نگاهي به ضرورت اجرا و حضور تئاتر در شرايط فعلي
حضور يا غياب تئاتر؟!
نيلوفر ثاني
با وجود بيماري اپيدمي، بسياري از فعاليتهاي فرهنگي-اجتماعي دستخوش تغييراتي شدهاند، آنچه در اين ميان به نظر ميرسد دچار اولويتبندي غيراصولي و فرهنگ مسلط شده است، هنر و به ويژه تئاتر است. وضعيت اضطراري پيشآمده، پس از دو ماه توقف اغلب مشاغل، با وجود رعايت پروتكلهاي بهداشتي، مجدد به دايره فعاليت بازگشتند اما همچنان نيروي مقاومتي چه از سوي تماشاگران جدي تئاتر و چه هنرمندان و اهالي اين حوزه براي برقراري روال و جريان مستمر آن وجود دارد.
تئاتر بخش مهمي از شبكه ارتباطي جامعه، هنر و انديشه است كه در پيوستگي فرهنگي و براساس تعاملات بينافرهنگي و هنري، بيش از هر حوزه ديگري امر اجتماعي را به معرض ميگذارد. رابطه تنگاتنگ تئاتر با ادبيات و فلسفه، محورِ انديشهورزي را براي مخاطبان ميگشايد و تاثيرات چندوجهي موثري را موجب ميشود. در عينحال تئاتر، مداومتِ توليد دارد، در هر تكرار و تفاوتِ بالقوه هر اجرا، ترجماني از ساحت زندهاي است كه بيواسطه، بيآنكه مجبور به تزيين و سنجاق شدن به هر كليتي باشد، خودش را در لحظه ميسازد و ارايه ميدهد. به زنجيره انساني، متصل ميشود و حركت منتشر ميكند.با تمام اين خصوصيات، تئاتر هنر اقليت است و علاقهمندانش نسبت به سينما، موسيقي و ساير هنرها، محدودترند. با اين وجود تئاتر گسترهاي تا ابعاد وسيع تكتك افراد جامعه و كل مناسبتها و رويدادهاي اجتماعي و سياسي دارد. در هر خانه و در صحن خيابان تا هر مكان ديگري كه فردي در آن هستي و تردد دارد، نمايش نيز حضور دارد. با اين رويكرد و با ريشههاي آميخته با طبيعت و زيست انسانياش، تئاتر وانمودهاي عيني و حقيقي از وضعيتهاي موجود و هر نوع تحولِ متناظر اجتماعي است. بنابراين حضور آن در هر برهه زماني، شايد بيش از هر هنر ديگري، ضرورت داشته و نيازمند ادامه جريانِ توليدگر و سازنده خود است.
قطعات تئاتري شايد بتواند بارها و در هر زماني بهويژه در موقعيتهاي معمول زيستي جامعه تكرار شود اما هر اجراي تئاتري، مربوط به همان لحظه اجرا و بازه زماني است كه قطعا تكرار نميشود و بالطبع تاثيرات ويژه خودش را با اثري كه از آن موقعيت زماني و جغرافيايي پذيرفته، منعكس ميكند. به همين دلايل تئاتر، هنري مستقل از رويدادهاي اجتماعي و وضعيت موجود نيست و اين ارتباط تنگاتنگ نسبت ديگري از تئاتر، زندگي و ضرورت وجود آن ميسازد چنانكه به نقل از دُبور، «تئاتر ديگر بياني براي زندگي نيست بلكه بسط آن است.»در شرايط فعلي و پس از مجوز بازگشايي سالنهاي تئاتر، كارگردانان و گروههاي اجرايي معدودي تصميم به اجراي صحنهاي گرفتند و با حفظ موارد ضروري بهداشتي و رعايت 50درصد ظرفيت سالن، به اين تلاش همت گماشتند، اما تعداد بسياري هم بهخصوص كارگردانان سابقهدار و مطرح اين عرصه، ترجيح دادند زماني به اجرا بروند كه ظرفيت تمام سالن نمايش را دراختيار داشته باشند، به ويژه كه دست و وجدانشان براي تعيين بهاي بالاي بليت نيز باز باشد.
اما آنچه در اين ميان كمتر مورد توجه قرار گرفته است، نقش تئاتر در شرايط وجود بيماري اپيدمي و اضطرابِ موجود در جامعه است؛ ظرفيتهايي كه پيشتر اشاره شد و ميتواند همچون جلوهگاهي از هنر و انديشه نه تنها قشر علاقهمندانش را باهم در ارتباط و پيوند قرار دهد و رونق و حيات تئاتر در اين وضعيت و زمانه شود، بلكه تاثير مضاعفي از امتداد و جريان فرهنگِ مردمي، ابداعات و خلاقيتهاي هنرمندانه و نيروي مقاومتي در گسترش و غلبه يأس و رخوتي باشد كه بيماري پاندمي بيش از 6 ماه است آن را بر جامعه تحميل كرده و نياز است كه در كنار رعايت موارد ايمني و بهداشتي، تسليم هجوم اين موجوديتِ بيگانه نشد و حتي در هر مكاني كه امكانات اوليهاي براي اجراي نمايش دارد در اين راستا بهكار گرفته و فعال شود كه چه از لحاظ هزينه و چه حضور مردميتر تماشاگران، قدم موثر و تجربهاي نو باشد.
