گروه ادب و هنر| موسيقي ايران در ماههاي آغازين سال 1397 هنوز با چالشها و موانع زيادي روبرو است كه از عدم برنامهريزي صحيح مسوولان نشأت ميگيرد. مديران فرهنگي ايران از وزارت ارشاد گرفته تا نمايندگان كميسيون فرهنگي مجلس و غيره نه تنها هيچكدام دستي بر آتش موسيقي ندارند و از پستي و بلنديهاي آن آگاه نيستند، بلكه به نظر ميرسد قولها و وعدههاي خودشان را هم فراموش ميكنند؛ همچنان خبري از سند استراتژيك موسيقي كه سال 1393 تدوين آن كليد خورده بود، نيست. همچنان كنسرتهاي موسيقي در شهرستانها لغو ميشوند و هيچ مقام مسوولي نيست كه به درستي پاسخ اين برخوردهاي سليقهاي را بدهد. در گزارش پيشرو برخي از مسائل جاري اين روزهاي موسيقي را با فاطمه ذوالقدر، عضو هيات رييسه كميسيون فرهنگي مجلس مطرح كردهايم.
رقم بودجه تعيين شده در حوزه موسيقي براي سال پيش رو 49 ميليارد تومان در نظر گرفته شده است كه به نظر ميرسد با توجه به تنوع حوزههاي اين هنر، رقمي اندك باشد. ذوالقدر درباره اينكه كميسيون فرهنگي تا چه حد با تصويب اين رقم موافق بوده است، ميگويد: «موسيقي به عنوان يك ابزار فرهنگساز همواره در ايران داراي جايگاه خاصي بوده و هميشه مورد حمايت دولتها قرار داشته است؛ اما در طول ادوار با توجه به كسريهاي بودجه كه اقتصاد از آن رنج ميبرد آنگونه كه بايد حمايتهاي لازم نه به لحاظ مالي و نه به لحاظ معنوي از عرصه هنر موسيقي و هنرمندان آن صورت نگرفته بود كه در دولت يازدهم و با اهتمام نمايندگان كميسيون فرهنگي دوره دهم مجلس شوراي اسلامي، تلاش شد كه با وجود محدوديت منابع بودجهاي، رشدي قابل توجه در تخصيص بودجه به عرصه موسيقي صورت پذيرد كه اگرچه كفايت امر براي رسيدن به مقصود در هنر موسيقي كشور را دارا نيست اما جاي بسي خرسندي است كه رشد مالي نسبت به سنوات قبل را تجربه كرده است و بايد در نظر داشت كه مشكلات عرصه موسيقي همانند بسياري از عرصههاي هنري ديگر تنها در كسري منابع مالي و بودجهاي نيست كه صرف تامين منابع مالي مسائل از پيش رو برداشته شود.»
اگرچه ذوالقدر از افزايش رقم بودجه خوشنود است اما بديهي است كه اين رقم نه تنها كفاف برنامهريزيهاي فرهنگي در حوزه موسيقي را نميدهد بلكه كمكي هم به تعمير و ساخت زيرساختهاي اجرايي موسيقي نميكند. با وجود اين مسائل يكي از عمدهترين مواردي كه موسيقدانان ايراني با آن مواجه هستند موج لغو كنسرتها است كه اگرچه در برخي برههها فروكش ميكند اما در حقيقت تبديل به اهرمي مهم براي ناكارآمد جلوه دادن دولت در بخش فرهنگي و هنري شده است. نمونه نقد و تازهاش لغو كنسرت محسن شريفيان و گروه «ليان» در شهر «كلمه» بوشهر بود كه با قطع برق تمامي شهر انجام شد.
اين عضو هيات رييسه كميسيون فرهنگي مجلس درباره اينكه منتخبان مردم چه تلاشي براي احقاق حقوق هنرمندان در جريان لغو كنسرتها كردهاند، گفت: «در موضوع لغو كنسرتها هيچگونه خلأ قانوني وجود ندارد و پا فراتر نهادن برخي نهادها از حوزه اختيارات و وظايف خويش سببساز آن ميشود كه به جاي اجراي مجوز و تبعيت از قانون، با اعمال سليقهها روبرو شويم. يقينا بروز چنين رفتارها و مداخلات يا موازيكاريها نه به نفع دولت است و نه مردم و همچنين، نه به نفع هنر و هنرمندان و از همه مهتر موجب خدشه به اعتبار و وجهه ملي ميشود. از اين رو كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي ماهها قبل وقتي اخلال در برنامههاي فرهنگي و لغو كنسرتها به وجود آمد، رايزنيهايي را با دستگاهها و نهادهاي مرتبط انجام داد و از آنجا كه هنوز اين دوگانگي رفتار را شاهديم از نشست و گفتوگو و تبادل نظر با مسوولان برگزاري كنسرتها و ديگر افراد مرتبط در اين امر استقبال ميكنيم تا براي رفع اين معضل، با همگرايي افكار و سلايق به يك خرد جمعي برسيم تا يك بار براي هميشه اين مشكل از چهره جامعه هنري زدوده شود.»
