جشنواره موسيقي نواحي ايران كه هر ساله در استان كرمان برگزار ميشود حالا وارد يازدهمين دورهاش شده است و با وجود وقفههاي چند سالهاي كه در برگزاري آن رخ داد، به نظر ميرسد چند سالي است كه به روزهاي امن و آرام خود نزديك شده است. اما يازدهمين دوره از جشنواره موسيقي نواحي كه به همت وزارت ارشاد در ايران برگزار ميشود به «ملوديپردازي» اختصاص دارد و با تمركز بر اين موضوع نوازندگان بالاي 30 سال را براي اجرا در كرمان دعوت كرده است.
احمد صدري- دبير يازدهمين جشنواره موسيقي نواحي ايران- در گفتوگو با «اعتماد» درباره موضوع ملوديپردازي و تمركز بر آن گفت: «موسيقي اقوام ايراني، موسيقي زندهاي است و حيات اجتماعي دارد. به همين دليل هم بنابر شرايط اجتماعي و تاريخي نقش بازگوكننده موسيقايي را ايفا ميكند چنان كه اغلب نغماتي كه در حوزه موسيقي اقوام داريم، توسط برخي افراد و تحت شرايط ايجاد شده، ظهور و بروز يافتهاند. اين نغمات در طول زمان توسط اساتيد موسيقي نواحي، تبديل به يك ميراث صوتي ما شده ولي متناسب با ساير شرايط فرهنگي و قومي هر منطقه، شكل تكامليافته خود را پيدا كردهاند.»
اما از آنجا كه بسياري از راويان اصيل موسيقي نواحي از بين رفتهاند و موسيقي اقوام مختلف دستخوش موسيقي شهري و فضاي شتابزده امروز شده است بيم آن ميرود كه نسل جوان نغمهپردازان اقوام مختلف ايران متاثر از همين موسيقيهاي شهري از ماهيت اصيل موسيقايي خود دور شده باشند. صدري دراينباره گفت: «اغلب جشنوارهها معمولا به نغماتي ميپردازند كه وجه ميراثي دارند. در حالي كه در اين دوره ما به ماهيت اصيل اين نغمات پرداختهايم كه به عقيده من زنده و پويا هستند. ما با تاكيد بر اين ضرورت كه اين نوع از موسيقي واجد يك حيات اجتماعي است، برخي از نوازندگان و موسيقيدانان مناطق مختلف ايران را كه ملوديهايي مبتني بر فرهنگ موسيقايي منطقه خودشان توليد كردهاند، دعوت كردهايم. جشنواره امسال ميخواهد بستري براي اين نوازندگان فراهم كند تا بتوانند تجربيات خود را ارايه كنند.»
او در ادامه افزود: «موسيقي مناطق مختلف ايران ساختار مشخصي از نظر وزن و تلفيق شعر و موسيقي دارند كه برمبناي يك فرهنگ موسيقايي شكل ميگيرد و قرار نيست كه يك نوازنده مثل ضبط صوت فقط آنها را تكرار كند و بنوازد. هيچ استادي هم به صرف تكرار و تقليد نميتواند يك اثر هنري تاثيرگذار خلق كند بلكه خلاقيت واجد درك يك فرهنگ موسيقايي است. پس از درك همين فرهنگها است كه اشخاص رفتهرفته به بيان شخصي خود ميرسند و ميتوانند روايت خاص خود را ارايه كنند. نبايد تصور كنيم نغماتي كه در همين موسيقي رديف دستگاهي هم وجود دارند، قديمي هستند. مثلا رنگ «گرايلي شستي» كه از آقاحسينقلي روايت شده برمبناي نواختار يك نوازنده دوزله در گوشه قهوهخانه شكل گرفته است. اما وقتي زبان و بيان موسيقايي در گستره فرهنگ موسيقي قوم-منطقهاي شكل ميگيرد خود به خود در همان فرهنگ باقي ميماند. در غير اين صورت با گذشت زمان از گستره موسيقي خارج ميشود. چنانكه درباره شعر هم مساله همين است. ممكن است يك شاعر فقط يك مصرع سروده و در گردونه زمان باقي مانده باشد يا ممكن است برخيها حتي يك ديوان نوشته باشند اما نامي از آنها نباشد. موسيقي نواحي ما هم همينگونه است. موسيقي اقوام ما زنده و پويا است. برخي نوازندهها در منطقه خراسان قطعاتي را ساختهاند كه وقتي آنها را ميشنويد، آن قدر با فرهنگ منطقهشان عجين شدهاند كه فكر ميكنيد به 200-100 سال پيش تعلق دارند.»
احمد صدري در پاسخ به اين پرسش كه بنابر آثار ارايه شده به دبيرخانه جشنواره، نسل جديد نغمهپردازان نواحي ايران را تا چه حد خلاق و ايدهپرداز تلقي ميكند، گفت: «به نظر من جوان امروزي در ضمير خودآگاه ارادياش اين موسيقي را ميشناسد و با تاكيد ميگويم كه خودش آن را انتخاب كرده است. يكي از اين نوازندگان احسان عبديپور در منطقه لرستان است كه حدود ده سال پيش در جشنواره مقامينوازان جوان، در فرهنگسراي نياوران دعوت شد و به اجراي برنامه پرداخت. جوانها الان به صورت خودآگاه و ارادي، موسيقي مورد علاقهشان را انتخاب كردهاند. در صورتي كه قدما انواع موسيقي در اختيارشان نبود و فقط همان چيزي را كه از كودكي شنيده بودند نقل ميكردند اما قاطعانه ميگويم كه نسل جوان به لحاظ اجرايي از قدما هيچ كم ندارند. مثال ديگرش منطقه تربتجام است كه جوانان در همان بدنه فرهنگي كه دارند موسيقي خودشان را ارايه ميكنند اما مشكلي كه وجود دارد اين است كه اين افراد جايي براي ظهور و بروز ندارند. مضاف براينكه ما در فراخوان جشنواره سن بالاي 30 سال را براي نوازندهها در نظر گرفتهايم و اگر قرار بود سختگيرانهتر به موضوع نگاه كنيم بايد بالاي 40 سال در نظر ميگرفتيم. اما چون ميخواستيم ارتباطي ارگانيك بين اين جشنواره و «جشنواره موسيقي جوان» برقرار كنيم اين بازه سني را انتخاب كردهايم.»
