• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4074 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۶ ارديبهشت

تاس، پراودا، تلگرام

حميد كارگر

چندي است كه فضاي مجازي و پيامدهاي رشد و نموش ذكر هر صبح و شام سياست‌ورزان و شهروندان شده و هر كسي در برابر فراگيري شتابناك اين عرصه نسخه‌اي تجويز مي‌كند.

اگر آهنگ ساده‌سازي ماجرا را داشته باشيم، كمينه با دو ديدگاه مواجه هستيم: يكي آنكه معتقد است از آنجا كه بسترهاي پيام رساني در فضاي مجازي- و عيان‌تر از همه تلگرام- فرصت غير قابل كنترلي را در اختيار نداهاي مخالف و بلكه معاند قرار داده‌اند، بايد درها را بست و به فيلترينگ متوسل شد. ديگري باور دارد كه بر پايه تجربه‌هاي تاريخي و با اذعان به رشد دايمي فناوري، فيلترينگ راه به جايي نخواهد برد و به جاي محدود و مسدود كردن، بايد حضور داشت و پيام رساند.

معتقدان به نگاه دوم مي‌گويند كه اگر رسانه‌هاي حكومتي و رسمي كشور، خود به سراغ فراخ كردن مجال براي طرح دغدغه‌هاي شهروندان بروند و صداهاي متفاوت از آنها شنيده شود، فرصتي براي پرطنين شدن صداي رسانه‌هاي بيگانه ايجاد نخواهد شد.

به واقع اگر رسانه‌هاي رسمي و حكومتي خود را در دايره تنگ يك نگاه و يك جناح محصور نكنند و چتري گسترده‌تر براي بازتاب رويدادها و آرا و باورها برگزينند، آن ور آبي‌ها كم‌رمق و كم‌اثر خواهند شد.

اين رسانه‌ها بايد همه ايرانيان را مخاطب خود بدانند و بر طريقي بروند كه هر ايراني آنها را رسانه خود و جايي براي طرح باورهايش بداند، كه شوربختانه سرشار از ضعف و كاستي‌هاي گونه‌گون، يكسره از مخاطبان خود مي‌كاهند و بر مشتري رسانه‌هاي رقيب مي‌افزايند.

موضع‌گيري‌هاي سطحي و جهت‌دار، خبرسازي‌هايي دور از استانداردهاي حرفه‌اي، كينه‌ورزي‌هايي آشكار با اشخاص و گروه‌هاي فعال در عرصه سياسي، در كنار كاستي‌هاي ناشي از نبود يا كمبود دانش و بينش رسانه‌اي، كار را بدانجا رسانده است كه جامعه ايراني به مخاطب بي‌اعتماد و نامشتاق اين رسانه‌ها تبديل شده است و ضريب نفوذ پيام‌هاي اين رسانه‌ها به جاي فزون شدن مدام كاهش مي‌يابد آن‌سان كه: «نايافته دم، دو گوش گم كرد.» و آشكار است كه در چنين شرايطي رسانه‌هاي بيگانه و فضاي مجازي ميداندار خواهند شد.

اين حال و روز براي نخستين‌بار نيست كه در دنياي رسانه‌ها بروز مي‌يابد و نمونه‌ها بر نادرست بودن راهي كه اكنون پيموده مي‌شود، فراوانند. نمونه‌اي آشكار را مي‌توان در تاريخ شوروي ديد.

اتحاد جماهير شوروي كه كمتر از سه دهه از فروپاشي‌اش مي‌گذرد و هنوز خاطره دوران جنگ سرد و دنياي دو قطبي كهنه نشده است، در چنبره مرام و مسلك حزب كمونيست گرفتار بود و هر تنابنده‌اي كه در آن ديار و در آن نظام تكاني به خود مي‌داد، ناگزير بود كه حركت خود را با مرام كمونيستي همخوان و هماهنگ سازد. در چنان فضايي، «خبرگزاري تاس» براي حفظ منافع شوروي و شكل دادن به افكار عمومي همسو با خواسته‌هاي حزب كمونيست پا گرفت تا تصويري مطلوب از اين حزب ارايه دهد و به تبليغ شيوه زندگي در شوروي بپردازد. تاس كه در مسكو مستقر بود، به انتشار اطلاعات درباره دستاوردهاي سوسياليسم مي‌پرداخت و زيان‌هاي بورژوازي را بر مي‌شمرد. اين خبرگزاري بر آن بود تا گزارش‌هاي يكسويه غربي را بي‌اثر سازد و اخبار پيشرفت‌هاي شوروي و كمونيست‌هاي جهان را به ديگر كشورها برساند و در همين راستا خدمات خود را به رايگان در اختيار رسانه‌هاي جهاني و روزنامه‌هاي جهان سوم قرار مي‌داد.

