ظاهرسازي به مثابه چاره؟
نيوشا طبيبي
يكي از دوستان فرهيختهام در اين ايام كرونايي، عكسهايي از زندگي در قرنطينهاش برداشته. تصاوير، نشاندهنده برشي از زندگي واقعي روزمره آدم تنهايي هستند كه در قرنطينه به سر ميبرد. در حال خواندن، نوشتن، جارو زدن، آشپزي كردن. او عكسهايش را در صفحه اينستاگرامي خودش منتشر ميكند و واكنش بازديدكنندگان جالب است. عدهاي از افسردگي عكسها شكايت ميكنند، ميگويند چه لزومي دارد كه در اين موقعيت چنين تصاويري به نمايش گذاشته شوند؟ عدهاي درباره لزوم مثبتانديشي و شاد زيستن و خوشحالي كردن و مشكلات را به هيچ گرفتن داد سخن داده و كار رفيق هنرمند مرا نقد كردهاند. كار حتي به نقدهاي تندتر هم كشيده است.
اما واقعيت اين ايام چيست؟ آيا ممكن است با خود را شاد جلوه دادن، رقصيدن، آواز خواندن و كف زدن، موقعيت غمانگيزي را كه درگير آن هستيم پنهان كرد؟ آيا بايد به بهانه مثبتانديشي، نقاب الكي خوشي به چهره زد و از واقعيات فرار كرد؟ اين همه مصائب و گرفتاري و بياخلاقيهايي را كه كرونا سبب رو شدن آنها شد، ميتوان ناديده گرفت؟ فقط بايد دست زد و پايكوبي كرد و شعارهاي توخالي سر داد كه حال همه خوش بماند؟ بسياري از ما در مرحله انكار دردها ميمانيم. ميخواهيم با درمانهاي ظاهري، عمق گرفتاريها را بپوشانيم و به خودمان و بقيه بگوييم «همه چيز خوب است». بيشك با تمام مضايقي كه بر ما ميرود، عملكرد جمعي ما، متانت و وقاري كه در اين ايام ملت ايران از خود نشان دادند، شايان تقدير است. ما به فروشگاهها هجوم نبرديم، بر سر كالايي بيارزش بر سر و روي هم نكوبيديم و شأن انساني خود را زير پا نگذاشتيم. اما احتكارها، دروغها، سوءاستفادهها و سوءتدبيرهايي كه در اين روزها ديده شدند، جاي تامل و تفكر بسيار دارند. در اين ايام، زندگي جمعي ما اوج و حضيض عجيبي را به نمايش گذاشت. فداكاريهاي كادر درماني و آن طرف سوءاستفاده كاسبان سياسي و اقتصادي كرونا. آن عكسها ميگفتند كه زندگي را بايد به خوبي زيست. حمام گرفت، خانه را تميز كرد، كتاب خواند، نبايد توقف كرد. اما بستن در به روي اندوه مرگ انسانها و خساراتي كه از اين سيل ويرانگر و هجوم ويروس وحشي بر معيشت و زندگي ميليونها نفر تحميل شده البته ممكن و حقيقي نيست. از دست رفتن اخلاق، دزدي از مردم ترسيده و قرنطينه شده، دروغ گفتن به آنها و البته ادامه ظلم و جور و بيعدالتي و درس نگرفتن از اين تجربه سهمگين جاي غصه خوردن و غمگين شدن و تامل و تفكر دارد. ما نبايد به بهانه مثبتانديشي و شادي، جنبههاي بسيار مهم و غمناك اين روزها را ناديده بگيريم. تغيير از مردم عادي آغاز ميشود. ما با درس گرفتن از اين واقعه با تغيير در رفتارهاي روزمره خود ميتوانيم تحولي در جهان به وجود آوريم. البته كه مواجه شدن با حقيقت، سخت، تلخ و غمناك است اما بيترديد ارزش فراوان دارد. ارزشي به قيمت تمام جانهاي از دست رفته. آن عكسها به من يادآوري كردند كه زندگي ادامه دارد، غمگين هستند اما سوژه اصلي با اميدواري به زندگي ادامه ميدهد. كتاب ميخواند، ميشويد، ميپزد و ايام را سپري ميكند اما اندوه و سختيها را هم پنهان نميكند. اينكه به ما بخت زيستن عنايت شده به خودي خود موجب شادي و شكر است. اما زندگي تلخيهاي مداوم دارد و ناكاميهاي پيدرپي. اين روزها بايد از كرونازدگي دور ماند. نه به دام شاديهاي مصنوعي و ظاهري افتاد و نه تسليم افسردگي و اندوه بيش از حد شد كه «بنياد بقا محكم ازوست.»