سير طريق
در مقاماتِ طريقت هر كجا كرديم سِير عافيت را با نظربازي فِراق افتاده بود
ساقيا جامِ دمادم ده كه در سِيرِ طريق هر كه عاشقوش نيامد در نفاق افتاده بود
اي مُعبِّر مژدهاي فرما كه دوشم آفتاب در شكرخوابِ صبوحي هم وثاق افتاده بود
نقش ميبستم كه گيرم گوشهاي زان چشمِ مست طاقت و صبر از خمِ ابروش طاق افتاده بود
حافظ