يادآوري مدام
درباره رمان «سيركي كه ميگذرد» از «پاتريك موديانو»
رسول خوببين/ امسال آكادمي نوبل ادبيات چشمها را به سوي فرانسه و پاريس، شهري كه زماني در دهههاي
نه چندان دور مهد هنر و ادبيات مدرن بود برگرداند و جايزهاش را به «پاتريك موديانو» داد؛ نويسندهيي فرانسوي و متولد 1945. موديانو پيش از اين جايزه هم در سطح جهان نويسندهيي نسبتا شناخته شده بود، در ايران اما، با وجود چند ترجمه از رمانهايش
آنطور كه بايد و شايد شناخته و خوانده نشده بود و پس از دريافت اين جايزه جهاني بود كه نويسندگان و مترجمان شروع به اظهارنظر درباره آثارش كردند.
پس از دريافت جايزه نوبل طبيعي است كه كارهاي ترجمه نشده هر نويسندهيي به زبانهاي مختلف دنيا برگردانده شود. در اين ميان و در ايران رمان «سيركي كه ميگذرد» نخستين اثر ترجمه شدهاش پس از دريافت جايزه بود كه توسط
«نسيم پاك موسوي» برگردانده و از طريق نشر چشمه راهي پيشخوان كتابفروشيها شده است.
موديانو نويسنده عجيبي نيست، در فرم و شيوه روايت فراروي خاصي از اسلوب رمان مدرن ندارد اما در محتوا و انتخاب موضوع، كارهايش منحصر به فرد هستند. درست مانند تمامي نويسندگان بزرگ، كه جهاني
منحصر به فرد خلق ميكنند و در آن جهان قصه ميگويند. موديانو در اغلب كارهايش-و نيز در همين كار اخير- با مساله مرگ و فراموشي درگير است، به تعبيري ميتوان او را نويسنده براي يادآوري دانست. اغلب شخصيتهاي داستاني خلق شدهاش دچار نسيان ميشوند با مساله بحران هويت دست و پنجه نرم ميكنند، و اين مگر جز خصلت انسان مدرن در هياهوي اين جهان شلوغ است؟
پاتريك موديانو در كليت نوشتههايش از درازهگويي پرهيز دارد، نثري پاكيزه و روان را برميگزيند با استفاده از جملههاي كوتاه و مقطع. نثري كه در تلاش است تا فضاي ابهامآلود روايتش را پوشش بدهد. اغلب ديالوگ محور است- به ويژه در رمان اخير- و بهشدت وابسته به مكان. در دل قصههاي موديانو بارها و بارها با توصيف وضعيت مكانهاي شهري و نوع برخورد شخصيتهايش با فضاي شهري روبهرو ميشويم. شهر و فضا در آثار موديانو نقش عمدهيي دارند، شهري كه تبلور جهان مدرن است، مكاني پر از آشفتگي كه انسان ميتواند در آن خودش را گم كند. يا كسي را به دست فراموشي بسپارد.
از سويي ديگر، برخورد موديانو با مساله زمان بسيار درخور توجه است؛ او مدام بين گذشته و حال در نوسان است و اين نوسان را رها نميكند، به هيچ زمان از پيش تعيين شدهيي قايل نيست و با قطعيت زماني سر و كار ندارد. در عوض به طريقي گذشته را پررنگ ميكند و در حال حاضر به نمايش ميگذارد؛ از طريق خاطرات. از خاطره پلي ميسازد براي احضار گذشته در زمان حال و مدام از اين پل عبور ميكند و به گذشته برميگردد، ترفندي كه ويژگي روايي منحصر به فرد و جذابي به آثارش ميدهد.
شخصيت اصلي رمان «سيركي كه ميگذرد» جوان 18 سالهيي است كه سوداي نويسندگي در سر دارد، پدرش او را ترك كرده و با زني ايتاليايي زندگي ميكند، مادر نيز بازيگر تئاتر است و كاري به كار جوان ندارد. رمان از بازجويي جوان توسط پليس شروع ميشود و ادامه پيدا ميكند. موديانو حادثه را از ابتدا آغاز نميكند، بلكه در تلاش است خواننده را يك باره و بدون مقدمه وارد فضاي داستان كند.
نكته قابل توجه ديگر در آثار موديانو و رمان «سيركي كه ميگذرد» اين است كه اغلب شخصيتهاي داستانياش، در واقع خودش هستند، برشي از زندگي دوران نوجوان و جواني خود موديانو به داستان كشيده ميشود. گويي دلبستگي خاصي به برشهايي از زندگي شخصياش دارد و سعي ميكند همانها را به دل روايت داستاني بكشاند و از آنها قصه بسازد، تجربههاي شخصياش را بسط ميدهد و تبديل به روايت داستاني ميكند.
همان طور كه پيشتر ذكرش رفت، موديانو در قصههايش سراغ سرگذشتهايي عجيب و غريب نميرود، از آدمهاي معمولي ميگويد، با زندگيهايي عادي. اما در روايت زندگي همين آدمها با ايجاد تعليق و گره، جذابيت روايي را بالا ميبرد و خواننده را مجبور ميكند كه پاي قصهگويياش بنشيند. كاري كه بسيار دشوار است. خلق شخصيتهايي معمولي كه ممكن است در سراسر رمان هيچ كار خارق العاده را به انجام نرسانند، اما موديانو اين توانايي را دارد كه تنها با روايت ايجازگونهاش قصه را پيش ببرد و خواننده را به ادامه دادن آن مجاب كند.
داستان «سيركي كه ميگذرد» در شش روز ميگذرد؛ شش روزي كه شخصيت اصلي داستان درصدد برآوردهسازي روياهاي شخصياش است، رويايي كه شايد دستنيافتي باشند و ربط چنداني به عالم واقع نداشته باشند، اما براي او دلنشيناند.