47سال از تصويب قانون حمايت حقوق مولفان و هنرمندان گذشت
همچنان دزدي آثار رواج دارد
منيژه حكمت
بيش از 40 سال از تصويب قانون «حمايت حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان» در مجلس شوراي ملي ميگذرد؛ قانوني كه شامل سي و سه ماده و سه تبصره در سوم آذر ماه 1348 مورد تصويب نمايندگان قرار گرفت. اما با وجود اين قانون، هنرمنداني كه اثر توليد ميكنند چه دارند؟ براي حفظ آثار و حقوقشان چه تضميني وجود دارد؟ واقعيت اين است كه ما براي خودمان هيچگونه حقوقي متصور نيستيم. بيش از 20 سال از رواج استفاده از سيدي و ديويدي در كشور ميگذرد و حالا هم اينترنت در تمام كشور دردسترس مردم است و ما مدام در اين سالها معترض بودهايم كه فكري به حال حقوق هنرمندان صاحب اثر شود. اما در همين هفتههاي گذشته ديديم كه در 24 ساعت يك فيلم 16 هزاربار دانلود شد و مردمي كه مخاطب ما هستند، حق سازندگان را زيرپا گذاشتند. ما ديديم كه آثارمان در تمام اين سالها به تاراج رفته است. فكر نكنيد تنها نگاه كرديم و هيچ نگفتيم. خير. اعتراض همگاني انجام داديم. در موزه سينما و شوراي عالي سينما گرد هم جمع شديم و به رويه دانلود غيرقانوني اعتراض كرديم. به پليس امنيت رفتيم و با مسوولان آنجا جلسه گذاشتيم. از پا ننشستيم و خودمان به شناسايي عوامل تكثير غيرمجاز فيلمها پرداختيم و آنها را به پليس معرفي كرديم. اما چه سودي حاصل شد؟ جز اينكه پذيرفتيم ريشه اين ماجرا خشك نميشود و تا زماني كه فرهنگسازي اساسي انجام نشود، اتفاقي نميافتد. اصلا مگر امكاناتي داريم كه بخواهيم جلوي دانلود غيرقانوني و نقض حقوق هنرمندان را بگيريم؟ مگر رسانهاي در اختيار داريم كه بخواهيم فرهنگسازي كنيم؟ جز اينكه جلسه ميگذاريم و صحبتها در حد شعار باقي ميماند. تا زماني كه بخش دولتي در سرمايهگذاريها حضور دارد، چنين اتفاقهايي براي كسي مهم نيست؛ چرا كه تا وقتي كه سينما تبديل به صنعت نشود و حقوق بخش مولفان تعريف نشود، نبايد انتظار يك اتفاق تاثيرگذار داشته باشيم. از قشر هنرمند، نويسنده و صاحب اثر مظلومتر و مهجورتر در اين كشور وجود ندارد و ما خستهايم. خيلي خستهايم. اين حرفها را ميزنيم و هيچ اتفاقي برايمان نميافتد، جز شعار.