آغازگر همه چيز
علي مسعودينيا
روزگار غريبي شده. به هر كس ميگويي فلان كتاب بالزاك را بخوان، قبل و بعد از خواندن اخمهايش در هم ميرود و لب و لوچهاش را كج ميكند. اما گذشتهها اين طور نبود؛ خواندن بالزاك آنقدر عمومي و همهگير بود كه حتي افتخاري هم به حساب نميآمد. من تا نوجوانيم خيلي عادي و راحت و با لذت «هانريت»، «زنبق دره»، «بابا گوريو»، «اوژني گرانده»، «شاهكار گمنام» و «چرم ساغري» را خوانده بودم. البته اكثرشان را درست و حسابي نفهميده بودم. ولي براي من و همنسلهايم خواندن آثار بالزاك نه مايه اخم و ملال بود و نه لب و لوچهمان از شنيدن اسمش كج ميشد. حالا البته قدري بيشتر ميتوانم آن خواندهها را بازخواني كنم و بفهمم. در ذهن من بالزاك يك جورهايي آغاز همه چيز است. همه چيزهاي خوبي كه در داستان مدرن تبليغ و آموزش داده ميشود به نحوي ربط پيدا ميكند به بالزاك و رمانتيسم اجتماعي او؛ استفاده از قهرمان نوعي و معمولي و بيرون آوردن رمان از حصر قهرمانان آريستوكرات، بنمايههاي ناتوراليسم و واقعگرايي و شيوه و شگردهاي قصهپردازي و فضاسازي در اين مكاتب، رويكرد جامعهشناسانه در رمان و ايجاد يك دايره تاويلي مردمشناسانه در آثار داستاني، پرداخت درست به ابعاد رواني و انگيزهها و رانههاي يك شخصيت و هزار و يك چيز ديگر. از همه اينها مهمتر و بهتر، شيوهاي كه او براي گسترش قصه در رمان به كار ميگيرد: يك فضاسازي دقيق ابتدايي، بعد ورورد كاراكترهاي اصلي و فرعي، يك گره پيچيده در ميانه داستان و بعد تنش پشت تنش. در اين ميانه همواره ردپايي هم از عشق هست و البته زمينهاي اخلاقي كه داستان را غني و دلپذير ميكنند. بيفزاييد به اينها افتتاحيههاي با شكوه رمانهايش را. من كه هر وقت بخواهم مثالي بزنم از يك شروع خوب اين جملات ابتداي «اوژني گرانده» را نقل ميكنم:«در برخي از شهرستانها خانههايي هست كه ديدارشان مثل تاريكترين صومعهها، گرفتهترين دشتها يا غمانگيزترين ويرانهها، اندوهي در دل برميانگيزد و شايد سكوت صومعهها، بيباري و خشكي دشتها و اندوه مرگآلود ويرانهها يك جا در اين خانهها باشد.» معركه نيست؟ آثار بالزاك هميشه چيزي براي آموختن به خواننده دارد. از تكنيك نويسندگي بگير تا فلسفه اخلاق، از توصيف بافت تاريخي جامعه فرانسه بگير تا نگاه متعادل و موثر رمانتيك. هيچ كس از خواندن بالزاك دست خالي برنخواهد گشت. او آغازگر است. آغازگري هنرمند كه بخش عمدهاي از عطاياي ادبيات مدرن در كلاسيسم فاخر و پرشكوه او ريشه دارد. آغازگري كه خامدستيهاي آغازگرانه در آثارش هويدا نيست.