اُتوويزيون
محمد زينالي اُناري
خيلي قديمها، مردم با شتر و اسب و الاغ مسيرهاي طولاني را ميپيمودند و در اين ميان، سفرهاي پاي پياده عارفان و صالحان براي رسيدن به مرشد و مراد نيز خاطرهاي بسيار شنيدني بر دل صحراها ميشد. اما اينروزها، سفرها با خودروهاي شخصي، اتوبوسهاي ميانشهري و... انجام ميشود.
اگر به خاطره سي، چهل سال پيش اتوبوسها اشاره كرده و با امروز مرتبطش كنيم، ياد پيرمردهايي ميافتيم كه هنگام حركت اتوبوس شروع به صلوات گفتن ميكردند. از سلامتي راننده و مسافران شروع شده، بعد از صدقه سر دادن به چشمهاي نگران اقوام به ترتيب نوبت به افراد مهمتري چون رزمندگان و بزرگان ميرسيد؛ ابتكاري كه امروز از صندلي پيرمردان داخل اتوبوس به مجريان اخبار تلويزيوني رسيده است. آنگاه به تدريج مسافران اتوبوس شروع به خوردن تخمه و نخود كشمش مشغول شده و در اغلب سفرها افراد كنار هم با هم به گفتوگو و طرح آشنايي ميپرداختند.
اما بعد، در اتوبوسها تلويزيوني هم نصب شد كه بلافاصله پس از حركت از ترمينال شروع به پخش چند تبليغ خوردني و لوازم آشپزخانه يا چاي و شامپو ميكند و اتوبوسها ديگر آن گفتوگوهاي ته اتوبوسي صميمي ميان مسافران غريب را شاهد نيست. حالا در سفرهاي اتوبوسي آدمهايي تنها و گوشهگير روي صندليها به تماشاي فيلمهاي مختلف مشغول شدهاند. مسافران به تدريج در ميان صداهاي اكشن و عاشقانه پخش شده از اتوبوس و همچنين در ميان تابلوهاي رنگارنگ حاشيه جاده كه آنها هم با چند تبليغ خوردني و لوازم آشپزخانه يا چاي و شامپوهاي اشباع شدهاند، به خواب ميروند.
اگرچه امروز ميزبان بسياري از مردم كه خودروي شخصي دارند نيست، اما آنان را چه باك، براي اغلب خودروهاي شخصي نيز مونيتورهاي كوچكي تعبيه شده و سرمايهداري تجاري بازار بازماندگان از اتوبوس و خودروي شخصي تلويزيوندار را هم از سوي تلويزيونهاي شهري بمباران ميكند. «اتوويزيون»، نسل مركبهاي گردشهاي امروزي در جامعه تلويزيوني شده است. مردم ديگر از تماشاي بيابان و صحرا يا درختان جنگل درآمده و در بستر جادههاي تلويزيوني شده به سفر كرده و كالاهاي تلويزيوني را توزيع ميكنند.