كامران پارسينژاد از آن جمله نويسندگان و پژوهشگراني است كه سالها در زمينه ابعاد مختلف ادبيات آييني تحقيق كرده است. پارسينژاد در اين گفتوگو با تاكيد بر قالب داستاننويسي براي ارايه بهتر مفاهيم ديني، ديدگاهخود پيرامون چگونگي ايجاد مواجهه مخاطب با اينگونه آثار را هم شرح داده است.
ازآنجايي كه شما سالهاست پيرامون ادبيات آييني تحقيق ميكنيد، ميخواستم پيشينه اين گونه ادبي را از زبان شما جويا شوم. كمي از پيشينه اين نوع ادبي برايمان بگوييد.
«ادبيات ديني» يا «ادبيات مذهبي»، پيشينهاي به قدمت تمدن و فرهنگ بشري دارد؛ هرچند بنياد و زيرساخت اين گونه ادبي به مفهومي كه امروزه به ذهن متبادر ميشود، در گذر زمان و به تدريج قوام يافته است. در ايران نيز قدمت ادبيات ديني، به زمانهاي بسيار كهن ميرسد. ادبيات مذهبي، با وجود اينكه در مجموع بسيار پُربار بوده، در گذر زمان و با روي كار آمدن هر حكومت، دچار فراز و نشيبهاي بسيار شده است. در عين حال كه اين ادبيات، پس از ورود اسلام، آنچنان كه ساير گونههاي ادبي دچار انحراف شدند، به بيراهه نرفت.
ادبيات آييني بايد داراي چه ويژگيهايي باشد كه آن را از ديگر گونههاي ادبي متمايز كند و تاثيرگذاري بيشتر خود را نشان دهد؟
من هميشه گفتهام كه ادبيات مذهبي بايد به گونهاي تدوين و خلق شود كه جهانشمول باشد؛ به عبارت ديگر، به اقتضاي يك دوره خاص، توليد نشده باشد. اين ادبيات، بايد پاسخگوي بسياري از نيازهاي مردم در جوامع گوناگون باشد. از اين رو، توقع ميرود كه نويسندگان بسيار زبردست و توانمند كه هم بر تكنيك و هم مضمون احاطه داشته باشند، به اين وادي گام بگذارند. تحليلگران اين عرصه، بر اين باورند كه ادبيات مذهبي نبايد در انزوا و تنهايي شكل بگيرد و برخاسته از ايدئولوژي و انديشه انتزاعي باشد. اين ژانر خاص، همچنين بايد با پشتوانه آرا و انديشههاي ديني، بدون كوچكترين تحريفهاي غير كارشناسانه، خلق شود. بايد پذيرفت كه در اين ميان، ادبيات داستاني، ژرفترين و پيچيدهترين شكل و قالب بيان مضامين الهي و مذهبي است و هيچيك از ژانرهاي ادبي، چون شعر، قطعه ادبي و مقاله، توان طرح مسائل ديني و الهي را از زواياي گوناگون ندارند؛ آنچنان كه در قرآن كريم، بسياري از مسائل و تعاليم و رهنمودهاي الهي، با زبان داستاني و در اين قالب مطرح شده است. اين در حالي است كه امروزه، بسياري از متخصصين علوم انساني دريافتهاند كه با زبان داستان، بهتر ميتوانند آرا و انديشههاي تخصصي خود را به خواننده تفهيم كنند و باعث ماندگاري ديدگاهها در ذهن مخاطبان خود باشند. بايد به اين مساله توجه داشت كه در كتب الهي همچون قرآن كريم، مباحث مختلفي چون تاريخ، مسائل متفاوت زندگي، نوع و بينش انسان در تقابل با جهان هستي، روانشناسي، سياست، اعتقاد و ... مطرح است. از اين رو ادبياتي كه قرار است نمايشگر چنين گسترهاي باشد، بايد بسيار منعطف باشد و ميتواند قلمرو وسيعي را تحت نظارت خود داشته باشد. بر هيچكس پوشيده نيست كه ادبيات ديني، خاصه داستان آن، تا چه ميزان در آگاه كردن مخاطب نقش سرنوشتسازي ايفا ميكند. خالق داستان ديني، بايد جدا از در نظر گرفتن مضامين جذاب، به مسائل مهمي چون زيباشناسي، فضاسازي و حالت تعليق، توجه داشته باشد.
