گاهي به بشقابت نگاه كن
نيوشا طبيبي
خبر را ديدهايد؟ دور ريز سالانه مواد غذايي در ايران ميتواند ۱۸ ميليون نفر را تغذيه كند! وحشتناكتر از آن، هدررفت حدود چهارميليارد مترمكعب آبي است كه صرف توليد مواد غذايي ضايعاتي ميشود. يعني ۳0 درصد توليد كشاورزي ايران ضايع و نابود ميشوند كه اين ميزان محصول آن حجم آب را مصرف كرده است و دست آخر هيچ!
چگونه است كشوري كه قناعت و صرفهجويي سنت ديرينهاش بوده، امروز به چنين ورطهاي از سوءمصرف افتاده؟ در توضيح بخشي از دلايل هدررفت خوراك و آب در ايران، شايد بتوان دليل آن را در نبود فرهنگ صحيح خريد و مصرف جست. اسراف در مواد غذايي از سر زمين كشاورزي آغاز ميشود. نبود امكانات و دانش نگهداري و فرآوري و بستهبندي در بسياري از نقاط سبب افزايش ضايعات مواد غذايي ميشود. بقاليها و ميوهفروشيها و سوپرماركتها هم در افزايش ضايعات دست دارند. ميوهفروش حاضر است ميوهها بگندند و از بين بروند ولي آنها را به قيمتي ارزانتر نفروشد. نگهداري تخممرغ و دوغ و موادي از اين قبيل بيرون از يخچال، در بقاليها رايج است. اين بار در بقالي نگاهي به دور و بر خود بيندازيد و ببينيد چه ميزان مواد فسادپذير بيرون از يخچال نگهداري ميشوند.
بعد از افزايش درآمدهاي نفتي از اواخر دهه چهل، اندكاندك فرهنگ و عادت مصرف درست و به اندازه كه رسم هزاران ساله ما بود، جاي خود را به خريد و دورريز افسارگسيخته داد. سرمايهداري ما را به مصرف بيشتر و بيشتر سوق داد. به عطشمان دامن زد، ما را به خريد بيشتر اغوا كرد. به دروغ، زياد خريدن و بيترس و عذاب وجدان بيرون ريختن را از مظاهر تمدن و نماد ثروت و رفاه جا زد. «پول دارم، ميخرم دوست نداشتم چه باك بيرون ميريزم...». سنت سفرههاي ساده كه غذا به اندازه و فقط كمي بيشتر جلوي مهمان گذاشته ميشد، جايش را به سفرههايي داد كه مملو از غذاهاي رنگارنگي بود كه بيش از نيمي از آنها هم روانه سطل زباله ميشوند.
تغيير وحشتناك ما در الگو و عادت خريد و مصرف، سبب شده كه در سالهاي گذشته و همين امروز، هزاران هزار ميليارد تومان كه بايد صرف آباداني و توسعه و ايجاد شغل و ارتقاي كيفيت بهداشت و تحصيل و شاخصهاي انساني ميشده صرف تفنني بيحاصل برآمده از «بيفرهنگي» شده است. مصرف بيحد و حصر گوشت - آنچنان كه شيوه زندگي امريكايي است- منابع ما، سلامتي جمعي و محيط زيست كشور را به طور جدي تهديد ميكند. آنقدر در اين مسير پيش رفتهايم كه يادمان رفته در سنت آبا اجداديمان، غذاهاي گياهي و آش و نان و ماست و پنير و كوكو و اشكنه و مانند اينها سفره ما را تشكيل ميدادند و خوردن كباب و خورش پرگوشت، اتفاقي بود كه به مناسبت ويژهاي دست ميداد.
خداوند ميفرمايد: «فلْينْظُرِ الْإِنْسانُ إِلي طعامِهِ»- پس بايد انسان به غذاي خود بنگرد (عبس-۲۴). ما چقدر در غذاي خود نگاه ميكنيم و به ابعاد مختلفش فكر ميكنيم؟ قسمتي كه خداوند بر ما مقدر فرموده و به قول شيخ اجل «ابر و باد و مه و خورشيد و فلك» در كار بودهاند تا آن روزي مهيا و بر سفره نهاده شود، بايد به چه نحوي درست و متناسب هم مصرف شود. در اين آيه مباركه نكتههاست كه بايد در آن تعمق كرد.
نعمت خداوندي بر اين سرزمين به تمامي ارزاني شده. امروز هم در ميان تلاطمهاي بيشمار و تحريم و فشارهاي بدخواهان و محاصره دشمنان، شهروندان از امنيت غذايي خيالشان راحت است. براي همين هم بدون نگراني مصرف ميكنند و البته كه به سوءمصرف هم افتادهاند. سپاسگزاري از اين نعمت، درست مصرف كردن آن است. بيرويه مصرف كردن، سفره را آكنده و مملو از خوراك كردن، دور ريختن، زياد خريدن نشانگر بيفرهنگي و بيمسووليتي انسان ايراني امروزي است.
فردي كه حقوق شهروندي خود را مطالبه ميكند بايد الزامات شهروندي را هم به جاي آورد. درست مصرف كردن و به نتايج اعمال ِحتي كوچك شخصي خود در ابعاد اجتماعي نظر كردن، رفتاري متمدنانه و برآمده از فرهنگ پيشرفته است. بايد بدانيم هر دانه برنج و گندم و هر تكه نان و هر قطعه ميوهاي را كه روانه سطل زباله ميكنيم، كل جامعه و طبيعت كشور خود را دچار مشكل كردهايم. پولي كه بايد صرف ايجاد فردايي بهتر براي فرزندانمان شود را به دور ريختهايم، كشور را تضعيف كردهايم و به اقتصاد ميهن ضربه زدهايم و پول خود را هم به هدر دادهايم. اگر هر ايراني هر روز يك قاشق برنج دور بريزد، روزي هشتاد ميليون قاشق برنج دور ريخته ميشود. پس در بشقاب غذاي خود نظر كنيم و به مسائلش ژرفتر بينديشيم.