به بهانه نمايش «شب بخير مادر» كاري از احسان حسينخاني
كنترل و عمل براساس اراده آزاد
صديقه نژادقربان
«شب بخير، مادر» يك نمايشنامه كمدي تراژدي است كه تماشاگران را مجبور ميكند با مسائل تاريكي كه در برخي خانوادهها به وجود ميآيد روبهرو شوند. اين نمايش در يك اتاق نشيمن و آشپزخانه در خانه روستايي تلما و دخترش جسي اتفاق ميافتد. نمايشي كه با يك ساعت و نيم ديالوگ و كنش بين لحظات آغازين حضور تلما تا درهم شكستگي وي در صحنه آخر ادامه دارد. اين نمايشنامه درباره دختري به نام جسي و مادرش تلما است. ماجرا با اين شروع ميشود كه جسي با آرامش به مادرش ميگويد كه تا صبح ميميرد، زيرا همان شب قصد خودكشي دارد. ديالوگ بعدي بين جسي و تلما به آرامي دلايل او را براي تصميمش، زندگياش با مادر و چگونگي برنامهريزي كامل او براي مرگ خود را آشكار ميكند. بيگانگي و تنهايي مضامين مهم «شب، مادر» هستند. جسي به دليل صرع و تلاش ناموفقش براي تشكيل خانواده كاملا منزوي شده است. مادرش براي محافظت از جسي اين بيماري را پنهان ميكرد، اما با اين كار كودك را از دنيا نيز جدا كرد. او آنقدر تنها است كه مجبور است ازدواج كند. جسي به دليل بيمارياش نميتواند كاركند و زماني كه صرع او تحت كنترل است، او بيش از حد ترسيده و در راه تلاش براي زندگي در دنياي خارج است. تصميم جسي براي خودكشي ناشي از انزوا و تنهايي زندگي اوست. البته نبايد هدف نمايش را بر محور خودكشي قرار داد بلكه بايد آن را نمايشنامهاي درباره «مادران و دختران، هويت و خودمختاري زنانه» دانست. اين نمايش براساس واقعگرايي گفتوگوي بين مادران و دختران است كه عمدتا بلافاصله به درگيريها و تنشهايي كه در زندگي جسي رخ داده ميانجامد. زنان خود را در گفتوگو ميشناسند در حالي كه مردان كمتر ميبينند و ميشنوند و با آنها همذاتپنداري ميكنند. اين نمايش در يك پرده و بدون وقفه به اجرا درميآيد و ساعتهاي روي صحنه، زمان واقعي را نشان ميدهند. در اين نمايش زندگي يك مادر و دختر نشان داده ميشود كه يك زندگي پرفراز و نشيبي را طي كردهاند. براساس جبر و شايد فرار از تنهايي با يكديگر زندگي ميكنند و وقتي صحبت از خودكشي جسي ميشود مادر ريشه آن را در ازدواج ناموفق جسي، طلاق، پسر جنايتكارش، از دست دادن پدر، بيماري صرع يا ترحم و تنفري كه ديگران نسبت به بيماري او دارند مطرح ميكند در حالي كه جسي اين دلايل را رد كرده و معتقد است كه انگيزههاي او صرفا متعلق به خودش است و ربطي به افراد ديگر از جمله تلما ندارد. در پايان شب، تلما به اين نتيجه ميرسد كه هرگز واقعا دخترش را نميشناسد و متوجه ميشود كه مكالمه طولاني آنها ماهيت رابطه آنها را تغيير داده است. انتخاب جسي براي مرگ نتيجه مستقيم كمبود فرصت در زندگي او است. او نميتواند هيچ آينده و هيچ تغييري را ببيند و در نتيجه هيچ هدفي را در ادامه حيات خود نخواهد ديد. انزوا، زندگي بدون دوستان و عدم اجتماعي شدن همراه با رشد عاطفي و جسمي ويژگي مهم تنهايي جسي است. پوچي زندگي او دليل اصلي تصميم او براي خودكشي است و اين تنها بحثي است كه مادرش نميتواند با آن مبارزه كند. تلما انزواي جسي را ميشناسد و درك ميكند. او مدت طولاني در تنهايي زندگي كرده است. جسي هميشه تمايل به سكوت دارد. تلما در مقابل به جاي گفتوگو، نيازهاي اجتماعي خود را برآورده كرده و با سوزن دوزي، غذاي ناسالم و آبنبات با تنهايي خود مبارزه كرده است. اما براي جسي، ميل به چيزي بيشتر در زندگي او را نميتوان با غذا يا دوخت متقابل برطرف كرد. او بايد جاي خالي را پر كند و مانند بسياري از افرادي كه دست به خودكشي ميزنند، جسي آن را تنها گزينه باقيمانده براي خود ميبيند. اين تنها راه براي لغو زندگي پر از نااميدي، درماندگي و پوچي است. مساله مهم در «شب بخير مادر»، نداشتن هويت مستقل جسي تا پيش از تصميمي بر خودكشي است. وابستگي هميشگي جسي به مادرش حتي در ازدواجش نشان از عدم اراده آزاد و هويت مستقل جسي است كه تصميم بر خودكشي را ميتوان اولين تصميم مهم جسي مستقل از مادرش دانست. خودكشي جسي نمايانگر انتخاب مستقل او براي زندگي است كه فقط او ميتواند انجامش دهد. انتخاب خودكشي جسي تلاش او براي اعمال كنترل و عمل براساس اراده آزاد است كه احساس ميكند در زندگياش غايب بوده است. نمايش «شب بخير، مادر»، نوشته مارشا نورمن، به كارگرداني احسان حسينخاني و تهيهكنندگي سعيد روستايي از سوم خرداد در تماشاخانه سپند روي صحنه به اجرا درآمده است و تا پايان خرداد هر شب ساعت 21 ادامه خواهد داشت. رعنا مقدم و سبا مهدويان در اين نمايش، ايفاي نقش ميكنند.