• ۱۴۰۳ جمعه ۶ مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4944 -
  • ۱۴۰۰ پنج شنبه ۱۳ خرداد

نگاهي به دستاوردهاي ادبي شاپور جوركش

عميق‌نگاري شعر در سرزمين كلان‌روايت‌ها

فرشيد فرهمندنيا

شاپور جوركش يكي از چهره‌هاي جدي و جا افتاده در حوزه شعر و نقد ادبي معاصر است كه توانسته به دليل برخورداري از ويژگي‌هاي خاص و قابل‌توجهي كه در نوع رويكرد او نسبت به سرايش و نقادي ادبي وجود داشته است، ضمن حركتي آهسته و پيوسته در مسير حيات ادبي خود، ماحصل كارش را به شكلي منطقي و قابل‌تامل عرضه كند و دنياي ذهني- زباني خود را توسعه بخشد. 
اگر مروري كلي به مجموعه فعاليت‌ها و دستاوردهاي جوركش در زمينه نقد و نظريه ادبي داشته باشيم، روشن است كه پژوهش‌ها و تاليفات او چه در مورد زندگي و آثار صادق هدايت و بوطيقاي شعري نيما يوشيج و چه پژوهش تفسيري و نقادانه او از بنيادهاي خشونت در كتاب خفيه نگاري‌ها، همگي براساس حفظ دو عنصر مشترك و بنيادين ساخته و پرداخته شده‌اند: يكي خوانش دقيق، همدلانه و البته چندجانبه متون مورد بحث با روشي هرمنوتيكي كه به او امكان كشف لايه به لايه معناها و استخراج نكات تازه را مي‌دهد و ديگر، سعي مستدام او براي ساختن روايت‌ها و جهان‌هاي موازي بر مبناي امكانات و منابع ادبي و بلاغي كه متون مرجع در اختيارش قرار مي‌دهند. 
اين عنصر اخير، همان چيزي است كه دقيقا در كار شاعري و سرايش منظومه‌هاي مشهور و شناخته‌شده جوركش، يعني هوش سبز و نام ديگر دوزخ نيز به كمك او آمده و رد و نشان آن در جاي جاي اشعارش قابل شناسايي است و منجر به شكل‌گيري منظومه‌هايي خوش‌ساخت و غني از تصاوير و مفاهيم بديع كه با ساختاري هوشمندانه و استادانه شده كه هركدام بخشي از حافظه و آگاهي اسطوره‌اي - تاريخي ما را واكاوي و لايه‌برداري مي‌كنند. 
جوركش در منظومه‌هاي خود به كشف و شهودي دامنه‌دار در ناگفته‌هاي اسطوره‌اي، حماسي و تاريخي انسان و زيست او در جهان مي‌پردازد و بايد به اين نكته مهم توجه داشت كه موتور محركه و عامل پيش‌برنده منظومه‌هاي او نيز همچون اغلب منظومه‌هاي شاعران ديگر، غالبا عنصر روايت است. روايت در اكثر منظومه‌ها نقش پررنگي دارد و در عين پيش راندن جريان تكوين و تكامل شعر، عامل اصلي پيوستگي و انسجام در محور عمودي آن است اما نقطه افتراق و تمايز مهمي كه ميان منظومه‌هاي مدرن شاعراني از جنس جوركش با شاعران عصر كلاسيك وجود دارد اين است كه در منظومه‌هاي كلاسيك اعم از منظومه‌هاي مهم ادبيات كلاسيك فارسي (در كار شاعران بزرگي چون نظامي و جامي و فخرالدين اسعد گرگاني) يا نمونه‌هاي غربي (از قبيل بهشت گمشده جان ميلتون يا منظومه‌هاي چاوسر) روايت يا حتي فرا-روايتي بيرون از شعر شكل گرفته، ساخته و پرداخته شده است و سپس از بيرون به شعر تزريق مي‌شود اما در منظومه‌هاي مدرن از قبيل سنگ آفتاب اكتاويو