تجربه آموزش غيرحضوري
محمد داوري
(قسمت سوم و پاياني)
دانشآموزان خوشحالترين افراد از تعطيلي آموزش حضوري هستند و بهرغم ابراز نگراني مادران و پدرانشان آنها چندان اعتراضي به روند آموزش غيرحضوري ندارند و هر قدر از مزاياي آموزش حضوري براي آنها گفته ميشود باز هم اگر بخواهند مخالفت و مقاومتي از خود نشان ندهند نهايتا سكوت ميكنند.
البته اين به معناي آن نيست كه همه حدود 15 ميليون دانشآموز خوشحال و راضي باشند بيترديد سال دوازدهميها كه بايد كنكور بدهند يا دانشآموزان علاقهمند به مدرسه و تعامل با دبيران، ناراحت هستند كه فرصت حضور در مدرسه و ارتباط مستقيم با دبيران از آنها گرفته شده است و برخي هم از تعطيلي مدارس از اين جهت ناراحت هستند كه همان يك بهانه هم براي بيرون رفتن از خانه به ويژه براي دختران گرفته شده و حالا علاوه بر دلايل فرهنگي و سنتي و امنيتي، كرونا مهمترين دليل شده است تا والدين اجازه خروج از منزل را به فرزندانشان به ويژه كودكان و نوجوانان و به خصوص دختران ندهند.
به هر حال در ميان اين چند دسته يعني مديران و مسوولان، معلمان، والدين و دانشآموزان اين ضلع چهارم يعني دانشآموزان از آموزش حضوري راضيتر هستند و اين خود نشانه هشداردهندهاي است كه مدارس ما جذابيت حداقلي را هم براي كودكان و نوجوانان ندارند و بيترديد بازگرداندن دانشآموزان به مدرسه و كلاس درس پس از كرونا به ويژه اينكه اگر اين دوره طولاني شود خودش يك مساله بسيار سخت و پيچيدهاي است و يكي از مهمترين چالشهاي خانه و مدرسه خواهد بود.
رضايتبخشي دانشآموزان از آموزش غيرحضوري وجوه مثبتي هم دارد، آنها ميگويند بسياري از درسها را به راحتي با كلاسهاي غيرحضوري هم ياد ميگيرند و جز چند درس مثل رياضي و علوم يا درسهاي فني كه نيازمند آزمايشگاه و كارگاه و ابزار آموزشي هستند در ساير درسها مشكلي ندارند و حتي دسترسي به منابع مختلف و استفاده از تدريسهاي متنوع و امكان ذخيره كردن كلاس و استفاده چندباره از آن به فهم مطالب كمك هم ميكند.
البته نبايد آمار قابل توجهي از دانشآموزان را كه به دلايل اقتصادي و فرهنگي عملا از چرخه آموزش حذف شدهاند، ناديده گرفت، چراكه اين دسته از كودكان و نوجوانان فقط در صورت حضوري بودن كلاس ميتوانند در چرخه آموزش باشند و به اين آمار بايد افراد بيانگيزه و كم انگيزه را هم اضافه كرد كه براي فرار از درس بهانههاي زيادي از قبيل نداشتن يا قطع بودن يا سرعت پايين اينترنت و مشكل گوشي و تبلت و لپتاپ و غيره را هم دارند و به راحتي ميتوانند از زير فشار الزام خانه و مدرسه در بروند.
اما در اين ميان والدين به ويژه مادران از همه نگرانتر و ناراضيترند به ويژه اينكه حالا در آموزش غيرحضوري مسووليتهاي مدير و معاون و ناظم مدرسه و حتي بخشي از مسووليتهاي معلم نيز به آنان سپرده شده و در شرايطي كه خانه مدرسه اول شده است از يك سو سختي مديريت فرزندانشان و تنظيم خواب و بيداري و حضور در سركلاس و انجام تكاليفشان سخت و انرژيبر است و از سوي ديگر نگران افت آموزشي فرزندان خود هستند؛ افتي كه حتي نمرات بالاي كارنامه نيز آنها را قانع نميكند و بر اين باورند كه فرزندانشان به اندازهاي كه حتي نمره گرفتند، ياد نگرفتند.
البته 30 ميليون مادر و پدر را نميتوان در اين ارزيابي گنجاند ولي اين وجه غالب است، اما هستند والديني كه نه انگيزه و نه توان اداره فرزندشان را داشته باشند و اين دسته كم هم نيستند شايد حدود يكپنجم. از طرفي هم هستند والديني كه واقعا به خوبي مديريت ميكنند و حتي آموزش غيرحضوري فرصتي شده است تا هم ارزيابي و شناخت دقيقتري از فرزندشان داشته باشند و هم از معلمانشان، لذا براي اين دسته از والدين كه باانگيزه و توانمند هستند آموزش غيرحضوري فرصت مثبتي شده است براي ارتقاي عملكرد تحصيلي فرزندانشان.
بهطور كلي تجربه آموزش غيرحضوري براي مسوولان و مديران در سطوح مختلف از وزير تا مدير مدرسه يك چالش فرساينده بوده و آنها هر روز و هر شب در آرزوي پايان اين شرايط هستند، چراكه از طرفي با سيستم و ساختاري مواجهند كه تمركز اداري و ساختاري و الزامات فرادستي اجازه تنوع و تكثر را به آنها نميدهد و از طرفي راهكار و امكان فراگير و رضايتبخشي هم ندارند، اما براي معلمان و دانشآموزان چندان چالش نبوده و رفتهرفته خود را با شرايط آموزش غيرحضوري وفق داده و آنهايي كه احساس مسووليت بيشتري ميكنند، توانمندي خود را هم افزايش ميدهند و بيترديد نظر آنها اين است كه در اين تجربه يكساله به نسبت سال گذشته بسيار توانمندتر و آمادهتر براي برگزاري كلاسهاي غيرحضوري هستند و بر اين باورند كه درصد بالايي از اهداف مورد نظر آموزشي آنها قابل تحقق بوده است. اما اين والدين هستند كه براي پايان اين شرايط روزشماري ميكنند و خسته شدهاند و نگرانتر از قبل. آنها هم متوجه سختي كار معلمان و حرفه معلمي شدند و هم بيش از ساير افراد نگاهشان به آموزش غيرحضوري منفي است و آن را ناكارآمد ميدانند.
به هر حال آموزش غيرحضوري يكساله شده است و معلوم نيست تا چه زماني ادامه داشته باشد ولي آنچه مسلم است نه تنها در ايران بلكه در هيچ جاي جهان نميتواند جايگزين آموزش حضوري شود، بلكه ميتواند به عنوان آموزش مكمل براي دوره كرونا و پس از آن هم بماند لذا بهتر است فرصتهاي آن را تقويت و ضعفهاي آنها را برطرف كرد.