در جريان لغو كنسرتها و ديگر اظهارنظرهايي كه گاهي برخي از مراجع تقليد و امامان جمعه استانها درباره موسيقي مطرح ميكنند، از 4 سال پيش- يعني زماني كه فقط يك سال از روي كار آمدن دولت روحاني ميگذشت- قرار شد سندي راهبردي براي موسيقي كشور تدوين شود. اگرچه بنا بود اين سند در تابستان 1394 منتشر شود اما همچنان در ماههاي آغازين سال 1397 خبري از آن نيست. فاطمه ذوالقدر درباره اينكه آيا كميسيون فرهنگي تا به امروز پيگير سند استراتژيك موسيقي بوده است يا خير، گفت: «سند استراتژيك موسيقي در واقع يك چراغ راه است كه مسير و اهداف و ابزار را معرفي ميكند آنچه نياز عرصه موسيقي در حال حاضر است نظاممند شدن، همگرايي و همراستايي انديشههاي قواي سهگانه كشور و دستگاههاي مربوطه در وجود يا عدم وجود موسيقي در انواع آن است. آن چيزي كه بانوان نوازنده كشور را اجازه نميدهد در برخي مناطق جغرافيايي بنوازند و در برخي مناطق مجازند، اين خود معضلي براي گروه موسيقي است. معضل حال حاضر، نوع نگاه و جايگاه و منزلت موسيقي در عرصه هنري و فرهنگي كشور است كه توجه جدي و لازم به آن نشده است. درنتيجه در برخي مواقع منجر به شكلگيري نوعي موسيقي ميشود كه از آن با نام موسيقي زيرزميني ياد ميشود. بر اين اساس تا زماني كه اين معضلات هست و تا وقتي كه متوليان امر بهجاي تعامل مثبت، به طرق مختلف به تقابل بپردازند، طبيعي است ترسيم سند راه و صحبت از اهداف و برنامهها كاري عبث و سمبليك خواهد بود و اين اسناد در گنجهها خاك خواهد خورد.»
يكي ديگر از مسائل پيش روي موسيقي ايران عدم شناخت مديران نسبت به اين هنر و نيز برنامهريزيهايي است كه برآمده از نگاه سليقهاي و بازار روز موسيقي است. اين به آن معنا است كه بدنه مديريت فرهنگي كشور با وجود آنچه انتظار ميرود به جاي حمايت از موسيقي هنري و جدي، به سمت حمايت از موسيقي پاپ كه موجب رونق اقتصادي بازار هنر ميشود، سوق پيدا كردهاند.
سابق بر اين دولت با عناوين مختلف و در قالبهاي متعدد از هنر جدي حمايت ميكرد. مضاف بر اين در همه جاي دنيا اين دولتها هستند كه در مسير حمايت از اينگونه هنرها كه مخاطبان آن اليت جامعهاند، پيشقدم ميشوند حال آنكه امروزه در كشور ما مسوولان دولتي بيشتر در كنسرتهاي پاپ حضور مييابند. به نظر ميرسد رشد بيشائبه اين موسيقي، تنها راهكار مديران براي مقابله با نمونههاي غربي و غير ايراني است.
ذوالقدر معتقد است: «كميسيون فرهنگي داراي يك رويكرد حمايتي و تشويقي در عرصه هنر از جمله موسيقي است و در اين خصوص با توجه به نقش تقنيني كه دارد، تلاش كرده تا قوانين و مقررات و رويههاي زائد و دست و پا گير در مقوله فرهنگي را كنار زده و در برخي قوانين و مقررات تفسيري شفاف و به دور از ابهام ارايه دهد. بر اين اساس هرجا خللي در فرآيند اجراي قوانين رخ داده است اگرچه نقش تقنيني را داراست اما شكافهاي بين قانون و معضل اجراي آن را نيز مدنظر داشته و با واسطهگري ضمن تسهيل فرآيند اجرايي، شفافسازي لازم را براي محقق شدن آنچه در قانون وضع شده را، پيگير بوده است و در زمان تخصيص منابع بودجهاي نيز اهتمام خويش را براي افزايش سهم موسيقي و فرهنگ بهكار بسته است كه رشد بودجه بخش فرهنگي و هنري دليلي بر اين مدعا است.»