بسياري از دوستان استفاده از عنصر تخيل را در امر ادبيات آييني به رسميت نميشناسند و باور دارند اين نوع ادبي بايد موبهمو بر اساس واقعيات نوشته شود. اين رويكرد از زاويه ديد شما شدني است؟
اين درست كه ادبيات، گاه به دنياي تخيل وارد ميشود اما تخيلي كه در آن مطرح ميشود باز هم عين حقيقت است و از دنياي واقعيتها نشات گرفته است. ادبيات ديني هيچگاه خود را اسير مكاتب ادبي استعماري چون رئاليسم جادويي، مدرنيسم و پستمدرنيسم نكرده و هيچگاه مخاطبان خود را به لامكانها و لازمانها سوق نداده است. در عين حال كه ادبيات همواره همنشين رئاليسم بوده و همواره عنصر حقيقت مانندي و دلالتگري و مستندسازي در اين گستره عظيم ميدان داري كردهاند. آنچنان كه در قرآن كريم نيز داستانهاي يعقوب، يونس، يوسف، لوط و... چونان ساير داستانهاي ديني معاصر مطرح شدهاند. ادبيات هر گاه مخلصانه به دين نزديك شده خود مراقب همه مسائل بوده و هيچگونه نظر شخصي و انفرادي را با مضامين الهي تلفيق نكرده است. درباره تعريف ادبيات ديني بايد اذعان كنم كه تعريف مشخصي از ادبيات ديني تاكنون ارايه نشده است. آنچنان كه متخصصين نتوانستهاند متفقالقول تعريفي درباره داستان و انواع آن ارايه دهند. با اين حال، ادبيات ديني به آثار مكتوبي اطلاق ميشود كه بيانگر ديدگاه و آرا و منعكسكننده مضامين كتب الهي و تاريخ پيامبران باشند. بر اين اساس، برخي معتقدند: بهتر است به جاي اينكه در پي آن باشيم كه تعريفي براي ادبيات ديني ارايه دهيم، در پي آن باشيم كه كيفيت و ويژگيهاي منحصربه فرد آن را مشخص و ارزيابي كنيم. نويسنده آثاري از اين دست، نبايد تنها به طرح آراي مذهبي بينديشد و چون كتب تخصصي منعكسكننده اينگونه مباحث باشد. او بايد تا آنجا كه در توان دارد، در وادي داستان، بهطور مثال به جنبهها و عناصر داستاني چون زاويه ديد، كشمكش، حالت تعليق و ... توجه داشته باشد. در واقع، ادبيات ديني ميتواند مانند يك نهاد ارگانيك عمل كند و مقولات مختلف فرهنگي، سنن، باورهاي مردم، روابط اجتماعي و ... را در كنار مضامين ديني مطرح كند. در اين راستا، البته ادبيات بايد وظيفه اصلي خود بداند تا شأن و منزلت دين را رعايت و حريم و حرمتها را حفظ كند.
پيشنهاد شما براي بهبود وضعيت نوشتن در اين راستا چيست؟
هر فردي كه با فرآيند شكلگيري و قوام يافتن ادبيات ديني آشنايي دارد، به خوبي ميداند كه هر اثر ادبي، براساس يك سلسله اصول و قواعد و راهكارهاي معين و حسابشده به وجود ميآيد. در اين ارتباط، هر متخصص علوم انساني بر آن است تا از منظر و ديدگاه خاص خود به اين وادي وارد شود يا از آن سود جويد. فيلسوف بر آن است تا ادبيات ديني را با مضامين فلسفي و فراحسي مرتبط كند و سياسيون، به كاركرد مضامين حكومتي و ايدئولوژيكي آن توجه دارند. جامعهشناس به مضامين مطرح در ارتباط با جامعه و زندگي مردم ميانديشد و روانشناس، به بازتاب انديشه الهي در درون انسان مينگرد. بايد به اين مساله توجه داشت كه هر يك از اين برداشتها، ميتواند تكميلكننده ديگري باشد و رابطه چندسويه و مستحكمي ميان آنها برقرار كند چرا كه در كلام الهي، وحدت و يكپارچگي غيرقابل انكاري وجود دارد. با اين حال برخي معتقدند نميتوان از همگان توقع داشت كه براساس يك چارچوب از پيش تعيينشده، از اين خوان گسترده برداشت كنند چرا كه به هر حال مضامين ديني با ادبيات تلفيق شده است و بهبودي نوشتن در اين راستا در گرو نگاه صحيح و لحاظ كردن ديگر نگاههايي است كه ذكر كردم.
