نگاهي به فيلم شكار (2020)
مرز مبهم خطرناك شوخي و جدي
محسن آزموده
فيلم شكار (2020) ساخته كريگ زوبل در نظر اول يكي از محصولات سرگرمكننده اكشن هاليوود به نظر ميرسد، با خشونت زياد و قابل توجه و سرعت بالا كه از فرط تكرار در آثار سينمايي مشابه، ديگر حتي نميتوان گفت نفسگير است و تا زماني كه منطق اين درگيريها و بكشبكشها روشن نميشود، ملالانگيز و خستهكننده مينمايد. دوازده نفر آدم، بدون اينكه بدانند چه خبر است و چرا، در سرزميني كه نميدانند كجاست، رها شدهاند و گروهي كه مشخص نيست، كيستند، يك به يك آنها را به معناي واقعي كلمه «شكار» ميكنند. اين خط اصلي داستان است كه با زد و خوردهاي زياد و كشت و كشتاري چشمگير و احيانا جذاب براي جوانترها همراه شده است.
با نگاه دقيقتر اما مسائل ديگري روشن ميشود، قربانيان فيلم عموما امريكاييهاي اهل جنوب هستند و از تقريبا ميانه فيلم مشخص ميشود كه گروهي امريكايي ديگر، در حال كشتن آنها هستند. برخي منتقدان و مفسران با تحليل شواهد و ظواهر، احتمالا به درستي به اين نتيجه رسيدهاند كه گويا ماجراي فيلم، حكايت درگيريهاي سياسي و اجتماعي در جامعه امريكاست: «شكار فيلمي درباره دوران ظهور ترامپ است؛ درباره قرمز عليه آبي، دموكراتها عليه جمهوريخواهان، چپ عليه راست، ژن خوب عليه ژن مغلوب، ساكنان نوك هرم عليه طبقه كارگران كف زمين. ايالات متحده به دو گروه تقسيم شده است: «در يك طرف ثروتمندان گلوباليست نازكنارنجي و پرافاده دورويي كه در خانههاي شيك و مينيماليستي مدرنشان زندگي ميكنند، قرار دارند و در طرف ديگر دهاتيهاي احمق و نژادپرست و بيگانههراسي كه شيفته تفنگهايشان و تئوريهاي توطئهشان هستند، جاي ميگيرند.» رضا حاجمحمدي، منتقد سينما و نويسنده سطور مذكور، بعد از بيان اين مطالب تاكيد ميكند كه البته نميتوان فيلم را به اين صورت خلاصه كرد كه «ليبرالها، محافظهكاران را جهت خوشگذراني شكار ميكنند» او با تحليل دقيق شرايط سياسي و اجتماعي امريكا در متن فيلم، نشان ميدهد كه فيلم ميكوشد درگيريهاي خشمگينانه سياسي فعلي دنياي واقعي را نمايش بدهد.
اما فارغ از منظر سياسي و اجتماعي مذكور، شكار را ميتوان از نظر نقش و اهميت فضاي مجازي در زندگي واقعي انسانها تماشا كرد، كافي است به خاطر بياوريم كه اصلا چرا شكارچيان دوازده فرد مذكور را انتخاب كرده بودند و ميخواستند آنها را شكار كنند. در واقع ماجرا از اينجا آغاز شده كه گفتوگوهاي مكتوب خصوصي عدهاي دوست و رفيق در اينترنت، كه سرگرم يك بازي بودهاند، توسط عدهاي ديگر فاش ميشود. افراد گروه دوم، يعني افشاگران، هر يك به نحوي با جدي گرفتن اين بازي و پرورش يك نظريه توطئه سبب ميشوند كه زندگي افراد گروه اول ويران شود. در نتيجه افراد گروه اول كه زندگيشان به دليل افشاگريهاي ناروا و دروغين و جدي گرفته شدن شوخيهاي خصوصيشان از دست رفته، تصميم ميگيرند كه بازي مذكور را به صورت واقعي اجرا كنند و روشن است كه قربانيان اين بازي، كساني نيستند جز آنهايي كه هر يك به نحوي از انحا در افشاي آن چتهاي خصوصي و جدي گرفته شدن آنها سهم داشتهاند.
از اين منظر فيلم شكار، روايتگر واقعيتي است كه اين روزها هر روز در فضاي مجازي در حال وقوع است، آدمهايي كه بدون پذيرش مسووليت گفتار و كردار خود، با ساختن اكانتهاي قلابي در شبكههاي مختلف اجتماعي، خواه ناآگاهانه و از سر تفنن و احتمالا براي خوشگذراني و سرگرمي و خواه آگاهانه و كاملا ارادي، بدون تحقيقات كامل و دقيق به ديگران اتهام ميزنند، مطالبي را بازنشر ميدهند، درباره مطالبي كه خوانده و شنيدهاند، بدون در نظر گرفتن معيارهاي عقل جمعي، اظهارنظر ميكنند و به پيامدهاي سنگيني اقدامات خود نميانديشند. يادآور آن شعر بسيار مشهور و تكرار شده اريش فريد، شاعر معاصر اتريشي كه گفته بود: «بچهها شوخي شوخي به قورباغهها سنگ مياندازند و قورباغهها جدي جدي ميميرند.» (ترجمه علي عبداللهي)
حالا كه ديگر بحث بر سر قورباغهها نيست، بلكه از انسانهايي واقعي با گوشت و پوست و خون صحبت ميكنيم كه بخش مهمي از زندگيشان وابسته به فضاي به اصطلاح «مجازي» است، در حالي كه اين دنيا، به لحاظ اثربخشي و نقشي كه در زندگي روزمره انسانها ايفا ميكند، اي بسا واقعيتر و حقيقيتر از دنياي به اصطلاح «واقعي» است. وارد شدن به اين فضا، آشنا يا ناشناس و با اكانتهايي قلابي (fake) تصميمي به ظاهر ساده و بدون پيامد است، به راحتي ميتوان زير يك مطلب (پست) نظر (كامنت) نوشت، آن را تاييد كرد (لايك كرد) يا بازنشر داد، به سادگي ميتوان در يك پويش له يا عليه چيزي ورود كرد يا بازيگوشانه، روايتهايي راست و دروغ يا آميخته به تخيلات و در همه حال غيرمسوولانه نوشت و بازنشر داد. اما «شكار» نشان ميدهد كه اتفاقا هميشه همه چيز به همين سادگي و راحتي هم كه گفتيم نيست و ميتواند پيامدهايي براي جان و مال و ناموس و هويت افراد واقعي در بر داشته باشد. از اين منظر شكار، در كنار نشان دادن دعواهاي سياسي و اجتماعي در جامعه امريكا، به مخاطب عمومي جهاني هم نشان ميدهد كه مراقب حضور بيوقفهاش در فضاي مجازي باشد، چراكه هر حركت و اقدام و سخن و گفتار و نوشتار او در اين فضا ممكن است نتايجي حتي به مراتب وخيمتر از فضاي اصطلاحا «واقعي» داشته باشد.