همه ما سهيميم
هاشم هاشمزاده هريسي
من از نامه آقای موسوی خوئینی ها اطلاع ندارم وآن را نخوانده ام تا درمورد آن قضاوت کنم و نمی توانم له یا علیه آن موضع گیری داشته باشم.
به این اعتبار بنا ندارم نه از آن طرفداری کنم و نه بر علیه آن صحبت کنم . اما بهطور كلي درباره آنچه اين روزها در نظام ميگذرد، نكاتي را تبيين نمايم. در مرحله نخست بايد اعتراف كنيم كه در جامعه مشكلات بسيار زيادي وجود دارد. مشكلاتي كه با دعوا و بگومگوهاي سياسي و جناحي قابلحل نيست؛ بنابراين هيچ فرد و گروهي نميتواند به انكار مشكلات موجود در جامعه بپردازد. اين مشكلات و مصايب بايد گفته شود و به اطلاع مردم و مسوولان عاليرتبه نظام برسد اما نبايد تنها به همين اكتفا كرد، بلكه گوينده مشكلات بايد راهكارهايي را نيز براي حل و فصل آنان اتخاذ كند. اين ميان بايد توجه داشته باشيم كه شيوه ما در بيان مشكلات نبايد به گونهاي باشد كه خود به جمع مشكلات اضافه شود، همانطور كه نبايد بيان مشكلات و نقاط ضعف موجود را با حمله و هجمه پاسخ داد. بايد واقعگرا باشيم و جهت پنهانسازي واقعيات موجود در جامعه برنخيزيم و بدانيم كه اين انقلاب و اين نظام مفت و مجاني به دست ما نرسيده است. دهها و صدها شهيد براي آنكه اين آب و خاك و اين نظام و انقلاب باقي بماند؛ بنابراين ما موظفيم چنان رفتار كنيم كه اين نظام مثال گوهري در جهان بدرخشيد. اين هدف و اين درخشندگي دور از دسترس نيست، اگر ما به عنوان مسوولان نظام جمهوري اسلامي نهايت تلاش خود را به حل و فصل مشكلات مردم بهجاي پرداختن به نزاعهاي درون و برون جناحي معطوف كنيم. اگر چنين كرديم و با رفتارها و اقداماتي صحيح و سنجيده با مشكلات و معضلات برخورد كرديم، ميتوانيم در جهان به عنوان الگوي حكمراني خوب شناخته شويم ولي اگر چنين نكرديم، اين انقلاب كه بهواسطه خون شهيدان سرپا مانده، به پديدهاي بر ضد خود تبديل خواهد شد؛ چرا كه مشكلات ميتواند مردم را از پا درآورد. واقعيت آن است كه ما انقلاب كرديم تا مردم بهراحتي و در عين آبرومندي زندگي كنند، نه اينكه زجر بكشند يا شب سر گرسنه بر بالين بگذارند و با درد زندگي كنند؛ بنابراين براي دستيابي به آن هدف و داشتن نظامي زيبا، لازم است اگر كلامي به زبان ميآوريم، از سر دلسوزي با نيت اصلاح امور باشد و خودمان نيز در اين مسير مسوولان مربوطه را كمك كنيم تا انقلابي كه جهان را دگرگون كرد؛ مقابل چشمان خودمان از بين نرود. ما بايد رضايت خداوند از خود و اقداماتمان را نيز مدنظر داشته باشيم و بدانيم حضرت حق از فردي راضي ميشود كه كلامي جز حق به زبان نياورد و براي حل مشكلات قيام كند.
«قيام عليه مشكلات» همان مسالهاي است كه ما امروز براي حفظ نظام به آن نياز داريم.
حفظ نظام به آن نيست كه كسي در آن باقي نماند، بلكه به حل مشكلات مردم و بازگشت آرامش و عزت به زندگي آنان است. اگر در جامعه ما فردي گرسنه باشد و با گرسنگي سر بر بالين بگذارد، خدا ميداند كه نه من و نه هيچيك از مسوولان نظام نميتوانيم پاسخگو باشيم. ما همه در خوبي و بدي اين نظام سهيم هستيم و از اينرو از همه درخواست ميكنم كه بياييم طرحي نو دراندازيم و باور كنيم با محكوم كردن چپ و راست راه به جايي نميبريم.
وضعيت امروز جامعه عملا غيرقابل تحمل است و متاسفانه هرروز نيز بدتر ميشود؛ بنابراين اينطور نيست كه بگوييم صبر كنيم تا فردا يا پس فردا مشكلات حل شود. امروز شرايط بسيار حساس است و اگر به سمتوسوي اصلاح نرويم، با مشكلات جدي مواجه خواهيم شد. نميتوانيم بنشينيم و شاهد جان دادن نظام و انقلاب باشيم. بايد بپذيريم همه ما براساس مسووليتي كه داريم، كوتاهيها و قصوراتي را مرتكب شدهايم كه اگر چنين نبود، امروز با چنين مشكلاتي مواجه نبوديم. نميتوانيم تمام مشكلات را بر دوش دنيا بگذاريم و بگوييم باعث و باني اين اتفاقات، آنان هستند. اگر نميگذارند كارمان پيش برود، كاري كنيم كه بگذارند. بايد راهي پيدا كنيم و روشهاي گذشته را كه نتيجه نداده، كنار بگذاريم و اين مملكت را نجات دهيم؛ چراكه تمام مشكلات امروز جامعه بخواهيم يا نخواهيم به نام ولايت و روحانيت و اسلام نوشته ميشود.
در خاتمه به دوران طاغوت و پيش از انقلاب اشاره ميكنم. در آن روزگاران مردم از ظلم و بيعدالتيها و فقط به اسلام پناه آوردند ولي امروز شرايط برعكس است. مردم ناراحتند و اگر مشكلات حل نشود، واقعيت آن است كه از اسلام و نظام و تمامي ارزشها دور خواهند شد و حتي از خدا هم روي خواهند گرداند. بهجاي پرداختن به دعواها و نزاعهاي سياسي و جناحي بياييد تمام تلاش خود را براي حل مشكلات مردم به كارگيريم. ما از جناحبنديها و سياستبازيها خيري نديديم؛ پس تمامش كنيم و در مرحله نخست، همه با هم به مشكلات اعتراف كنيم و بعد با اتكا به خرد جمعي، راهحلهايي تازه و طرحي نو دراندازيم تا درنهايت با استفاده از اين راهحلها، جهت حل مشكلات مردم گامبرداريم.