يكي از مواردي كه هميشه براي دستاندركاران اين نوع ادبي مهم بوده، چگونگي برخورد با مخاطب است زيرا نبايد در اين راه به مخاطبي خاص توجه داشت بلكه بايد عمده توانمان را بر جذب حداكثري معطوف كنيم. نظرتان در اين باره چيست؟
درباره نوع برداشت مخاطب از اثر، برخي مكاتب ادبي، همچون مدرنيسم، با ارايه ايدههاي انحرافي خود، اخلال ايجاد كردهاند. امروزه بر اساس آراي اينگونه جريانها، برخي كيفيتهاي گذشته، چون زيباشناسي، مضامين معنوي، محاكات و... مورد بيتوجهي عدهاي قرار گرفتهاند. اما اين مساله باعث نميشود كه حقيقت كتمان و به دست فراموشي سپرده شود. اين جريانها، چنين وانمود ميكنند كه ادبيات ديني، اجازه نميدهد خواننده از اثر لذت ببرد و صرفا او را با برخي مباحث خشك و كسلكننده آشنا ميكند. در صورتي كه ادبيات ديني، اگر حسابشده خلق شده باشد، ميتواند هم به وظيفه اصلي خود بپردازد و هم كاري كند كه خواننده، از مطالعه اثر، لذت ببرد. براي دست يافتن به اين خواسته، راحتترين شيوه، تلفيق مضامين ديني با رويدادهاي اجتماعي، تاريخي، سياسي و روانشناسي است. پيروي از انديشه ديني و الهي، سبب ميشود كه به بيرون رفتن از متن دين براي باز جستن و كشف حقيقت، نياز نباشد. با اين اوصاف، بسياري از نظريهپردازان بر اين باورند كه يك اثر ادبي ديني، بايد افزون بر طرح مسائل مطروحه، از كيفيتهاي حسي و عاطفي برخوردار بوده و تنها در قيد طرح مسائل خاص نباشد چون در اين صورت است كه ميشود مواجههاي واقعي با مخاطب داشته باشيم. در اين ارتباط، ميان برخي صاحبنظران، اختلافنظر وجود دارد: عدهاي در اين راستا تنها به جنبه آموزشي اثر كار دارند و عدهاي معتقدند كه نبايد تنها به جنبههاي آموزشي توجه داشت. آنها ميگويند رسالت ادبيات ديني، تنها طرح انديشههاي الهي صرف نيست. بلكه بايد از ترفندهاي مختلف سود جست تا مباحث مطروحه، در نظر عموم جذاب و خواندني باشد. در همين مورد، گروه اول معتقدند: به هيچ عنوان نبايد عنصر تخيل به اين ميدان وارد شود؛ مخصوصا در آثار داستانياي كه درباره زندگي پيامبران و ائمه معصومين نوشته ميشوند. در صورتي كه گروه دوم معتقد است تا حدودي كه به محكمات ديني و تاريخي لطمه وارد نشود، براي پر كردن خلأها و فضاهاي خالي ميتوان گهگاه تخيل را به اين وادي راه داد. جدا از اين دو گروه، گروه ديگري هم وجود دارند كه معتقدند طرح داستانگونه زندگي ائمه به طور كلي اشتباه است و اين عمل را توهين به مقدسات الهي ميدانند. در گونهبندي ادبيات ديني نيز، ميان صاحبنظران اختلاف نظر وجود دارد. برخي محدوده ادبيات ديني را بسيار كوچك ميدانند و معتقدند صرف بيان انديشههاي الهي و زندگي ائمه، در اين وادي قرار ميگيرد. برخي، گستره بسيار وسيعي را در گونه ادبيات ديني قرار ميدهند. همچون نشان دادن جايگاه انسان در نظام هستي، ارتباط ميان انسان و طبيعت، راز خلقت، رويدادهاي فراحسي، مبارزه با ظلم به اتكاي دين و اخلاق، معنويت و... در واقع، ادبيات ديني نماياندن تجليات حق تعالي و رويدادهاي غيبي در رويدادهاي زميني و گاه خيالي است كه در جستن قرب به حق حاصل ميشود. هرچه پديد آورنده اينگونه آثار تقربش به حق بيشتر باشد، اثرش والاتر و ارزشمندتر خواهد بود.
