حمايت از برنامه توليد سلاح موشكي ايران
نعمت احمدي
نخستين چاه نفت در عربستان به سال 1937 ميلادي حفر شد كه چهره اقتصادي اين كشور را تغيير داد، از سال 1950 تا سال 2006 عربستان سعودي سلاح و تجهيزاتي به ارزش 8/79 ميليارد دلار از امريكا خريداري كرد. جالب است بدانيم اسراييل از سال 1949 تا 2007 يعني حدود 60 سال 6/53 ميليارد دلار كمك نظامي از امريكا دريافت كرده. به ديگر سخن، امريكا طي 60 سال گذشته تنها به اسراييل و عربستان 400/133 ميليارد دلار اسلحه و كمك نظامي فقط به اين دو داده و اين سلاحها در منطقه انباشت شدهاند، هماكنون عربستان سعودي قراردادي به ارزش 60 ميليارد دلار با امريكا منعقد كرده است. هدف عربستان و اسراييل بر تقويت بنيه دفاعي خود از طريق به كارگيري سلاحهاي جديد و بازنگري در برنامه دفاعي سنتيشان است. هفتهنامه التحريه طي گزارش مبسوطي مينويسد... از نيمه قرن گذشته، سياست تسليحاتي در خاورميانه اساسا تحت تاثير منازعه عربي – اسراييلي و طبيعت نظام دو قطبي جهاني قرار داشته است، اما بعد از جنگ اول خليج فارس در منطقه تحولي در نوع سلاحهاي جنگي در منطقه پديد آمد. نقش و اهميت سلاحهاي هوشمند باعث شده كه كشورهاي منطقه دنبال اين نوع سلاحها باشند؛ موشكهاي كروز، جنگندههاي شبح يا بدون سرنشين، موشكهاي هوا به زمين و هوشمند با ليزر و اشعه مادون قرمز. غرب با بزرگنمايي مساله هستهيي ايران و ترساندن ديگر كشورها و همچنين ضرورت حمايت از حوزههاي نفتي منطقه كه شريان اقتصادي دنياي صنعتي هستند از سال 2008 احتمال تعرض به ايران را گسترش داد، تعرض از ناحيه امريكا و اسراييل يا هر دو. با وضع بالا اوضاع ايران چه وضعي پيدا ميكند؟ در سال 2011 ميخاييل دميتريوف، رييس اداره فني و همكاري نظامي روسيه اعلام كرد... حجم قراردادهاي تسليحاتي اين سال درمنطقه خاورميانه 48 ميليارد دلار است كه در مقايسه با سال 2010، 5/9 ميليارد دلار افزايش يافته است. در همين سال است كه دولت روسيه قرارداد سپر موشكي اس300 را كه با ايران بسته بود، تحت فشار اسراييل و ديگر كشورها غربي لغو كرد، سوريه هم كه قرار بود موشكهاي كــروز
(يا خونت) (yakhont) را از روسيه دريافت كند كه برد آن 300 كيلومتر بود به اين بهانه كه ممكن است چنين موشكهايي به دست حزبالله لبنان يا فلسطينيهاي غزه بيفتد لغو كرد؛ موشكهايي كه مسير آن مستقيم و ارتفاع آن كم و به سطح آبي ميرسد كه برفراز آن حركت ميكند و به همين اعتبار رصد كردن و كشف آن با رادار مشكل است. علاوه بر امريكا دولت انگليس نيز طي سال 2009 تا 2010 حدود 8/1 ميليارد پوند سلاح به خاورميانه صادر كرده است. آخرين توافق امريكا و عربستان كه به اطلاع كنگره رسيده است خريد سلاح به ارزش 5/60 ميليارد دلار است كه شامل 48 جنگنده اف15 و 150 بالگرد هجومي و ديگر سلاحهاست كه انگار عربستان خود را آماده جنگي منطقهيي ميكند.
