هدف وسيله را توجيه ميكند
روژين مازوجي
اغلب ماكياولي را به عنوان مروج رويكرد هدف وسيله را توجيه ميكند، ميشناسند. بر اين پايه ميگويند سياست ماكياولي يا ماكياوليانيسم خالي از هر گونه اصول اخلاقي است. با اين همه به نظر ميرسد كه در نوشتههاي ماكياولي واقعگرايي موج ميزند كه برخاسته از مشاهدات و تجربيات خود او در عرصه سياست است. تجربياتي كه ماكياولي طي سفرها و ماموريتهاي خود به عنوان سفير به دربارهاي مختلف فرانسه و آلمان و همينطور مشاهده جريانات و نزاعهاي سياسي و تصميمگيريهاي روساي امور در شكلگيري نظريات او در باب سلطنت و حكومتداري تاثير ويژه و مستقيم داشته است. به نظر اساسيترين كوشش ماكياولي در كتاب شهريار كه اندرزنامهاي است به آنان كه ميخواهند زمام امور مملكتي را به دست گيرند نشان دادن اين امر است كه بر حكام و شهرياران لازم و واجب است «شخصيت خويش را با مقتضيات زمان سازگار كنند به جاي اينكه زمانه را در قالب شخصيت خود شكل دهند» و در ادامه همين بصيرت است كه ماكياولي صورتبنديهاي مختلفي از نحوه شكلگيري سلطنت را فصل به فصل بحث ميكند و شرايط مترتب بر آن را توضيح ميدهد و شهرياران را از خطرهاي احتمالي هر وضعيت آگاه و راه برونرفت از بحرانها را گوشزد ميكند. اما در اين ميان نقش مردم چيست؟ طبق نظر ماكياولي در شهريار در فصل «سلطنتهاي انتخابي» در شهرها سه وضعيت «سلطنت- آزادي- خودمختاري» ممكن است حاكم شود كه در واقع اين سه وضعيت خروجي نزاع دو دسته است. مردمي كه از ستمپذيري سر باز ميزنند و علاقهاي به منقاد شدن ندارند و اشرافيتي كه تمام همِّ خود را در كار كرده تا بر توده فرمانروايي كنند و توده را تحت انقياد خود درآورند. در نتيجه نزاع اين دو نيرو صورتهاي مختلفي از سلطنت و آزادي و خودمختاري فراهم ميآيد و به همين خاطر ماكياولي ضمانت پايداري سلطنت شهرياران را در گرو رضايت توده و پشتيباني توده از روحي كه در شهر حاكم است، ميداند. گفته ميشود كه ماكياولي با تصنيف كتاب شهريار و پيشكش كردن آن به مديسيها قصد داشته نظر مديسيها را كه براي مدتي او را در زندان و تبعيد و تحت شكنجه قرار داده بودند، جلب كند. شايد در اين مورد هدف به غايت وسيله را توجيه كند!