فقر گفتوگو و آيندهنگري
امين شول سيرجاني
با بسته شدن معابر كولبري در شهرهاي مرزي غرب كشور، زندگي بسياري از مردماني كه در شهرهايي چون بانه، سقز، مريوان و... از اين طريق امرار معاش ميكردند تحت تاثير قرار گرفته است. اين تاثير، خودش را در تعطيلي بازارها و اعتراضهاي چند روز اخير بازاريان نشان داده است. دولتمردان از تصميمشان براي ساماندهي فعاليتهاي بازرگاني مرزي دفاع ميكنند و از پيامدهاي اقتصادي مفيد آن براي اقتصاد كشور سخن ميگويند اما باز هم آنچه در اين تصميم مورد غفلت قرار گرفته نگاه چندوجهي به مسائل است. اصولا هر نوع مداخلهاي در مسائل اجتماعي و اقتصادي بايد بر «شناخت همهجانبه» استوار باشد. الفباي سياستگذاري عمومي به سياستگذاران ميگويد كه پيش از اجراي هر طرحي، آثار و تبعات اجراي تصميمهايشان را ارزيابي كنند. اما انگار اين اصول اوليه همواره ناديده گرفته شدهاند. در مواردي هم كه ارزيابي و مطالعهاي انجام ميشود يافتههاي آن مطالعه بيشتر به درد كتابخانهها ميخورد تا اثرگذاري بر سياستگذاريها. خلاصه اينكه در ماجراي بسته شدن معابر مرزي معلوم نيست كه آيا دولت پيش از اين، امكانسنجي لازم را از منظر اجتماعي، امنيتي و... انجام داده است يا خير. اگر اين مطالعه انجام شده چرا آثارش را در نوع تصميمگيري و شيوه اطلاعرساني تصميمها نميبينيم و مهمتر از همه اينكه چطور تصميمي به اين مهمي پيش از شكلگيري گفتوگوي جدي، همهگير و موثر ميان تصميمگيران و ذينفعان اجرايي شده است؟ به نظر ميرسد پاسخ منفي است. زيرا اگر مطالعه شده بود، اگر ميان بدنه تصميمگيري و ذينفعان از موضع برابر گفتوگو شكل گرفته بود و اگر براي تامين اقتصادي مردم متاثر از اين ممنوعيت با همفكري خود آنان، طرحي تهيه شده بود آن وقت رويكرد بدنه اجتماعي به اين ممنوعيت متفاوت بود. با اين همه هنوز هم ميتوان ماهي را از آب گرفت.