پاز، سرزمين هرز اليوت، بلندي‌هاي ماچوپيچو از نرودا يا صداي پاي آب سهراب سپهري و اسماعيل رضا براهني، روايت در درون خود شعر شكل مي‌گيرد و تكوين مي‌يابد و به صورت بلاواسطه از بيرون به شعر تزريق نمي‌شود بلكه اساسا خود منظومه به بستري براي كشف ‌و شهود و پي‌ريزي روايتي جديد از انسان و جهان تبديل مي‌شود. از اين‌رو در منظومه‌هاي مدرن، فرديت شاعر نيز حضور پررنگ‌تري دارد و به سادگي در دل اشارات و ارجاعات برون‌متني مستحيل نمي‌شود. از اين منظر، مي‌توان به اين جمع‌بندي رسيد كه منظومه‌هاي منتشرشده شاپور جوركش نيز در زمره منظومه‌هاي مدرن و موفق در شعر معاصر فارسي قرار مي‌گيرند. شاعر در اين دو كتاب شعر با خلق فضاهاي اسطوره‌‍‌اي و تاريخي و با ارجاعات متعدد به متون كهن ديني و اساطيري و افسانه‌هاي قومي و ملي، ضمن احضار آنها به افق فكري امروز، از طريق ايجاد ارتباطات بينامتني درهم تنيده، مي‌كوشد اتصال كوتاهي ميان ديروز و امروز برقرار كند كه در نوع خود قابل‌تامل است. در واقع جوركش در اين منظومه پروژه‌اي فراتر از شعرنوشتن صرف را دنبال مي‌كند و محصول كارش محاط در يك دايره معنايي و مفهومي عظيم‌تر است كه تامل و پي‌جويي مستمر براي يافتن راه برون‌رفت انسان امروز از بحران را دربر مي‌گيرد. ذهنيت شاعرانه و تعالي‌جوي جوركش، چه در وقت سرايش شعر و چه در هنگام نقادي، ريشه در ميراث ادبي و تاريخي برگرفته از سنت پيشينيان دارد اما به سبب اشراف بر تحولات گسترده مدرن در اعصار جديد و با تكيه بر دانسته‌هاي تجربي‌اش، هيچگاه از پذيرش نوآوري و طرح مسائل بشريت هم‌عصر خود نيز غافل نمي‌شود. ارجاعات مكرر شاعر به متون كهن و ارتباط بينامتني با ماجراها و شخصيت‌هاي اسطوره‌اي و تاريخي در بافت تاريخي و مالوف‌شان متوقف نمي‌مانند و در مقاطع مختلف به رخدادها و دغدغه‌هاي امروز پيوند مي‌خورند. او ماهرانه به ترسيم تقابل جبهه يكپارچه شر در برابر توان تحليل رفته نيروي خير در جهان مصيبت‌زده ما مي‌پردازد و نشان مي‌دهد كه چگونه تمامي نيروهاي بدي در پس‌زمينه جهاني معناباخته، در يك راستا و با برآيندي واحد عمل مي‌كنند و البته از اين نكته كليدي هم غافل نمي‌ماند كه تقابل ميان جبهه خير و شر را فراتر از تقابل سنتي و شناخته‌شده آنها تصوير كند و نشان دهد كه ما با جابه‌جاشدن دايمي صحنه خير و شر و تغيير نقش‌ها مواجه هستيم. نقش‌هاي معطوف به خير و شر ديگر ثابت و منحصر به يك طرف نيستند بلكه مرتبا جا عوض مي‌كنند. دگرگون مي‌شوند و حتي گاه در غياب مطلق هرگونه خير، شاهد كشمكش و تعارض ميان شرور مختلف به دليل تضاد منافع‌شان هستيم: طرحي كلي و قابل بسط از چشم‌اندازهاي گوناگون كه خود جوركش رگه‌ها و ردپاهاي ديگري از آن را در اثر تئوريك و تحليلي ديگر خود يعني كتاب «خفيه‌نگاري خشونت» پي گرفته است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون