شعري كوتاه از شاپور بنياد
گنجشكها و نارنجها
ديركهاي صنوبري
شب دوباره بازنميگردد
و به ياد خواهي آورد
گنجشكها و نارنجها را
و آوازهاي بلندت را
و به ياد خواهي آورد
فانوسهاي سبز و ديركهاي صنوبري را
بالشها و فنجانها را
و باز
از اتفاق عشق
مراقبت خواهي كرد