علاوه بر آن، كنگره امريكا ميزان كمكهاي نظامي خود به اسراييل را در سال جاري از 5/2 ميليارد دلار به 3 ميليارد دلار افزايش داده است و چون قرارداد فروش 48 جنگنده اف 15 را با عربستان منعقد كرده، موافقت كنگره را براي تجهيز ارتش اسراييل به جنگنده اف 35 به جهت ضمانت امريكا از قدرتمندتر كردن ارتش اسراييل از همسايگانش جلب كرده است. رقابت تسليحاتي در منطقه وارد حوزههاي جديد مانند زيردرياييها، موشكهاي كروز دوربرد و تقويت قدرت دفاعي در درياها هم شده است. در سال 2008 امارات مبادرت به خريد سيستم دفاعي موشكي به ارزش 17 ميليارد دلار كرد و خريد باتريهاي پاتريوت ضد موشكي و سيستم دوربرد تاد (thaad) و همچنين قرارداد خريد جنگنده اف 16 را امضا كرده است. جالب است بدانيم دولت امريكا كشور كوچك امارات را به شركت در رزمايش هوايي – پرچم سرخ (redflag) در صحراي نوادا دعوت كرد. از برنامه تسليحاتي ديگر كشورها مانند عراق و پاكستان در ميگذريم. ديگر همسايه ما تركيه اخيرا در شمار كشورهاي صادركننده سلاح در خاورميانه قرار گرفته است. حجم صادرات تركيه در سال 2011 به حدود 5/1 ميليارد دلار رسيد و طي سالهاي گذشته رونق روبه رشدي داشته است در حالي كه تركيه با همه كشورهاي منطقه خصوصا ايران، عربستان، امارات و رژيم اسراييل روابط رو به گسترش دارد و با تكيه برمشي ميانهروانه حزب اعتدال و توسعه توانسته در بازار پررونق اسلحه منطقه سهم مناسبي را به خود اختصاص دهد. علاوه بر تسليحات و تجهيزات دفاعي، امروزه سلاحهاي دومنظوره يعني سلاحي كه هم استفاده نظامي داشته باشد، هم استفاده درون شهري براي مقابله با خيزشهاي مردمي روبه رشد مورد استفاده كشورهايي است كه داعيه حمايت از حقوق بشر را دارند. تركيه، هلند، كانادا، علاوه بر روسيه و امريكا جزو كشورهايي هستند كه انواع سلاحهايي را كه براي اهداف داخلي و تقابل با جريانهاي مخالف داخلي است توليد و به فروش ميرسانند؛ سلاحهايي كه بيشتر براي مبارزه با جريانهاي داخلي است تا اهداف نظامي خارجي، حال پرسش اين است در چنين منطقه و با چنين برنامه و اهدافي كه ديگران دارند، كشورما چه بايد بكند؟ وقتي در رسانهها ميخوانيم كه دكتر ظريف وزيرامورخارجه كشورمان در نشست وزراي امور خارجه در مسقط وقتي كه برنامه موشكي ايران را پيش كشيدند با ناراحتي جلسه را ترك كرد، وقتي دولت روسيه با وجود اينكه پول موشكهاي اس 300، را از ايران دريافت داشته زير فشار غرب و اسراييل از تحويل موشكها به ايران خودداري ميكند به عنوان بزرگترين شريك تجاري ما كه بخشي اعظم تجارت خارجي كشورمان با اين كشور است و در امضاي قطعنامههاي شوراي امنيت عليه ايران در كنار ديگر كشورهاست و به عنوان شريكي غيرقابل اعتماد از ساليان دور شناخته ميشود و هميشه با مهره ايران در بازي شطرنج جهاني شركت داشته است، چرا دولت ايران با تكيه بر دانش و هوش فرزندان خود سلاحهاي مورد نيازش را توليد و تامين نكند؟ در دنيايي كه دانشمندان ما حتي در داخل كشور از تعرض و حمله دشمنان كشورمان در امان نيستند و امثال دكتر تهرانيمقدمها، جان بر سر باور و ايمان خود ميگذارند، آيا حمايت از برنامه موشكي كشورمان تا وقتي كه مسابقه تسليحاتي يا بهتر بگويم خريد تسليحاتي در پناه دلارهاي نفتي در ميان كشورهاي منطقه وجود دارد راهحل ديگري پيش پاي كشورمان وجود دارد؟