يكي از موضوعاتي كه ذهن بسياري از دوستان در ادبيات ديني و آييني را به خود مشغول كرده، نوشتن بيحساب و كتاب بدون مطالعات پايهاي است. به گمان شما ميتوان به حوزهاي مانند دين نگاهي تفنني داشت و به آثاري اعتماد كرد كه ريشه مطالعاتي كافي ندارند؟
رسيديد به پرسش اصلي. من هميشه و درهمهجا نسبت به اين گونه كارها هشدار دادهام و خوشبختانه بايد بگويم به تازگي خبر ميرسد كه عدهاي از طلاب جوان حوزههاي علميه، اقدام به خلق داستان كوتاه كردهاند كه بايد آن را به فال نيك گرفت. در هر حال، هر چه زودتر روحانيون ما براي خلق آثار ادبي ديني، بايد در كنار نويسندگان قرار گيرند و در اين باره، راهنماييهاي لازم را به آنان بكنند. آنها بايد به خاطر بياورند كه پيامبر اكرم و ائمه طاهرين، همواره از ادبيات و هنر اسلامي حمايت كرده و نويسندگان و شاعران را مورد حمايت و تشويق خود قرار دادهاند. فقط بايد مراقب باشند كه حمايتها باعث نشود تا آثاري كليشهاي و شعارگونه، در اين راستا توليد شود. بزرگان دين، همواره به خالقان آثار ادبي توصيه كردهاند كه در آثارشان، به طرح مسائلي چون پرهيز از تجملات و زينتهاي دنيوي و... بپردازند. نگراني دوستان در اين باره كاملا درست است چون آنها معتقدند عدم حضور فعال و چشمگير روحانيت در اين عرصه، باعث شده كه وجه غيرديني آثار داستاني، افزايش پيدا كند كه البته درحال رفع و رجوع شدن است. بايد گفت كه همخواني و يكسويگي ادبيات اصيل و دين، ناخواسته انسان را به سوي تعالي و كمال هدايت ميكند پس بايد نويسندگان را به كار تشويق كرد. ادبيات ديني، اين توانايي را دارد تا به سرعت در جهان گسترده شود و به همه جا راه يابد و تاثيرگذار باشد. ادبيات ديني همچنين ميتواند وحدتبخش باشد و مسلمانان جهان را همصدا و يكدل كند. اين، درست همان جنبه از ادبيات ديني است كه بايد رويش سرمايهگذاري شود.
تاكيد شما در اين سالها معطوف به اين مساله بوده كه بايد در ادبيات آييني، نوع نگاه ديگري از ادبيات داستاني ارايه كنيم. به باور شما ادبيات داستاني ديني و آييني بايد چگونه داستاني باشد؟
تاكنون همچون ساير گونههاي ادبي تعريف مشخص و دقيقي از ادبيات داستاني ديني يا مذهبي ارايه نشده است؛ با اينحال اين نوع ادبي داراي انواع بسيار متنوع و وسيعي است كه ژانرهاي گوناگوني چون داستان عاشورايي، آييني، اخلاقگرايانه، معنوي و پندآموز را تحت پوشش خود قرار ميدهد. ادبيات داستاني ديني به آثار مكتوبي اطلاق ميشود كه روايتگر ديدگاه و آراي مطرح شده در كتب مقدس الهي، تاريخ زندگي پيامبران و ائمه، مباحث اخلاقي و معنوي باشند. برخي صاحبنظران بر اين باور هستند كه ادبيات داستاني ديني بايد سبكها و شگردهاي تازه و بديع داستاننويسي را تجربه كند. طرح داستانهايي كه حول محور زندگي بزرگان دين ميگردد در گذشته تاثيرگذار بوده اما در دوره كنوني به طرحهاي كليشهاي مبدل شده است؛ لذا ميطلبد تا نويسندگان جداي پژوهش در حوزههاي مختلف علوم انساني چون روانشناسي، فلسفه، تاريخ، جامعهشناسي و ... از سبكهاي داستاننويسي نوين در ايجاد رابطه حسي با مخاطب و به منظور تاثيرگذاري بر اقشار عمومي جامعه خاصه نوجوانان و جوانان استفاده كنند. در اين راستا يكي از دغدغههاي نويسندگان ديني بايد پاسخ گويي به سوالات جوانان باشد. بي شك بسياري از جوانان سوالات بيشماري در خصوص هستيشناسي، اصول و مباني ديني و فقهي دارند. طرح داستانهاي ديني بايد به گونهاي تدوين شود تا مخاطبان نسل امروز را جذب كنند و اين كار ميسر نميشود مگر اينكه به دغدغهها و پرسشهاي آنان در لابهلاي حوادث داستاني پاسخ منطقي و باورپذير داده شود. لازمه داستان ديني ايجاد فضاي مناسب براي تفكر، قياس و