و انقياد سرنوشتي چون مورسوي «بيگانه» را پيش روي انسان قرار ميدهد؛ بريدگي از مفهوم همزيستي و دل سپردن به مرگ. قهرمان حراف «سقوط» هرگز نميتواند از قصوري كه در نجات يك انسان به خرج داده، رها شود و اين گناه چون سنگ غلتان سيزيفوس همواره با اوست. چنين است كه گمان ميكنم با وجود تلخي نهادينه در آثار كامو، خواندنشان هم آموزنده، هم لذتبخش و هم محرك انديشه است. فراموش نبايد كرد كه ياس او از انساني است كه تسليم قراردادهاي تقديري شده و تكاني به خود نميدهد. اگر ماهيت اين انسان تغيير كند و انفعالش را از خود بزدايد، انساني شايسته ستايش است كه ميتواند به زندگي معنا ببخشد و دنياي بهتري بسازد. دستكم سعياش را كه ميتواند بكند.