راهش پررهرو باد!
فخرالسادات محتشميپور
اعظم طالقاني شخصيتي منحصربهفرد و الگوي بيبديل استقامت و شكيبايي در برابر ناملايمات زمانه بود. او پرورشيافته در مكتب مرحوم پدر آزاده و مفسر قرآنش، از آنجا كه تحمل زندان و شكنجه رژيم ستمشاهي را كرده بود، تاب ديدن انحراف برخي نورستگان قدرت از مسير انقلاب و آرمانهاي اوليه آن را نداشت. مشياش قرآني، خلقش محمدي و مرامش فاطمي و علوي بود. با آموزههاي اصيل راه حق را يافته و با تمام توان در آن قدم نهاده، طي طريق ميكرد. محفلي نبود كه امكان كوچكترين نتيجه و فايده براي مردم در آن باشد و اعظم خانم در آن شركت نكند. حضورش به عنوان نماينده مردم يك دوره بيشتر به طول نينجاميد اما همه زندگياش را وقف مردم كرده بود، كنار خدمت به فرزند معلولش كه بيش از ۵ دهه از عمر به تيمار و پرستارياش پرداخت. انجام فعاليتهاي مستمر و توأمان فرهنگي، اجتماعي و سياسي براي زني در سن و سال او و با آن همه بيماري، شگفتانگيز بود. به قول فرزند ارشدش اعظم خانم همان روز چهارشنبه يعني قبل از سكته مغزي، مطالبي را كه قرار بود در خانه احزاب مطرح كند، نوشته بود؛ سخنرانياي كه هرگز ايراد نشد. فراموش نميكنم بانو طالقاني براي پيگيري كارهايش نه خسته ميشد، نه خجالت ميكشيد. آنقدر اصرار ميكرد تا طرف مقابلش را شرمنده و وادار به تسليم ميكرد و ما از همين شيوه در متقاعد كردنشان براي شركت در برنامه نكوداشتشان در ماه رمضان سال ۹۷ بهره جستيم. دوستان از نيمهشب تا ۲ بامداد در محضر ايشان بودند و سرزنده و شادمان از موفقيت در انجام ماموريتشان به خانه بازگشتند. برگزاري بزرگداشت مردمي بيريا و باصفا براي خانم طالقاني پاي دولتيها را هم به كتابخانه ملي كشيد. تنها گوشهاي از گفتنيها درباره او گفته شد و بسيارش به جا ماند. زمان افطار هم نميتوانست مستمعين سراپاگوش اعظم خانم را به سالن پذيرايي بكشاند تا افطار كنند و ما نگران بوديم افطاري سادهاي كه براي تعداد معيني ميهمان تدارك ديده شده بود، همه ميهماناني را هم كه به عشق ديدار و عرض ادب به ايشان آمده بودند و مجلس را صفايي دوچندان داده بودند، كفايت كند. لبخند رضايت يادگار پدر طالقاني خستگي را از تنمان درآورد. او از ما و خدايش از او راضي باشد؛ راهش پررهرو.
عضو موسس انجمن زنان پژوهشگر تاريخ