ايران به مذاكرهكنندگانش ارج مينهد
علي خرم٭
در سالگرد سوم آذر به مناسبت به امضا رسيدن «برنامه عمل مشترك» معروف به تفاهم ژنو فرصتي است كه از مذاكرهكنندگان هستهيي ايراني و شغل پيچيده آنان تحليلي به عمل آيد تا ارزش خدمات آنان روشنتر شد. نزديك به 14 ماه است تيمي از وزارت امور خارجه با هدايت دكتر محمد جواد ظريف مشغول سختترين مذاكره درباره تخصصيترين موضوع با مذاكرهكنندگاني بارها و بارها نشست و برخاست داشته كه به دليل عضو دايم شوراي امنيت بودن و به دليل داشتن بيشترين سلاح هستهيي جهان، از اعتماد به نفس كافي برخوردار هستند. اما مذاكرهكنندگان ايراني در مذاكره با اعضاي دايم شوراي امنيت نسبت به هموار كردن مسير فعاليتهاي صلح آميز هستهيي ايران موفق از اين آزمايش درآمدهاند. پنج كشور هستهيي جهان، خود را حافظ امنيت بينالملل معرفي كرده و هر كشوري كه بخواهد به مرز توانايي آنان حتي در ابعاد صلحآميز نزديك شود، آن را متهم به خطر انداختن همان مقوله امنيت بينالملل ميسازند و با ابزار تنبيهي مندرج در مواد 41 و 42 منشور ملل متحد، آن كشور را منزوي كرده و تحت فشار قرار ميدهند تا شايد ساماني مجدد يافته و به نظم موجود پايبندي دوباره يابد. جدا از حق و ناحق بودن اين سيستم و فارغ از كارايي آنكه 70 سال دوام آورده، مذاكره با چنين گروهي از كشورها كه P5 يا با آلمان گروه 1+5 ناميده ميشوند، كار آساني نيست زيرا آنها خود را از جانب نظام جهاني محق دانسته و در مذاكره خود را همسطح با بقيه و به ويژه كشور هدف، نميبينند. همين تفكر غيرهمسطح بودن، كار را بر مذاكرهكنندگان ميتواند از نظر رواني مشكل كند. اما مذاكرهكنندگان حرفهيي چنين مرزهاي فرضي را نه با توهين و بيادبي، بلكه در كمال رفاقت و صميميت و احترام در مينوردند و به محتواي مذاكرات ميرسند. مذاكرهكنندگاني كه اين دوره از مذاكره را به عهده داشتند و به ويژه دكتر ظريف، از مهارتهاي گوناگوني برخوردار بودند كه بخوبي از عهده اين مهم برآمدند. يكي از شرايط اصلي يك مذاكرهكننده موفق، داشتن تسلط بر فضاي بينالمللي و شناختن قواعد مسلم و پذيرفته شده آن است تا راه براي يك استدلال منطقي و سنجيده فراهم شود. بيشك اگر قرار است رفع اختلاف بين ايران و اعضاي دايم شوراي امنيت به نمايندگي از جامعه بينالمللي صورت گيرد، نميتوان در زمين ديگري بازي كرد. موفقيت دكتر ظريف در اين بود كه در همان زمين بازي اعضاي دايم شوراي امنيت با گروه 1+5 روبهرو شد و با همان قواعد به چانه زني پرداخت و از اين جهت توانست زبان مشترك آنان را در اختيار گيرد. تسلط بر زبان انگليسي و تسلط بر فرهنگ اين قبيل كشورها، فرد مذاكرهكننده را قادر ميسازد خيلي زود با مذاكرهكنندگان طرف مقابل (گروه 1+5) افق مشترك پيدا كند و خواستههاي خود را سادهتر مطرح كرده و جا بيندازد. خوشبختانه دكتر ظريف ازجمله ديپلماتهاي وزارت خارجه است كه زبان انگليسي فصيح را با لهجه