تبعات عاديسازي روابط
آرمين منتظري
هفته گذشته مراكش اعلام كرد موجوديت رژيم صهيونيستي را به رسميت ميشناسد و در مسير عاديسازي روابط با تلآويو قرار گرفته است. اين تحول در روابط طرفين نيز مانند نمونههاي اخير با ميانجيگري امريكا انجام شده و واشنگتن نيز بهايش را پرداخته است. در واقع اسراييل بابت هيچ كدام از اين عاديسازي روابط با كشورهاي عربي تاكنون هيچ بهايي پرداخت نكرده است. در مورد مراكش نيز كاخ سفيد اعلام كرد از ادعاهاي مراكش براي مالكيت بر صحراي غربي در شمال آفريقا حمايت خواهد كرد. صحراي غربي منطقهاي است در شمال غرب آفريقا و جنوب كشور مراكش كه جبهه آزاديبخش پوليساريو و پادشاهي مراكش بر سر كنترل آن مناقشه دارند. يك ماه پيش بود كه جبهه آزاديبخش پوليساريو با توافق آتشبس خود با مراكش پايان داده، امريكا وارد عمل شده و اعلام كرد در ازاي عاديسازي روابط مراكش با تلآويو، در اين مناقشه جانب مراكش را خواهد گرفت. در واقع امريكا به عنوان دلال عاديسازي روابط ميان تلآويو و كشورهاي عربي حاضر شده بها بپردازد. اما اين بها چيست؟ اين اقدام امريكا در گام نخست موجب واكنش منفي الجزاير خواهد شد. الجزاير از حاميان منطقهاي جبهه پوليساريو محسوب ميشود. نكته بعدي كه كاملا در تناقض با سياستهاي گذشته امريكا است اين است كه حمايت واشنگتن از مراكش در مناقشه با پوليساريو كاملا در تضاد با سياستهاي اين كشور در مناقشه ميان اوكراين و روسيه بر سر كريمه است. از يكسو امريكا معتقد بود روسيه در تقابل با اوكراين كريمه را به خاك خود ملحق كرده است و حالا از مراكشي دفاع ميكند كه قصد دارد كاري مشابه مسكو را در خصوص صحراي غربي انجام دهد. اما بهتر است نگاهي به تصوير كلي سياستهاي امريكا در خاورميانه در دوران دونالد ترامپ بيندازيم. دولت ترامپ در گام نخست از توافق هستهاي با ايران خارج شد و تقريبا جنگي همهجانبه را با ايران كليد زد. در گام بعدي در تحولات سوريه به كردهاي اين كشور خيانت كرد و در مناقشه كردها با تركيه در جانب كردها ايستاد؛ غافل از اينكه اين حمايت يكطرفه از تركيه ممكن است در آينده برايش دردسرساز شود. در فازي ديگر به كشورهاي عربي منطقه رشوه داد تا روابطشان را با اسراييل عاديسازي كنند. براي مثال سودان در ازاي خروج نامش از ليست تروريستي امريكا به عاديسازي روابط با اسراييل تن داد.
امارات در ازاي لبخند زدن به اسراييل قول دريافت جنگندههاي اف- 35 را گرفت. بحرين نيز احتمالا تحت فشار عربستان سعودي به عاديسازي روابط با تلآويو تن داد. در اين ميان اما عربستان هنوز به عاديسازي روابطش با اسراييل تن نداده است. روزنامه والاستريت ژورنال چندي پيش گزارشي تحليلي در اين خصوص منتشر كرد. در اين گزارش آمده بود كه رياض هنوز اسراييل را به رسميت نشناخته خود محمد بن سلمان، وليعهد عربستان قصد دارد از اهرم به رسميت شناختن اسراييل در روابطش با دولت جو بايدن استفاده كرده و امتياز بگيرد. اما اين امتيازها چه ميتواند باشد؟ اخيرا برخي كشورهاي عربي نظير امارات و عربستان اعلام كردهاند بايد در مذاكرات احتمالي كه در آينده با ايران برگزار ميشود، حضور داشته باشند. شايد اين يكي از درخواستهاي عربستان از دولت بايدن باشد و رياض بخواهد اين درخواست را با به رسميت شناختن اسراييل معامله كند. اما مساله اين است كه عاديسازي روابط كشورهاي مسلمان به خصوص كشورهاي عربي با اسراييل از جمله موضوعاتي نيست كه بتوان خيلي راحت بريد و دوخت. اين لباس به تن كشورهاي عربي زار ميزند. چنين اقدامي تبعات ژئوپليتيكي و امنيتي فراواني دارد خاصه اينكه افكار عمومي جهان اسلام و كشورهاي عربي نيز با اين موضوع ضديت دارد. اما دو دليل عمده موجب شده كشورهاي عربي به اين صرافت بيفتند كه با اسراييل رابطه برقرار كنند. نخست ظهور ايران به عنوان يك قدرت منطقه پس از امضاي برجام و دوم موج تروريسم سني جهادي در منطقه. از سوي ديگر بنبست به وجود آمده در مناقشه فلسطين و اسراييل موجب شد اعراب منطقه اين مطالبه تاريخي ملتهاي منطقه را در نهايت كنار بگذارند. امريكا نيز در اين ميان نقش عمده ايفا كرد. سرازير شدن حجم انبوه تسليحات به سوي منطقه از سوي امريكا و چراغ سبز امريكا به سرمايهگذاريهاي هنگفت اعراب در امريكا موجب شد دست اعراب زير ساطور امريكا باشد. اينجا بود كه امريكا وارد ميدان شده و در ازاي حمايت از اعراب در مقابل ايران از آنها خواست رويكردشان را در قبال اسراييل تغيير دهند. علاوه بر اين دولت ترامپ نيز دست اعراب منطقه را در پيشبرد سياستهاي فاجعهبارشان باز گذاشت. اعراب منطقه در هيچ زماني آنقدر آزادي عمل نداشتند كه در دولت ترامپ از آن برخوردار بودند. از سوي ديگر اعراب منطقه قصد دارند با عاديسازي روابط خود با اسراييل اين رژيم را در مقابل ايران قرار دهند و به اين ترتيب بالانس منطقهاي جديدي رقم بزنند. هدفي كه به وضوح با هدف دولتهاي بوش و اوباما متفاوت است. اعراب بر اين گمان بوده و هستند كه توافق هستهاي ميان ايران و امريكا كه در دولت اوباما رقم خورد به معناي فاصله گرفتن واشنگتن از تعهداتش با اعراب و نزديك شدن بيشتر واشنگتن به تهران است. اما نتيجه چه شد؟ همان طور كهجواد ظريف بارها گفته، ايران هميشه بوده و خواهد بود. در آنسو اما روابط عربستان و امريكا به واسطه كاهش شديد قيمت نفت در مسير بدي قرار گرفته است. علاوه بر اين دونالد ترامپ به زودي كاخ سفيد را ترك خواهد كرد و دولت بايدن با رويكردهايي كه طي هفتههاي گذشته اعلام كرده، قصد دارد سياستي نو را در منطقه در پيش بگيرد كه به وضوح در مسيري متفاوت با سياستهاي ترامپ قرار دارد. بنابراين به هيچ عنوان بعيد نيست كه تمام تلاشهاي دولت ترامپ در وادار كردن اعراب به عاديسازي با اسراييل در دولت بايدن نتايج منفي خود را نشان دهد و اعراب منطقه نه تنها از اين عاديسازي روابط نتيجه دندانگيري به دست نياورند بلكه زير بار فشار افكار عمومي ملتهاي منطقه بيش از گذشته تضعيف شوند.