تاريخ و الهيات اسلامي
سيدمصطفي محققداماد
1- در لحظه نگارش اين سطور حدود 1450 سال از آغاز بعثت رسول گرامي اسلام (ص) يعني آغاز اسلام ميگذرد و در اين مدت تاريخ زندگي وحيات اجتماعي اسلامي با حوادث تلخ و شيرين روبهرو بوده است. در كنار آن حوادث و رخدادها، جاي انكار نيست كه تمدني بسيار بزرگ و كهن تشكيل يافته است؛ تمدني كه موفق شد نظامهاي حقوقي، فلسفي و اخلاقي را بنيان نهد و حاوي رشتههاي مختلفي از علوم و فنون، فلسفه و الهيات در كنار شخصيتها و چهرههاي درخشان شود كه هر يك از آنها نه تنها عضوي از تمدن اسلامي هستند كه نقش فرهنگسازي و سهيم بودن در تمدنسازي بشري را ايفا ميسازند.
2- اينجانب به عنوان كسي كه بيشترين بخش بلكه تمامي عمر مفيد خود را در تحصيل و تدريس الهيات اسلامي صرف كرده از اعتراف و ضمنا تذكار اين نكته ابايي ندارد كه در حوزههاي سنتي كه درخت صاحب اين قلم در آن ريشه دارد، جاي يكي از رشتههاي تخصصي بسيار خالي و از رونق بسيار اندكي برخوردار بوده است، هر چند اخيرا تلاش نسبتا جدي براي رفع اين نقيصه صورت گرفته ولي هنوز نميدانم چه اندازه به موفقيت منتهي شده است. مقصودم رشته تاريخ تمدن اسلامي است. طلاب وقتي در حوزه علميه قم با كمال جديت و تلاش شبانهروزي دروسي از قبيل ادبيات عرب؛ منطق، فلسفه، كلام، فقه و اصول ميخواندند تمام تلاششان آن بود كه متون را بفهمند و تمام مراجع ضمائر و اشارات را روشن سازند. ولي شايد هرگز به تاريخ تاليف متون كتابهاي درسي و شرح زندگي مولفان آنها اهتمامي نداشتند. طلاب اگر از تاريخ اسلام چيزي ميدانستند تنها شرح زندگاني ائمه اطهار (ع) آن هم از منابع دست دوم و سوم و نه منابع اصيل بود. اگر كسي سوال ميكرد كه مثلا امپراتوري عثماني چه زماني تشكيل شد؟ كجا تشكيل شد؟ و چند قرن ادامه داشت؟ چه زماني سقوط كرد؟ چرا سقوط كرد؟ به هيچوجه توان پاسخ براي طلاب وجود نداشت و گويي نبايد كسي از آنها چنان انتظاري ميداشت. درحالي كه ناگفته پيداست، مگر نه اين است كه تاريخ تمدن اسلامي بخشي از دانش الهيات است؟ به يقين آري و حتي بالاتر آنكه مگر ميتوان متكلم، فيلسوف يا فقيه بود، ولي از ريشههاي تاريخي مباحث و مسائل آنها مطلع نبود؟ تجربه نگارنده نشان ميدهد كه فهم درست مسائل و مباحث بدون آگاهي كامل بر ريشههاي تاريخي آنگاه آب در هاون كوبيدن است و حتي گاه به جاي رسيدن به نتيجه مطلوب، درست نتيجه عكس مطلوب ميدهد.
3- من مايلم كه طرح اين بحث از حوزه آشنايي و تخصصي خود خارج نشوم. ما مبحث اصالت وجود را كه توسط ملاصدرا در قرن دهم توجيه شده و بر آن نظامي فلسفي بنيان نهاده، وقتي ميتوانيم خوب درك كنيم كه بدانيم در چه مقطع زماني و در چه فضايي اين مساله مطرح شده است. مبحث كلامي حدوث و قدم قرآن يعني چه؟ فهم اين سوال و تنقيح محل نزاع متوقف بر آن است كه بدانيم كه اين مباحث مستظهر به كدام قدرت و سياست وقت بوده است. چرا خليفه زمان؛ پشتيبان يكي از دو جانب بحث ميشود و مخالفين را از دم تيغ ميگذراند؟ آيا او نگران سرنوشت قرآن بوده است؟!
