شوراي امنيت در برابر روياي جهان تكقطبي
محمود محمدي
نشست جمعه شب شوراي امنيت با موضوع شرايط خاورميانه كه به درخواست امريكا موضوع اعتراضهاي اخير را در ايران به بحث گذاشت، به لحاظ اصولي هم بر خلاف آيين كار شوراي امنيت سازمان ملل متحد و هم بر خلاف اصول و فصول منشور ملل متحد بود. به اعتقاد من هيچ نوع استناد قانوني، حقوقي و رويهاي در شوراي امنيت وجود ندارد كه به بهانه برگزاري تجمعهاي اعتراضي در خاك يك كشور، شوراي امنيت نشست برگزار كند. زماني شوراي امنيت طبق منشور ملل متحد به درخواست يا پيشنهاد اعضا تشكيل جلسه ميدهد كه صلح و امنيت بينالمللي تهديد شود يا به خطر افتادهباشد. زماني كه وضعيتي در جامعه بينالمللي يا منازعات و اختلافها در سطحي قرار ميگيرد كه ممكن است تهديدي براي صلح و امنيت بينالمللي تلقي شود، آنگاه هر يك از كشورهاي عضو سازمان ملل، ميتوانند درخواست برگزاري نشست شوراي امنيت را مطرح كنند. درخواستي كه امريكا براي برگزاري نشست در مورد تجمعهاي اعتراضي اخير در ايران مطرح كرد، مخالف آييننامه داخلي شوراي امنيت و اصول و فصول منشور ملل متحد بود. انگيزه ايالات متحده امريكا از مطرح كردن درخواست براي برگزاري اين نشست، پيگيري يك اقدام تبليغاتي عليه جمهوري اسلامي ايران و دخالت در امور داخلي يك كشور ديگر بود. اين هدف امريكا، در جلسه جمعه شب نه تنها از سوي ديگر اعضاي دايم و غيردايم شوراي امنيت، بلكه از سوي همپيمانان هميشگي امريكا نيز مورد اعتراض واقع شد. روال قانوني در برگزاري چنين نشستهايي اين است كه اگر حتي پيشنهادي كه از سوي يك كشور مطرح ميشود، مطابق با آييننامه داخلي شوراي امنيت نباشد و تهديدي عليه صلح و امنيت بينالمللي نباشد، ديگر اعضا حق دارند تقاضاي رايگيري بدهند و مطرح شدن اين موضوع را رد كنند. براي من تعجبآور است كه 14 عضو ديگر شوراي امنيت، در مقابل اين درخواست غيرحقوقي امريكا اقدام عملي نكردند و مطرح شدن موضوع در جلسه را به رايگيري نگذاشتند. اقدام محكم عملي كشورهاي ديگر عضو شوراي امنيت ميتوانست رد كردن درخواست امريكا براي برگزاري نشست باشد. اما حتي موفقيت امريكا در برگزاري نشست هم نهايتا به زيان خود امريكا بود، چرا كه نمايندگان كشورهاي عضو شورا در اين جلسه هم به خلاف بودن و غيرحقوقي بودن اقدام امريكا اشاره كردند، هم اين كشور را به مداخله در امور داخلي يك كشور مستقل متهم كردند و هم به اذعان همپيمانان امريكا، اين اتفاق تلف كردن وقت اعضاي شورا در موضوعي بود كه ممكن است در هر يك از كشورهاي جهان رخ دهد. اما بخشي از خواسته امريكا نيز در اين جلسه عملي شد. يك انگيزه امريكا جهاني كردن موضوع تجمعهاي اعتراضي بود كه در برخي از استانهاي ايران به دلايل و انگيزههاي مختلف رخ دادهبود.
امريكا تا پيش از برگزاري اين جلسه نيز روي اين موضوع مانور داد و تبليغات گستردهاي را در مورد آن آغاز كرد و از طريق مقامات ارشد اين كشور اعلام حمايت و پشتيبانيهايي كرد كه مطابق مقررات و حقوق بينالمللي دخالت فاحش و آشكار در امور داخلي ايران است. جمهوري اسلامي ايران، همانگونه كه هفته گذشته در نامهاي رسمي به سازمان ملل متحد به اين دخالتهاي فاحش و آشكار در امور داخلي يك كشور مستقل، اعتراض كرد، باز هم ميتواند اعتراض خود را از طرق حقوقي و قانوني به گوش جامعه بينالمللي برساند.