انتخاب است. در عين حال كه دست يازيدن به حقيقت و دوري جستن از توهمات، تناقضها، انديشههاي افراطي بيبنياد بايد همواره مد نظر نويسنده داستان ديني قرار بگيرد. متاسفانه بسياري از نهادها و سازمانهاي مرتبط با اين حوزه همچون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، سازمان تبليغات اسلامي و حوزه هنري تلاش مشخص و مدوني در خصوص ايجاد يك جريان ادبي بزرگ در اين وادي نكردهاند. برگزاري جشنواره ديني سازمان تبليغات اسلامي شايد تنها حركت دستگاههاي دولتي به حساب آيد. در صورتي كه در حكومت ايران كه مبتني بر دين و دينمحوري است بايد برنامهريزيهاي مشخص و حساب شدهاي در ايجاد يك جريان بزرگ ادبي صورت ميپذيرفت. بيشك خلق داستانهاي تكراري با مضامين تكراري نميتواند تاثير عميقي در اين حوزه بگذارد. خوشبختانه گاه و بيگاه برخي حركتهاي خودجوش همچون آثار زيبايي كه توسط آگاهان به مسائل ديني خلق شده نمونههاي بارزي از خلق داستان ديني با سبك و سياق امروزي است. مبلغان شيعه در ايران بايد به اين مساله مهم توجه كنند كه تاثير يك داستان قوام يافته ديني گاه بسيار بيشتر از خطابه و موعظه است؛ آنچنانكه خطيب مشهور مشروطه سيد جمالالدين واعظ اصفهاني همواره به جاي موعظه بر سر منبر داستانهاي هدفمند ديني خود را براي مردم تعريف ميكرد. او ميدانست كه داستان تا چه حد و ميزاني ميتواند تاثيرگذار باشد. خالق داستان ديني، بايد جدا از در نظر گرفتن مضامين جذاب، به مسائل مهمي چون زيباشناسي، فضاسازي و حالت تعليق، توجه داشته باشد. اين در حالي است كه بسياري از نظريهپردازان غربي، حضور عنصر زيبايي در اثر را، منوط به حضور اخلاق و معنويت ميدانند و بر اين اصل پافشاري دارند كه هر كجا اخلاق و معنويت وجود داشته باشد، زيبايي هم وجود دارد.
درباره تعريف ادبيات ديني بايد اذعان كنم كه تعريف مشخصي از ادبيات ديني تاكنون ارايه نشده است. آنچنان كه متخصصين نتوانستهاند متفقالقول تعريفي درباره داستان و انواع آن ارايه دهند. با اين حال، ادبيات ديني به آثار مكتوبي اطلاق ميشود كه بيانگر ديدگاه و آرا و منعكسكننده مضامين كتب الهي و تاريخ پيامبران باشند.
هر فردي كه با فرآيند شكلگيري و قوام يافتن ادبيات ديني آشنايي دارد، به خوبي ميداند كه هر اثر ادبي، براساس يك سلسله اصول و قواعد و راهكارهاي معين و حسابشده به وجود ميآيد. در اين ارتباط، هر متخصص علوم انساني بر آن است تا از منظر و ديدگاه خاص خود به اين وادي وارد شود يا از آن سود جويد. فيلسوف بر آن است تا ادبيات ديني را با مضامين فلسفي و فراحسي مرتبط كند و سياسيون، به كاركرد مضامين حكومتي و ايدئولوژيكي آن توجه دارند.
تاكنون همچون ساير گونههاي ادبي تعريف مشخص و دقيقي از ادبيات داستاني ديني يا مذهبي ارايه نشده است؛ با اينحال اين نوع ادبي داراي انواع بسيار متنوع و وسيعي است كه ژانرهاي گوناگوني چون داستان عاشورايي، آييني، اخلاقگرايانه، معنوي و پندآموز را تحت پوشش خود قرار ميدهد. ادبيات داستاني ديني به آثار مكتوبي اطلاق ميشود كه روايتگر ديدگاه و آراي مطرح شده در كتب مقدس الهي، تاريخ زندگي پيامبران و ائمه، مباحث اخلاقي و معنوي باشند.
اين درست كه ادبيات، گاه به دنياي تخيل وارد ميشود اما تخيلي كه در آن مطرح ميشود باز هم عين حقيقت است و از دنياي واقعيتها نشات گرفته است. ادبيات ديني هيچگاه خود را اسير مكاتب ادبي استعماري چون رئاليسم جادويي، مدرنيسم و پستمدرنيسم نكرده و هيچگاه مخاطبان خود را به لامكانها و لازمانها سوق نداده است. در عين حال كه ادبيات همواره همنشين رئاليسم بوده و همواره عنصر حقيقت مانندي و دلالتگري و مستندسازي در اين گستره عظيم ميدان داري كردهاند.