نشريه «پراودا» هم به عنوان ارگان كميته مركزي حزب كمونيست شوروي يار غار تاس بود و با تيراژي ميليوني در چند دهه فعاليت خود به تبليغ و ترويج كمونيست مي‌پرداخت. اما آيا اين رسانه‌ها توانستند از نظام حاكم بر شوروي پشتيباني كنند؟ آشكار است كه «از قضا سركنگبين صفرا فزود» و اتحاد جماهير شوروي به آساني
فروپاشيد.

انداختن همه گناه‌ها در رويارويي سرد بين دو بلوك شرق و غرب -كه به فروپاشي شوروي انجاميد- بر گردن رسانه‌هاي غربي، ساده انگارانه است و نيكوتر آنكه كاستي‌هاي رسانه‌هاي شرق نيز در اين ماجرا واكاوي شود. تحديد رسانه‌هاي مستقل در شوروي، انسداد خبري و ناآگاهي ملي را در پي داشت و موجب ضعف در برابر همتايان غربي مي‌شد. كمبود روزنامه‌نگار ماهر و آزاد، بي‌انگيزگي و بي‌مسووليتي در ميان روزنامه‌نگاران، حضور پررنگ خط مشي ديكته شده و يكسويه حزبي، تنگ نظري سران رسانه‌ها و مسوولان حكومتي و راه ندادن به ايده‌ها و استعدادهاي تازه و...، زمينه مساعدي براي جولان رسانه‌هاي غربي فراهم آوردند و سخن ناروايي نيست اگر بگوييم كه تاس و پراودا نسبت به سي‌ان‌ان و بي‌بي‌سي، نقش موثرتري در سقوط اتحاد جماهير شوروي ايفا كردند و بسيار ديرهنگام دريافتند كه: «اي واي كه بد نشد، بتر شد!»

از تاريخ بايد عبرت آموخت. درست است كه رسانه‌هاي بيگانه و نيز بدخواهان فعال در فضاي مجازي، از ايران چهره‌اي را ترسيم مي‌كنند كه خود مي‌خواهند اما راه هماوردي و رويارويي با آنان، يكسويه نگري، ميدان ندادن به آراي گونه‌گون و تداوم انحصار رسانه‌اي نيست.

دنياي امروز را به جامعه اطلاعاتي تعبير كرده‌اند كه اطلاعات و رسانه‌ها در آن به نقش‌آفريني شگرفي مشغولند و امروز كم و بيش نفت و قدرت‌هاي اقتصادي و نظامي جاي خود را به اطلاعات و ابزارهاي رسانه‌اي مي‌بخشند و اگر تعارف را به كناري بنهيم، بايد به ضعف خود در دنياي جديد اعتراف كنيم.

ما در توليد اطلاعات معتبر _كمي و كيفي_ در برابر اطلاعات وارداتي يا داده‌هاي اطلاعاتي مغرضانه و بدخواهانه به كشور كاستي داريم. ما در زيرساخت‌هاي ارتباطي كاستي داريم. ما در بينش و دانش ارتباطي و اطلاعاتي و فناوري‌هاي تازه كاستي داريم.

ما به لحاظ حرفه‌اي در كارزار جهاني رسانه‌ها كاستي داريم. ما در داشتن روزنامه‌ها و مطبوعات برون‌مرزي و بين‌المللي كاستي داريم. مهم‌تر از همه آنكه ما به دليل تمركزگرايي در رسانه‌ها و وجود انحصارهاي رسانه‌اي و حكومت‌سالاري در عرصه ارتباطي و اطلاعاتي، كاستي‌هاي فراوان داريم.

فيلترينگ، درمان و چاره نيست اما متوليان امر و تصميم‌گيران از تاريخ پند مي‌پذيرند آيا؟!

دكتراي علوم ارتباطات

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون