توجه به عقبه راي اصلاحات در دولت دوازدهم
عبدالله ناصري
فعال سياسي اصلاحطلب
بدنه اصلاحات و رهبري اين جريان سياسي همواره حامي و پشتيبان دولت بودهاند. آنها به اين واقعيت آگاه بودند كه آقاي روحاني پس از 8 سال ويراني دولت را به دست گرفته است. او در انتخابات با گفتمان اصلاحطلبي با مردم سخن گفت و پشتوانه راياش جامعهاي بود كه با اقبال به اين گفتمان خيزش اجتماعي خود را آغاز كرد. سال 96 اين مساله به كمال خودش رسيد و يك رخداد بينظير را رقم زد و آقاي روحاني با راي 24 ميليوني رييسجمهور شد. بنابراين اين ائتلاف و حمايت يك حمايت راهبردي بوده است و طبيعتا در دولت دوم نيز با حفظ هويت گفتمان اصلاحطلبانه در چارچوب واقعيتهاي پيش روي دولت بايد اين حمايت و تعامل را ادامه داد. سياست فعلي اصلاحطلبان حمايت از دولت است. اين ارتباط بايد حفظ و نگهداري شود چرا كه آينده را نميتوان پيشبيني كرد. همچنين بايد سازوكارهايي براي تقويت و گسترش تعامل بين اصلاحطلبان و دولت تعريف كرد. از سويي جامعه رايدهنده به آقاي روحاني كه با شعارها و گفتمان اصلاحطلبانه در انتخابات خيزش كرد و آن حركت تاريخي را رقم زد بايد مورد توجه دولت آتي قرار گيرد. تحقق شعارها و مطالبات مردم از اهميت ويژهاي برخوردار است.
حفظ اعتماد مردم است كه ميتواند حركت جريان اصلاحات را در سياست كشور اثرگذار كند و آن را تداوم ببخشد. از اين رو بايد در ظرف زمان و با توجه به شرايط موجود نوعي ارتباط را ميان طرفين ايجاد كرد. ارتباطي سازنده كه بتواند دولت را در حركت به سمت توسعه ياري كند. البته بايد توجه داشت كه اين ارتباط ابعاد گستردهاي دارد.
جامعه اصلاحطلبي و فعالان سياسي اصلاحطلبي كه پشت سر آقاي روحاني آمدند، متكثر هستند. بنابراين ارتباط با دولت را ممكن است بتوان در قالب مشخصي سازماندهي كرد اما بهطوريقين همه اين جامعه مدني طرفدار اصلاحات كه پشتسر آقاي روحاني آمده و اصولگرايان معتدل و هواداران شخص آقاي روحاني را نميتوان در يك چارچوب محدود در تعامل با دولت قرار داد. نميتوان به آنها اجبار كرد كه براي گفتوگو و گويش با دولت فقط به چنين سازوكاري روبياورند. امروز شبكههاي اجتماعي با آقاي روحاني حرف ميزنند. رسانههاي مكتوب و سايتها به نمايندگي از مردم مطالب خود را به رييسجمهور منتقل ميكنند.
احزاب، نهادهاي مدني و شخصيتهاي ملي دغدغههاي خود را به آقاي روحاني منتقل ميكنند. تشكلهاي جبههاي نيز در راستاي برقراري ارتباط با دولت فعال هستند. با اين حال اين ارتباط و تعامل نياز به تقويت دارد. تنها مساله مهم اين است كه اين ارتباط را نميتوان و نبايد در قالب محدودي گنجاند.
تا به حال هم روال چنين نبوده كه در قالب مشخصي آن را محدود كنيم. همه طيفها و گروههاي سياسي و همچنين نهادهاي مدني و رسانهها نقطهنظرات خود را بايد به هر طريق ممكن به رييسجمهور منتقل كنند. آقاي روحاني نيز بايد براي اين نوع تعاملات ارزش قايل شود. ليكن ضرورت اينكه حتما در قالب مشخصي اين تعامل ايجاد شود را احساس نميكنم. يكي از ضعفهاي قابل توجه آقاي روحاني در دولت يازدهم اين بوده كه با احزاب اعم از اصولگرا و اصلاحطلب و نهادهاي مدني ارتباط گستردهاي نداشت. در اين زمينه كوتاهي شد. اميدواريم در دولت آينده ارتباط آقاي رييسجمهور با هر دو جريان سياسي كشور تقويت شود و از پيشنهادات صاحبنظران براي حل مشكلات كشور استفاده شود. برقراري ارتباط گروههاي سياسي و مدني به معناي سهمخواهي آنان نيست.
اصلاحطلبان و حتي اصولگرايان معتدل به دنبال سهمخواهي در اين تعامل نيستند. نكته قابل توجه اين است كه آقاي روحاني اگر در چينش كابينه و تشكيل نهادهاي زيرنظر خود، مديران عالي و مياني در سطوح مختلف و كابينههاي محلي يعني استانداران و فرمانداران و بخشداران به يك نكته توجه نكند، متضرر خواهد شد. آن نكته عقبه مدني 29 ارديبهشت ماه است كه پاي صندوق راي آمده و به آقاي روحاني راي داده است.
اين عقبه مدني پيامي روشن براي آقاي روحاني داشته است. آقاي روحاني بايد به اين پيام توجه كند. اصلاحطلبان در همه سطوح هيچگاه سهمخواهي از دولت نكردهاند اما همواره از آقاي روحاني خواستهاند كه پيام 29 ارديبهشت را مهم بداند تا در انجام مسووليت خود موفق باشد.