از مرحوم آيتالله بروجردي (ره) منقول است كه فقه شيعه حاشيهاي بر فقه عامه است. اگر چنين است چگونه ميتوان فقيه شيعه بود و ندانست كه فلان روايت در چه فضايي از تفكر رايج صادر شده است. امام صادق (ع) رييس مكتب جعفري همواره در چالش و مواجهه با فقيهان اربعه بودهاند. آيا نبايد از فقيه شيعه سوال كرد كه در قرن دوم يعني زمان زيست امام صادق (ع)، محيط تمدني اسلام چه وسعتي داشته؟ از كجا تا كجا بوده؟ و بالاخره امام در زمان صدور اين روايت در كدام بخش از اين محيط وسيع زندگي ميكردهاند؟ مدينه؟ كوفه؟ بغداد؟ مشهور است امام صادق (ع) دو سال در كوفه تدريس فرمودهاند و حتي گفته شده كه ابوحنيفه رييس فرقه حنفي در آن دو سال خدمت ايشان تلمذ نموده تا آنجا كه گفته است: لولا السنتان لهلك النعمان. ولي امام صادق (ع) مدينه تشريف داشتهاند، چه زماني به كوفه تشريف آوردهاند؟ خودشان تشريف آوردهاند يا به دعوت بوده؟ بدون دعوت كه بعيد است و اگر به دعوت بوده به دعوت چه كسي بوده؟ براي چه بوده؟ براي تدريس؟ مگر در كوفه حوزه علميهاي مثل قم و نجف در آن زمان وجود داشته تا امام را براي تدريس دعوت كنند؟ «حسن بن علي بن زياد وشاء» كه از شاگردان امام رضا عليهالسلام و از محدثان بزرگ بوده و تا سالها پس از امام صادق عليهالسلام حيات داشته، ميگويد: «در مسجد كوفه نهصد نفر استاد حديث مشاهده كردم كه همگي از جعفر بن محمد حديث نقل ميكردند.» اين تعداد بسيار بالاست ولي تاريخ دقيقش چندان روشن نيست. اگر دقيقا معلوم بود باتوجه به شناخت راويان امكان داشت تاريخ دقيق بسياري از روايات را درك كرد و براي حل تعارض راههاي جديدي ارايه نمود. در حديث ابان بن تغلب آمده كه در پاسخ امام (ع) گفت: ان هذا كان يبلغنا ونحن بالعراق فنبرء ممن قال فنقول الذي جاء به شيطان. يعني وقتي جواب امام را شنيد گفت اين مطلب را ما در عراق ميشنيديم ولي انكار ميكرديم و ميگفتيم كه اين حرفها را شياطين پخش ميكنند. در حالي كه ابان بن تغلب از ياران نزديك امام (ع) و يكي از 18 نفر اصحاب اجماع است. مدينه كجا و كوفه كجا؟ آن هم آن روز با نبودن امكانات ارتباطي؟ از نظر تاريخي نياز به توضيح و تحقيق دارد.
4- آشنايي با تاريخ اسلام كم و بيش در حوزهها علميه رواج داشت، اما به عنوان يك دانش جنبي و حاشيهاي و نه اصلي ولي در زمان ما از نوادر افرادي كه تمام وقت خود را به اين امر اختصاص داد و به اصطلاح «متوغّل» در اين دانش شد و استفراغ وسع نمود جناب استاد رسول جعفريان است. اين بزرگوار پس از كسب دانشهاي مختلف الهياتي از قبيل ادبيات عرب، تفسير قرآن، فقه و اصول به اندازه لازم تمام همّ و غمّ خود را به تحقيق و تعمق در تاريخ اسلام به معناي وسيع كلمه اختصاص داد، يعني نه تنها تاريخ سياسي و زندگي امامان و نيز خلفاء را مستوفي تحقيق كرد و نگاشت بلكه به تاريخ ادبيات اسلامي توجه خاص نمود و تكنگاريهاي بسيار جالبي به دنياي دانش اسلامي عرضه كرد.
5- من هرگز مدعي نيستم كه ايشان به سوالاتي كه در آغاز اين يادداشت آوردم همه را پاسخ گفتند، ولي ميدانم كه در اين ايام دغدغه خاطرشان همين گونه امور است. تاريخ تمدن اسلامي را كنجكاو است و حتي به تاريخ علوم اسلامي نيز ميپردازد.
6- استاد جعفريان علاوه بر تحقيقات تاريخي احياگري تراث اسلامي و شيعي را مدنظر دارد. در دورهاي كه ايشان مديريت كتابخانه مجلس شوراي اسلامي را به عهده داشتند كارستاني كردند كه اهل پژوهشهاي كتابشناسي را به حيرت و ستايش واداشته بود. امروز هم كه در كتابخانه مركزي دانشگاه تهران به مديريت اشتغال دارند، به تصديق بسياري از صاحبان تخصص كتابداري بهرغم كمبود بلكه فقدان بودجه مالي با اهتمام خود به امر اسناد و نسخ ارزشمند ايراني-اسلامي توانستهاند يادآورخاطره دوران اساتيد بزرگي همچون ايرج افشار، محمدتقي دانشپژوه و سيد محمد مشكات باشند. براي ايشان دوام، مزيد توفيق، سلامتي و شادابي مسألت دارم.