اين نماينده مجلس كه پيش از اين در گفتوگويي اعلام كرده بود در امر صدور مجوزهاي استانها نبايد سليقهاي عمل كرد، گفت: «فرهنگ و هنر در ايران داراي يك تنوع و طيف گستردهاي است كه در بخشهاي مختلف كشور مخاطبان خاص خود را دارد اما با توجه به تغييرات فرهنگي يك همنوايي هنري و فرهنگي در بين جوانان در اقصي نقاط شكلگرفته است كه در كنار موسيقي كلاسيك، محلي و سنتي، گرايش و تمايل شديد به موسيقي پاپ در ميان جوانان بيش از ديگر علاقهمندان به هنر موسيقي ديده ميشود. بر اين اساس، احترام به سليقه مخاطب در عرصه فرهنگي بسيار حائز اهميت است.
بايد واقعبين بود كه ناديده گرفتن اين خواست و مطالبه جوانان براي برگزاري كنسرت موسيقيهاي پاپ در برخي شهرها، آنها را به كشورهاي همسايه براي ديدن موسيقيهاي بسيار ضعيفتر از هنر، هنرمندان ايراني سوق ميدهد كه به دست خويش زمينهساز تهاجم فرهنگي براي جوانان را ورق زدهايم و در كنار آن در شرايط اقتصادي حاضر ناخواسته خروج ارز از كشور را تشويق ميكنيم.»
او با اشاره به شعار امسال مقام معظم رهبري در حمايت از كالاي ايراني گفت: «بايد در نظر داشت كه حمايت از كالاي ايران صرفا حمايت از محصول كارخانه، كارگاه يا خودرو نيست، بلكه مقوله هنر، بهويژه موسيقي ايراني به عنوان بخش اصلي از اين كالاها و محصولات است كه با حمايت از آن ضمن افزايش غناي فرهنگي و جذب مخاطبان ايراني، از خروج ارز نيز جلوگيري شده و جوانان را هرچه بيشتر پايبند به هنر ايران اسلامي نگاه خواهد داشت؛ لذا وقت آن رسيده كه به هنر موسيقي در انواع خود متناسب با شرايط و مقتضيات زمان و مكان نگاه كرد اجازه داد تا در سراسر كشور جوانان و هموطنان علاقهمند بهپاي اجراهاي ايراني بنشينند و از سوي ديگر نيز اين علاقهمندان نيز بايد رعايتشان و ساحت هنر موسيقي ايراني را مدنظر قرار دهند و اجازه ندهند اين سرمايه فرهنگي و غني ايرانزمين از چارچوب و قالب ايراني و اسلامي خارج شود، چراكه فرهنگ، تمدن، هنر، ادبيات، شعر، آواز و ترانههاي سنتي، ملي و مذهبي ايران همگي برآمده از تاريخ و تمدن كهن سرزمينمان است و يادآور خاطرات و اساطير و براي تعالي روح و روان تك تك مخاطبان تا بتوانند با بهرهمندي از اين هنر زيبا پس از تجديد قواي فكري و روحي، شاداب و سرزنده به وظايف اجتماعي خود عمل كنند.»
اگرچه تلقي فاطمه ذوالقدر از موسيقي به عنوان يك كالاي مصرفي كه بايد مورد حمايت قرار گيرد، با مفاهيم اساسي و هنري آن زمين تا آسمان تفاوت دارد اما به نظر ميرسد كميسيون فرهنگي مجلس تا حدودي براي وجاهت بخشيدن به موسيقي در سالهاي پس انقلاب تلاش كرده است. حال اينكه چرا همه اين حرفها به ثمر نمينشيند و برنامهريزيها عملي نميشود، خود پرسشي است كه در طول اين 40 سال بيپاسخ مانده است. به نظر ميرسد ديگر زمان دلخوش بودن به سخنان اميدواركننده گذشته و وقت آن رسيده كه كميسيون فرهنگي مجلس و بدنه مديريت فرهنگي كشور به حرفهاي جامه عمل بپوشانند.
ناديده گرفتن مطالبه جوانان براي برگزاري كنسرت موسيقيهاي پاپ در برخي شهرها، آنها را به كشورهاي همسايه براي ديدن موسيقيهاي بسيار ضعيفتر از هنر، هنرمندان ايراني سوق ميدهد كه به دست خويش زمينهساز تهاجم فرهنگي براي جوانان را ورق زدهايم.
معضل حال حاضر، نوع نگاه و جايگاه و منزلت موسيقي در عرصه هنري كشور است كه توجه جدي و لازم به آن نشده است.