حاشيهنگاري و ديگر هيچ!
علي شكوهي
چند ماهي است كه اين ستون در اختيار يادداشتهاي بنده است. در اين مدت سعي داشتم نظرات جدي و تحليلي خودم را ولو در حد اختصار در اينجا بنگارم اما به دلايلي به اين نتيجه رسيدهام كه گاهي به عنوان «در حاشيه، در متن» وفادار بمانم و به جاي هميشه مطالب جدي و تحليلي نوشتن، حاشيهنگاري صرف بر حوادث و رخدادهاي روزانه را هم تجربه كنم. اين رويه مجال پرداختن به چند موضوع در يك ستون را ميدهد و شايد براي خوانندگان هم كه به كوتاهخواني عادت دارند، مناسبتر باشد. در عين حال مطولنويسي درباره برخي موضوعات را هم در صورت ضرورت كنار نخواهم گذاشت.
تخلف از برجام سختتر شد
از ابتكارات خوب موجود در برجام اين است كه براي موارد تخلف كشورها در اجراي برجام، نهادي را پيشبيني كرده است كه شكايتهاي رسيده در آن مطرح ميشود و بنابراين تضميني براي اجراي بهتر توافقات ايجاد شده است. ظاهرا امريكا با دفاع از اين سازوكار سعي داشت جمهوري اسلامي را بيشتر تحت نظارت درآورند تا در صورت تخلف، بتوانند ايران را تحت فشار بينالمللي قرار دهند اما از آنجا كه ايران ميلي به نقض برجام ندارد و از اجراي مفاد آن استقبال ميكند، اين امريكاست كه اينك با همين سازوكار، محدود خواهد شد و بايد از اقدامات نقضكننده برجام فاصله بگيرد. در چند روز گذشته نشست كميسيون مشترك برجام به درخواست ايران و براي بررسي نقض برجام توسط امريكا با تمديد قانون « ايسا» تشكيل شد و ايران توانست ديگر كشورها را متوجه تاثيرات تمديد قانون داماتو در مجالس امريكا بر برجام كند و آنان را وادارد تا با نگراني جمهوري اسلامي همراه شوند. در اين نشست نمايندگان كشورمان ضمن ارايه شرحي از بدعهديهاي امريكا در يك سال اخير، با ارايه مستندات حقوقي تمديد قانون ايسا را مغاير با تعهدات امريكا در قالب برجام دانستند. هيات امريكايي نيز با تاكيد مجدد بر پايبندي كامل اين كشور به برجام، عنوان كرد كه با اقدامات انجام شده از سوي دولت، هيچ تاثير عملي بر قانون مزبور مترتب نبوده و لذا نفس تصويب اين قانون در كنگره امريكا مشكلي براي تعهدات برجامي اين كشور ايجاد نميكند. نمايندگان ساير دولتهاي عضو كميسيون نيز با جدي قلمداد كردن نگراني ايران، خواستار اقدامات امريكا در جهت بلااثر ماندن اين قانون و شفافسازي كامل در اين زمينه شدند. اقدام مسوولان ايراني در برخورد قانوني با موارد نقض برجام بهترين تدبيري است كه در پيش گرفته شد. در واقع برجام مقبوليت جهاني دارد و همه دولتها و حتي سازمان ملل بر آن صحه گذاشتند و آن را سازوكاري درست براي فرار از ايجاد تنش در جهان و حل معقول مشكلات موجود ارزيابي ميكنند و به همين دليل، ايران نبايد با برخورد عجولانه و افراطي و نسنجيده، به عنوان ناقض برجام معرفي شود. اكنون هر كشور كه اقدام به نقض برجام كند در جهان منزوي خواهد شد. در همين نشست، دولتهاي طرف مذاكره با ايران از اقدام امريكا اعلام فاصله كردند و خواستار توضيحات قانعكننده اين كشور شدند و اين نشان ميدهد كه با اقدامات حقوقي ايران و همراهي كشورهاي اروپايي و روسيه و چين، نقض برجام از سوي امريكا دشوارتر و پرهزينهتر شده است.
اين شكاف، نگرانكننده است
در روز سهشنبه شاهد حضور همه اقشار مردم و نيروهاي سياسي در مراسم تشييع جنازه آيتالله هاشميرفسنجاني بوديم. اصلا درصدد نيستم كه درباره تعداد جمعيت حاضر سخن بگويم و آن جمعيت را با مناسبات ديگر مقايسه كنم. به اين هم كار ندارم كه مردم به دعوت چه كساني و با چه انگيزهاي در صحنه حاضر شده بودند. در واقع ترديد نداريم كه مردم به انگيزه تقدير از يك خادم انقلاب و كشور و از ياران امام و رهبري در اين مراسم شركت كردند اما بايد از منظري ديگر هم به اين ماجرا نگريست و آسيبشناسانه به برخي از ابعاد اين رخداد بزرگ توجه كرد، به اين اميد كه راهكاري براي دفع آن آسيبها يافته شود. نخستين نكته قابل تامل فاصله و حتي دوگانگي ميان وضعيت رسمي و وضعيت غيررسمي بود. همگان شاهد بوديم كه بخش بزرگي از شركتكنندگان در اين مراسم خواستار مطالباتي بودند كه به هيچوجه با برنامههاي مجريان مراسم انطباق نداشت. مجريان عمدتا درصدد برگزاري باشكوه مراسم تشييع بودند ولي بخشي از شركتكنندگان انگيزه و مطالبه ديگري داشتند و آن را به زبان ميآوردند. اين دوگانگي را در قالب تعارض «بلندگو» و «مردم» هم شاهد بوديم. در مواردي گويندگان در بلندگوهاي تدارك شده در مراسم، يك شعاري را مطرح ميكردند و بخشي از مردم شعار ديگري را فرياد ميزدند. تجمعات دوگانه با شعارهاي متفاوت هم در بسياري از خيابانها قابل رويت بود. اين واقعيت نشان ميدهد كه ما در درون جامعه از يك شكاف سياسي و اجتماعي جدي رنج ميبريم و ايجاد وفاق حتي در هنگام رخدادي تلخ مانند درگذشت يكي از بزرگان نظام هم كار آساني نيست. اين تعارض اجتماعي و سياسي و شكاف ميان نيروهاي فعال اجتماعي، به رخدادهاي متعددي بازميگردد ولي رخدادهاي سال 88 آن را تشديد كرده و به اوج رسانيده است. ميشد با راهكارهاي مطرح شده از سوي آيتالله هاشميرفسنجاني، اين تعارضات را در همان زمان كاهش داد و از تعميق آن جلوگيري كرد ولي چنين نشد و اكنون نزديك به هشت سال است كه ادامه يافته است. بر اين باورم كه اين شكاف سياسي با ابعاد احساسي و عاطفي و تحليلي و عملي در درون جامعه، خطرناك و براي آينده نگرانكننده است. اكنون كه دليل آن را ميدانيم و تداوم آن را هم حس ميكنيم و ريشهدار بودن نيروهاي سياسي دوطرف را هم باور داريم، بايد براي حل آن، فكري اساسي بكنيم. آيا ميتوان اميدوار بود كه راهكار آيتالله هاشمي در اين باره مورد توجه قرار گيرد؟