از زماني كه دونالد ترامپ در ايالات متحده امريكا به رياستجمهوري رسيده است، چنين اقداماتي كه نه مبناي حقوقي و قانوني و نه حتي مبناي رويهاي در ساختار سازمان ملل متحد و شوراي امنيت ندارند، به صورت مستمر تكرار شده است. مواضع ترامپ نه تنها عليه جمهوري اسلامي ايران مطرح شده است، بلكه رفتارهايي ساختارشكنانه و خلاف مقررات و هنجارهاي بينالمللي در قبال توافقها، پيمانها و كنوانسيونهاي بينالمللي در پيش گرفته است كه حتي همپيمانان سنتي امريكا را هم نگران كرده است. از جمله اين رفتارها را ميتوان در موضعگيريهاي ترامپ در مورد برجام ديد كه نه تنها توافقي بينالمللي با حضور و پشتيباني متحدان غربي امريكاست، بلكه پيوست قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل متحد است.ترامپ به عنوان يك رييسجمهور در جامعه بينالمللي حتي در بين همپيمانان خودش هم وجهه مثبتي ندارد. اما رفتار دونالد ترامپ نشان ميدهد كه اقدامات ساختارشكنانهاي نسبت به روال گذشته كاخ سفيد و سياستهاي كلان ايالات متحده امريكا در پيش گرفته است تا بتواند رويههاي جديدي را در جامعه بينالمللي ايجاد كند. اين رويههاي تازه مبتني بر خودكامگي، يكجانبهگرايي و بلندپروازيهاي تكابرقدرتي است كه به گمان من دوران آن سپري شده است. امروزه مشخص شده است كه ديگر قطبهاي قدرت در جهان، عملا امريكا را در دنبال كردن اهداف جهان تكقطبي زمينگير كردهاند. خيلي از وقايعي كه طي سالهاي اخير رخ داده است، چه در عرصه شوراي امنيت و چه در عرصه ميداني، شاهد بوديم كه مواضع منفي جامعه جهاني و همپيمانان سنتي امريكا، در مورد اين رويه يكجانبهگرايانه اعلام شده است. ترامپ و دستگاه سياست خارجي امريكا نهايتا به دنبال ايجاد رويههايي هستند كه بتواند چهرهاي منفي از ايران در جهان ترسيم و احساس ايرانهراسي را در جامعه بينالمللي تشديد كند. در عين حال امريكا قصد دارد سازوكارهاي قانوني و دموكراتيك جاري را در ايران زير سوال ببرد و با بزرگنمايي مواضع مخالفان و اپوزيسيون، مسائل ايران را حاد جلوه دهد تا بتواند همپيمانان خودش را در همكاري با ايران دچار ترديد كند و از اين مسير با توجيه چنين نگرانيهايي تحريم بينالمللي عليه ايران ايجاد كند و فشار عليه ايرانيان را افزايش دهد.
با تمام اين احوال گمان من اين است كه اعتراضهاي مطرح شده از سوي كشورهاي عضو شوراي امنيت، به خصوص از سوي همپيمانان غربي امريكا، نوعي اعتراض آييننامهاي بود. نبايد به اينگونه اعتراضهاي آييننامهاي وزن سياسي زياد داد و تصور كرد شكاف يا نزاع عميقي ميان كشورهاي غربي در مورد ايران وجود دارد. اعتراضها و اظهارات مخالف با امريكا در جلسه جمعه شب شوراي امنيت به دليل اين بود كه كشورهاي عضو عقيده داشتند، رويهاي كه امريكا در مقابل شوراي امنيت در پيش گرفته است، خلاف رويه حقوقي است. به گمان من اين اعتراضها را ميتوان اعتراض تشريفاتي در نظر گرفت. اگر كشورهاي همپيمان امريكا كه عزم و اراده جدي براي اعتراض به امريكا در مورد رويكردش به ايران داشتند، ميتوانستند گام عملي بردارند و اصولا اجازه طرح اين موضوع را در شوراي امنيت سازمان ملل متحد ندهند.
در رويكرد نسبت به ايران، بدون در نظر گرفتن امريكا بايد اعضاي دايم شوراي امنيت را به دو دسته تقسيم كرد. بين متحدان غربي امريكا در شوراي امنيت، يعني بريتانيا و فرانسه نسبت به خيلي مسائل زيربنايي و اصولي اختلاف نظر ناچيزي وجود دارد و در بسياري از موارد با امريكا همراهي كردهاند. اين كشورها به دليل همكاريها، همپيماني و اتحاد ديرينهاي كه با هم دارند اختلاف بنيادين و عميقي نخواهند داشت. اما وضعيت روسيه و چين به عنوان دو عضو دايم شرقي شوراي امنيت متفاوت است. امريكا با پيگيري همين رويهها و عملكردها از جمله دخالت در امور داخلي يا تحريم و فشار سياسي همين رفتار را در مقابل روسيه در پيگرفته و در برابر چين نيز با دخالت در حوزههاي نفوذ چين، رفتارهاي مشابهي در پي گرفتهشده است. در نتيجه نوع اعتراضهايي كه چين و روسيه در برابر تصميمها يا رفتارهاي امريكا ابراز ميكنند، واقعبينانهتر است كه موضع بلوكهاي قدرت روبروي امريكا و متحدانش را نمايندگي ميكند. در برابر بريتانيا و فرانسه، اظهارات و انتقاداتي را مطرح ميكنند كه نه در برابر جايگاه بلوك قدرت امريكا، بلكه در مقام اعتراض سطحي و در مرحله صوري و شكلي است و نه مبنايي.
با همه اين احوال، آنچه از جلسه جمعه شب شوراي امنيت حاصل شد، اين پيام به دولت ترامپ بود كه دوران يكجانبهگرايي، ابرقدرت واحد و جهان تكقطبي سپري شده است و ديگر كشورهاي جهان بر مبناي موازين حقوقي و رويههاي به رسميت شناختهشده بينالمللي، بيمي از رويارويي با تصميمهاي امريكا ندارند.
سخنگوي پيشين وزارت امور خارجه