همچون بسياري از نمونههاي شرايط ويژه در ساير جوامع، از جنگ و حكومت نظامي گرفته تا بلبشوهاي سياسي و تغيير نظامها، انقلابها، اعتصابها، جنبشهاي حزبي و اعتراضات مردمي و حتي تسلط تئاتر تجاري و قشري، همواره تئاتر در صحنه حاضر بوده و ارتباط مستقيمي با مردم و جامعه برقرار كرده است.
و مسيرهاي زيادي را براي ادامه خود، در خيابانها، سيلوها، تماشاخانههاي كوچك و متروك، كافهها، زيرزمينها و حتي مراكز خريد پيموده است. چنانكه نمونهاش در ايران نيز در اواخر قرن پيش و پس از مشروطه كه با طغيان غرور ملي و تجددخواهي به شكل تئاتر مدرن امروزي رونق گرفت، از مكانهاي كوچك با ظرفيتهاي حداقل، آغاز به فعاليت كرد و مجراي فهم و آگاهي خود را بازگشود.از سويي در اكنونيت امروز، تئاتري كه بر صحنهها با اين شرايط فعلي از ميزان ظرفيت محدود تا كنترل بهاي بليت به اجرا ميرسد، تئاتري مجزا از رويه تجاري با زرق و برقهاي تبليغاتي حضور سلبريتيهاي سينمايي است و با فاصله محسوسي از آن، ميتواند فرصتي براي رشد و ترميم تئاتر مستقل و انديشهورزي باشد كه پيش از آن در كوران هجوم تئاترهايي كه بهشدت به سمت گيشه منحرف شده بودند و با وجود بهره از چهره مشهور، خيل عظيمي از فالورها را به سالنها ميكشاندند، در حال محو شدن بود، بازيابد و اعلام حضور كند و حتي موجباتِ فراروي از ملاحظات ساختاري و كليشههاي منسوخ، به نوعي پيشروي در عرصه فرم و محتوا نيز دست يابد.با اين حال همواره نيرويي سازماندهيشده با گفتماني قدرتمدار، در برابر اين هنر زنده و بيواسطه، باتوجه به ظرفيتهاي غني آن در ايجاد تغيير، شور و آگاهي و تاثيرگذاري مستقيم چندجانبه وجود دارد، بنابراين با وجود مميزيهاي متعدد و بازبينيهاي مكرر و نظارتهاي سليقهاي و هر نوع علتي كه بتواند تئاتر را تعطيل، محدود يا در حاشيه براند، به كار گرفته ميشود كه چندان وسعت و ريشه نگيرد.اينك در موقعيتي كه ماهها با آن روبهرو بودهايم و احتمالا تا زمان نامعلومي همين روال وجود دارد، سكوت، تنآسايي و تعليق تئاتر ميتواند همان همسويي با نگاهِ مخالفان و طي همين زمان، گسست و شكاف عميقِ قشر كمتعداد مخاطبان و پراكندگي هنرمندان تئاتري به شغلها و فعاليتهاي غيرتئاتري را در پي داشته باشد كه جبرانناپذير خواهد بود و نتايج ناخوشايندي را به همراه خواهد داشت، بهويژه آنكه كنارهگيري از اجراي صحنهاي، سبب معضلات بسياري براي سالنداران و ساير حرفههاي وابسته خواهد شد كه حتي احتمال تعطيلي دايم آنان را رقم خواهد زد.
حال كه مديريت سازمان هنرهاي نمايشي نيز اهتمامي در اجرا و حضور تئاتر بر صحنه و فعاليت هنري را دارد و سالنهاي دولتي در اين امر پيشقدم بودهاند و اميد است حمايتهاي مالي و مبسوطي به هنرمندان تئاتري جهت تسهيل در اجراهايشان درنظر گرفته شود، شايسته است با رعايت و مراقبتهاي كامل در محافظت از عدم انتقال بيماري، از فاصلهگذاري اجتماعي و تهويه مناسب هواي داخل سالنها و الزام به زدن ماسك تماشاگران، به نقش تئاتر و لزوم حياتش در اين دوران بيشتر توجه و با همكاري چندسويه و تسهيل در مسير گروههاي اجرايي و مخاطبان و عزمي در جهت توليد نمايشهاي با كيفيت و پرمحتوا، همچنان چراغ تئاتر روشن و نفسِ اهالي و علاقهمندانش گرم باشد تا تاثيرات اغنايي هنري همچون تئاتر، قابل دريافت و پايدار باقي بماند.