وزراي كار و آموزش و كارگر و معلم
محمد داوري
«روشن بود كه برداشتن او يا هر وزير ديگري براي دولت آقاي رييسي هزينه سياسي خواهد داشت كه پرداخت چنين هزينهاي نيازمند شجاعت سياسي است و بهطور قطع اين اتفاق ميتواند براي چند وزير بيتجربه و كماثر ديگر نيز رخ دهد و بايد هزينه سياسي اين تغييرات را كم كرد، زيرا هيچ نيروي اصلاحطلبي خواهان شكست اين دولت نيست، موفقيت آن خواست همگاني است، ولي اين موفقيت يا شكست بيش از همه به دست خودشان است. بايد افراد و نيروهاي متوهم را كه جز زيان اثر ديگري ندارند، تغيير دهند. امور كشور و اقتصاد آن محل كارآموزي يا آزمون و خطاي افراد متوهم نيست.» اين بخشي از يادداشت آقاي عباس عبدي در روزنامه اعتماد است كه ديروز در واكنش به استعفاي وزير كار، رفاه و تامين اجتماعي نوشته است و به صراحت ضمن استقبال از استعفا يا بركناري اين وزير به رييس دولت سيزدهم پيشنهاد كرده است كه نگران تغيير و اصلاح تيم مديريتي خود نباشد چرا كه هزينه استمرار حضور افراد ناكارآمد بيشتر از هزينه تغيير و اصلاح يا استغفا خواهد بود. وي ابراز اميدواري كرده است كه بهطور قطع اين اتفاق ميتواند براي چند وزير بيتجربه و كماثر ديگر نيز رخ دهد. شايد در ميان خوانندگان يادداشت آقاي عبدي بيش از همه معلمان هستند كه انتظار دارند پس از يك سال اعتراض و مطالبهگري صدايشان شنيده شود و وزير بعدي آقاي يوسف نوري وزير آموزش و پرورش باشد وزيري كه به عنوان سومين گزينه معرفي شده و پس از اعتراض و مخالفتهاي فرهنگيان با گزينههاي قبلي و حتي سكوت همراه با نگراني و اعتراض برخي از فعالان به سومين گزينه معرفي بر كرسي مديريت بزرگترين وزارتخانه دولت نشست اما نه تنها انتظارات را برآورده نساخت بلكه بيشتر بر نارضايتي و نااميدي دامن زد.
اگر با شنيدن خبر استعفا يا بركناري وزير كار انگشت اشاره به سمت وزير آموزش و پرورش نشانه رود بيجا نيست چرا كه كار و آموزش دو موضوع حياتي و از مهمترين مطالبات مردم است و اشتغال و تحصيل دو مقوله مهم هر فردي است كه وارد عرصه اجتماع ميشود. دانشآموزان به ويژه با ورود به پايه دهم و تعيين رشته تحصيلي در متوسطه دوم با چشمانداز شغلي دست به انتخاب ميزنند و حتي از علاقه خود به نفع تضمين شغلي چشمپوشي ميكنند و در مشاورههايي كه ميگيرند نخستين و مهمترين پرسش آنها براي انتخاب رشته اين است كه آيا اين رشته آينده شغلي مناسبي دارد يا نه؟ دانشآموز امروز دانشجو و كارگر فردا است و شاغل امروز بازنشسته فردا است لذا بحراني بودن وضعيت كارگران و تامين نشدن رفاه شاغلان و بازنشستگان بيم و نگراني را در دل ميليونها كودك و نوجواني كه چشم به آينده شغلي مطمئن دوختهاند ايجاد ميكند، بيم و نگراني كه سرمايه انساني را نشانه ميگيرد و فرداي اين مرز و بوم را تيره و تار مينمايد. بيترديد وزراي كار و آموزش و پرورش و دو صنف كارگر و معلم آينه تمامنماي اوضاع كشور خواهند بود. وقتي صداي كارگران و معلمان بلند است وقتي نارضايتي شغلي كارگران و معلمان كاسه صبرشان را لبريز نموده است كمترين كاري كه ميشود رييس دولت انجام دهد تجديدنظر در مديريت مجموعههايي است كه اين صداها را يا نميشنوند يا توان پاسخگويي به مطالبات را ندارند لذا اميد است صداي معلمان معترض هم شنيده شود و مطالبات آنان نيز پاسخ داده شود تا در مسير مطالبه ملي يعني برخورداري از يك نظام آموزشي كارآمد گامهايي برداشته شود و در اين شرايط نااميدكننده روزنههاي اميدي گشوده شود.