گفتوگو به مثابه ضرورتي ملي
مرتضي حاجي
گفتوگو راهي است براي رسيدن به تصميم، تصميماتي كه با اجراي آن بتوان بسياري از بحرانها را كاهش داد، جامعه را براي پذيرش شرايط موجود آماده يا ابهامات در مورد كوتاهيهاي رخداده را رفع كرد. از سويي گفتوگو ارتباط، همدلي و همراهي مردم و قوا را جديتر ميكند. وقتي مردم ندانند كه مقدورات كشور چيست، اولويتهاي كشور كدام است و از آن طرف هم خبرهايي مطرح شود و در ذهن مردم جا بگيرد كه دولت به جاي حل مشكلات به فكر امور جاري و روزمره است و اشراف كافي ندارد، همكاري بين قوا ضعيف است و خبرهاي مختلفي از ناسالمي از روابط اقتصادي، سوء استفادههاي مالي و اختلاسها و... مطرح شود ...
در عين حال اطلاعات درست و كامل و دقيق به مردم مخابره نشود و پروندههاي فسادها و اختلاسهاي متعدد باز بماند همگي باعث تجميع نگراني در ذهن مردم ميشود. اين نگرانيها منجر به بروز اتفاقاتي ميشود كه به سود جامعه و مردم نيست و حتي تامين خواستههايي كه معترضان به دنبال آن هستند را به دنبال ندارد. در واقع بايد توجه كرد كه گفتوگو راهحل نيست. مسير رسيدن به راهحل بر مبناي تفاهم و افزايش اعتماد دو طرف به يكديگر است كه ما بهشدت به آن نياز داريم. از سويي گفتوگو نبايد مقطعي باشد. پيش از اين هم بايد چنين گفتوگويي رخ ميداد تا راه تعامل ميان مردم و تصميمگيران كشور به صورت گستردهتري باز شود. شروع تعامل دو جانبه ميان مردم و تصميمگيران كشور در حوزههاي مختلف سياسي، اجتماعي، تقنيني و... به افزايش اعتماد دو سويه مردم و حاكميت و برونرفت از مشكلات پيچيده كمك ميكند .
همه اركان كشور به اعتماد مردم نياز دارند و مردم هم مسلما خير كشور را ميخواهند و ميخواهند اطلاعات صادقانهاي در اختيارشان قرار گيرد. ابزارهايي براي اين تعامل وجود دارد كه بايد جديتر به رسميت شناخت. احزاب به عنوان نمايندگان بخشي از جامعه يا تشكلهاي مردم نهاد در حوزههاي تخصصي، نخبگان، مجموعه اساتيد دانشگاه و معلمان شخصيتهاي مورد اعتماد مردم و مرتبط با جامعه هستند كه ميتوانند يك پاي اين تعامل باشند. از سويي بايد فرصت مناسب داده شود تا مردم هر نظري دارند، بيان كنند. اغلب اوقات گفته ميشود تنها انتقاد نكنيد، راهحل هم مطرح كنيد در صورتي كه اين موضوع عملي نيست و منجر به بسته شدن باب انتقاد ميشود. ممكن است مردم از گراني گلهمند باشند اما راهحلي براي آن نداشته باشند. بايد در اين جا حرف مردم را از هر نوعي كه هست شنيد. مردم بايد فرصت و مجال داشته باشند نقد خود را مطرح كنند ولو اينكه اين نقد وارد نباشد اما چون ذهن مردم را اشغال كرده بايد در مورد آن توضيح صادقانه بشنوند. فضاي مجازي هم ميتواند ابزاري براي گفتوگو مورد استفاده قرار گيرد. صرف نظر از سوءاستفاده برخي با اغراض خاص فضاي مجازي فرصتي براي تعامل هر چه بيشتر مردم و حاكميت است. جايي كه به صورت تخصصي يا حتي غيرتخصصي نظرشان را بيان كنند، گروههايي كه البته مسوولان هم در آن حضور داشتهباشند و گفتوگو رخ دهد. نظر بدهند و نظر بشنوند. استدالال كنند و استدلال بشنوند. ممكن است به جمعبندي تفاهمآميزي هم نرسند اما صداي يكديگر را بشنوند. بايد توجه داشت كه طرح اطلاعات گنگ و در لفافه صحبت كردن مشكلي را حل نميكند. مثل مسائلي كه در مورد برخي نهادها يا قاچاق كالا يا موسسههاي مالي و اعتباري و... مطرح است. اگر قرار است اطلاعاتي در اختيار مردم گذاشتهشود بايد شفاف و جدي باشد و اگر جرم و تخلف است از سوي مرجع رسيدگيكننده صريحتر و سريعتر رسيدگي شود تا عموم مردم متوجه اراده نظام در برخورد با تخلفات و مفاسد باشند.
اصلاحطلبان و اصولگرايان هم نياز به گفتوگو دارند. نبايد كساني كه در ردههاي بالاي اين دو جريان سياسي قرار دارند اين تصور را داشتهباشند كه نيازمند تعامل و گفتوگو با مردم نيستند. چهرههاي سرشناس هر دو جريان هم بايد رابطهشان با مردم را به عنوان مخاطب عام ترميم كنند. اينگونه نيست كه فقط تعامل ميان مردم با دولت نيازمند ترميم باشد بلكه علاوه بر دولت، قوه قضاييه، قوه مقننه و همه نياز به اين تعامل دارند. احزاب و تشكلها هم بايد ارتباطشان با مردم را ترميم كنند. امروز گفتوگو يك ضرورت عمومي است و بايد براي رفع چالشها و مشكات كشور اتفاق افتد.