استفاده ابزاري از شادي مردم ممنوع
احسان هوشمند
1) همزمان با پايان مسابقه فوتبال ايران و ولز كه با برد شيرين ايران پايان يافت، جمعيت وسيعي از ايرانيان براي جشن به خيابانها آمدند. اين جمعيت از ايرانيان در عين حال كه نسبت به شرايط موجود نارضايتي دارند و بسياري از آنها به خاطر اتفاقات پس از فوت مهسا اميني غمگين هستند به خيابانها آمدند تا باز هم با حضور خود پيام متفاوتي به مسوولان و سياستگذاران بدهند. نميتوان فراموش كرد، دهها خانواده در ايران عزادارند، افراد زيادي از هموطنان ايراني آسيب ديدهاند، جمعيت كثيري از مطالبهكنندگان راهي زندانها شدهاند و گروهي هم زخمي شدهاند. در اين شرايط كه جامعه بسيار غمگين است، فوتبال توانست اميد و نشاط مثبتي را در كنار آن غم عميق به جامعه تزريق كند و هزاران نفر را به خيابانها بكشاند. البته بايد اعتراف كرد حجم مردمي كه پس از برد ايران بر ولز در خيابانها حضور پيدا كردهاند به مراتب از نمونههاي مشابه مانند بازي ايران و استراليا در 8 آذر 76 يا برد ايران بر امريكا در جام جهاني فرانسه و حتي برد بر مراكش در جام جهاني قبلي كمتر است. اما به هر حال در شرايط التهاب عمومي جامعه، حتي اين اندازه شادي هم غنيمت است.
2) امروز شخصا پس از برد ايران بر ولز در بسياري از مناطق تهران حضور داشتم و شاهد شادي مردم تهران بودم. در ميدان هفت حوض به سمت چهارراه تلفنخانه، خيابان دماوند، ميدان امام حسين (ع) تا ميدان وليعصر، ميدان فردوسي، فلكه صادقيه و... بسياري از ايرانيان در خيابانها حضور داشتند. به نوعي فوتبال دوباره توانست در دل مردم ايران شادي را تزريق كند. البته معتقدم، مسوولان و سياستگذاران نبايد از اين برد، استفاده ابزاري كرده و فراموش كنند كه طي روزها و هفتههاي اخير چه وعدههايي را براي اصلاح امور و تغيير رويههاي غلط گذشته دادهاند. وقتي به صورت برخي هموطنان نگاه ميكردم، واضح بود در كنار شادي ناشي از برد تيم ملي فوتبال، يك غم پنهان نيز در اين چهرهها خانه كرده است.
3) در ماههاي اخير، اعتراضات گستردهاي در گوشه و كنار كشور شكل گرفته و بسياري از نخبگان، هنرمندان، دانشجويان، ورزشكاران، استادان و... نارضايتي خود را نسبت به وضع موجود ابراز كردهاند. قبل از رخدادهاي اخير هم در انتخابات رياستجمهوري 1400 و قبل از آن در انتخابات مجلس يازدهم در سال 98 بخش قابل توجهي از مردم با عدم مشاركت خود تلاش كردند پيامي را به مسوولان برسانند. براساس آمارهاي رسمي ميزان مشاركت در انتخابات در بسياري از شهرها كمتر از 30درصد ثبت شده است. اين گزارههاي آماري بيانگر آن است كه بخش مهمي از جامعه ايران از روندهاي مديريتي و تصميمسازي ناراضي بوده و گلايهها دارند. در اين مسير، گروهي نارضايتي برايشان تبديل به خشم شده و گروهي ديگر از ايرانيان اين خشم فروخورده را بدل به اعتراض كردهاند.
4) مسوولان بايد بدانند، نرخ تورم در ايران نگرانكننده و غيرقابل مهار شده است. از سوي ديگر در حوزههاي اجتماعي و رواني نيز جامعه نسبت به دخالتهاي حكومت در امور شخصيشان اعتراض دارند؛ اينكه حكومت در لباس، پوشش و انتخابهاي فردي آنها دخالت ميكند، باعث اعتراض مردم شده است. اين روند دخالتها در حوزه سياسي و ملي هم باعث شده تا سيستم از طريق ردصلاحيتها دايره انتخابات مردم را محدود كند. رويكردي كه باعث شد مردم در انتخابات اخير حضور نداشته باشند و اعتراض خود را به اين شكل نشان دهند. اما وقتي سيستم متوجه اعتراضات مدني و سياسي اقشار مختلف نميشود، مردم ناچار ميشوند صداي خود را در قالب تجمعات اعتراضي به گوش مسوولان برسانند.
5) در هفتههاي اخير گروه وسيعي از هنرمندان و ورزشكاران و خبرنگاران بازداشت شدهاند. آخرين چهره از اين دست افراد، دستگيري اخير وريا غفوري است كه باعث اعتراض مردم شده است. اميدواريم مسوولان از اين فرصت فوتبال و شادي گستردهاي كه فوتبال تزريق كرده، استفاده كنند و به دنبال تحقق مطالبات مردم باشند. تحقق اين مطالبات از مسير گفتوگوي ملي ميگذرد و يكي از نخستين گامهاي شكلدهي به اين گفتوگوي ملي، آزادي زندانيان است. هرچه سريعتر لازم است، وريا و باقي ورزشكاران، هنرمندان، دانشجويان، اساتيد دانشگاهي و خبرنگاران آزاد شوند و تجديدنظر اساسي در سياستهاي رسمي كشور صورت بگيرد. اين تجديدنظر بايد در سياستهاي كلي كشور نيز صورت بگيرد. براي اين امر لازم است، آزادي رسانهها و گردش آزاد اطلاعات به رسميت شناخته شود.
6) متاسفانه يكي از معضلات كشور در شرايط فعلي، نحوه فعاليتهاي صدا و سيماست؛ رسانهاي كه جامعه را به دو قطب خودي و غيرخودي تقسيم كرده است و روايت اقليتي را ميخواهد به زور به گوش اكثريت فرو كند. بايد از دل اين شور و نشاط رخ داده، زمينه اصلاحات واقعي در كشور فراهم شود و سيستم متوجه نگرانيهاي عمومي شود. اين اصلاحات بايد با مشاركت نخبگان سياسي و جريانات مختلف دلسوز كشور اجرايي شود تا مطالبات واقعي مردم مكشوف شود و برنامهريزي براي حل اين مشكلات در دستور كار قرار بگيرد.