آمريكايي به خوبي بيان ميدارد و تاثيرگذار بر مسوولين و افكار عمومي اين كشور است. همانطور كه گفته شد، موضوع هستهيي و خلع سلاح، يك موضوع كاملا تخصصي و پيچيده در سطح بينالمللي است و تنها معدودي از ديپلماتهاي هر كشور ميتوانند هر دو وجه حقوقي و فني آن را به خوبي درك كنند، لذا در هر كشور، گلچيني از ديپلماتهاي آن كشور اين مهم را بر عهده دارند. بعضا برخي افراد غيرمسلط و غيرديپلمات وارد اين عرصه ميشوند تا با خيال خود قلهها را فتح كنند، ولي زودهنگام متوجه ميشوند ممكن است تنها بر يك بعد از موضوع احاطه داشته باشند و فاقد بسياري از ابعاد ضروري اين شغل هستند، لذا انتخاب يك تيم مجرب از وزارت امور خارجه براي مذاكره تخصصي در سطح بينالمللي، آن هم با اعضاي دايم شوراي امنيت كه با تكيه زدن بر دارندگي سلاحهاي هستهيي خود، از نوعي تكبر و غرور برخوردار هستند، كاري بس دشوار و پيچيده است. تيم مذاكرهكننده ايراني در اين ميدان خيلي خوب درخشيد و از يكسو منافع و امنيت ملي كشور را استيفا كرد و از طرف ديگر دستورالعملها و توصيههاي بزرگان نظام را با زبان «لين» و «بين» در سطح بينالمللي مطرح و از آنها دفاع كردند و از وجه ديگر خواستههاي مردم كه در انتخاب دكتر روحاني متبلور شده بود را عينا به منصه ظهور رساندند. اما اين مذاكرهكنندگان به هر ميزان كه در سطح بينالمللي موفقتر ميشدند، در داخل از سوي برخي با گرايشات خاص، بيشتر مورد انتقاد و سركوب و تحريف قرار ميگرفتند. از اولين ورود موفق دكتر ظريف از مذاكرات ژنو كه با لنگه كفش اين گرايشات روبهرو شد تا سروصداهايي كه بعضا در دانشگاهها راه انداختند و سپس همايشهاي شعارگونه براي اينكه به اصطلاح توي دل مذاكرهكنندگان را خالي سازند و تا نوشتن مقالات غيرتخصصي و پوپوليستي و اتهام زدن، همه و همه تيرهاي زهرآگيني بودند كه بر پشت مذاكرهكنندگان اصابت ميكرد تا شايد بر اراده آنان براي ادامه كار خللي وارد آيد و در نيمه راه، ناموفق برگردند. اما اراده مستحكم دكتر ظريف و تيم همراهش و اعتقاد به وظيفه محوله از سوي نظام باعث شد در اين 14 ماه، هر روز مصممتر از روز قبل و با چهرهيي بشاشتر اين مهم را كه از حوادث نادر تاريخ معاصر ايران است، جدي گرفته و از همه دانش و تخصص و تجربه بينالمللي خود استفاده كرده تا با زباني جهانفهم و جهانپسند، حقوق مسلم جمهوري اسلامي ايران را استيفا كنند. اكنون در پايان اين فصل از تلاشها قرار داريم و مذاكرات، چه به پايان موفقيت آميز برسند يا نرسند كه تصميم آن با مسوولين ذيربط نظام است ولي وظيفه خطير مذاكرهكنندگان، ارزشمند بوده و در تاريخ ديپلماسي ايران به ثبت ميرسد. بر منوال «لم يشكر المخلوق، لم يشكر الخالق»، مردم شاكر ايران از تلاشها و زحمات بيدريغ مذاكرهكنندگان هستهيي و در راس آن دكتر ظريف، تقدير و قدرداني ميكنند و آرزوي موفقيت براي آنان در اين عرصه و ساير عرصههاي سياست خارجي دارند.