اما يكي از مهمترين مسائلي كه هر ساله در طول برگزاري جشنوارههاي موسيقي، خصوصا جشنوارههاي نواحي به چشم ميخورد فقدان برنامهريزي براي ايجاد يك خروجي مشخص و مدون در نهايت كار است. اينگونه است كه همچنان جشنواره موسيقي نواحي ايران با وجود بودجهاي كه از سوي دولت دريافت ميكند و با توجه به ساليان برگزارياش هيچ مجموعه كاملي را از موسيقيهاي اجرا شده در اين سالها منتشر نكرده است. دبير يازدهمين دوره از اين جشنواره در اين باره گفت: «در حيطه موسيقي اقوام آن چه نسخه اصيل اين موسيقي است توسط برخي از ناشران منتشر شده است. مثلا اكثر كلامهاي اهل حق را علياكبر مرادي اجرا، ضبط و منتشر كرده است. اما بهتر است با توجه به دوره تاريخي معاصر، نگاهمان را به موضوع نشر عوض كنيم. ديگر لزومي ندارد كه نشر محدود به بعد فيزيكال و انتشار يك سيدي باشد. خيلي از جوانان موسيقي نواحي اثري را توليد ميكنند كه در فضاي مجازي در اختيار همه قرار ميگيرد.»
صدري در حالي به فضاي مجازي اشاره ميكند كه براي ثبت تاريخي موسيقي نواحي مختلف ايران و معرفي آن به جهان نيازمند انتشار آنها به صورت آلبوم موسيقي هستيم. او در ادامه به اين موضوع اشاره كرد و گفت: «بخشهايي كه ميراث صوتي ما محسوب ميشود، توسط اتنوموزيكولوگها ثبت و ضبط شدهاند و كاري نيست كه به سادگي انجام شود. مثلا موسيقي منطقه قشم توسط محمدرضا درويشي ثبت و ضبط شده است. از طرف ديگر بحث عرضه و تقاضا نيز مطرح است و اگر شركتهاي سرمايهگذاري نتوانند حداقل سرمايه اوليهشان را تامين كنند ممكن نيست به اين هنر توجهي نشان دهند. اينجاست كه اگر مخاطبان هدف ما اين آثار را در سبد خريد فرهنگي خود قرار دهند، شركتهاي سرمايهگذاري هم به توليد بيشتر اين آثار تمركز ميكنند. مضاف بر اينكه بسياري از اين آثار توسط سازمان ميراث فرهنگي كل كشور ضبط تصويري شده است يا انجمن موسيقي 100 ساعت از اين موسيقيها را ثبت و منتشر كرده است. خاطرم هست كه حوزه هنري هم در اين زمينه كارهايي انجام داد و شنيدهام كه شهرداري هم روي اين موضوع تمركز كرده است اما يك نهاد واحد كه متولي اين امر باشد و همه اين موسيقيها را به صورت يكجا جمعآوري كند، وجود ندارد. در واقع عدهاي به صورت جزيرهاي و پراكنده در همه جا موسيقي اقوام را ضبط ميكنند حتي در خارج از ايران هم اين كار انجام ميشود. اتفاقا يكي از بحثهايي كه اگر امكان داشته باشد سال آينده آن را مورد بررسي قرار دهيم، تاثير موسيقي نواحي ايران بر موسيقي مهاجران ايراني و بازگشت دوباره آنها به ايران است. اما درباره جشنواره نواحي ما سال گذشته تمام پيشكسوتان موسيقي ايران را در مكانهاي تاريخي جمعآوري و نغمات آنها را ضبط حرفهاي كردهايم كه احتمالا منتشر خواهند شد اما باز هم بحث سرمايهگذاري در اين راه مطرح است.»بودجه در نظر گرفته شده براي يازدهمين جشنواره موسيقي نواحي ايران 600 ميليون تومان است و به نسبت سال گذشته 100 ميليون تومان ارتقا يافته است. احمد صدري درباره اينكه آيا اين ميزان بودجه كفاف برنامهريزيهاي جشنواره و ضبط و نشر آثار را ميدهد يا خير؟ گفت: «بحث نشر ماجراي جداگانهاي دارد. علاوه بر اين ما يك كتاب بسيار نفيس شامل گزارش جشنواره سال گذشته به همراه تصوير و چند مقاله منتشر كردهايم كه رونمايي هم شد. بودجه جشنواره ما چنان كه اشاره كرديد 600 ميليون است و در بازه 5 روزه براي اسكان گروهها دستمزد افراد، رفت و آمد و غيره هزينه ميشود. ضمن اينكه ما در 11 شهر استان كرمان هم اجراي موسيقي مردمي داريم.»
يكي از مهمترين مسائلي كه موجب بروز برخي انتقادات به جشنواره موسيقي نواحي ميشد، موضوع داوري اجراها بود كه گويا امسال اين بخش از جشنواره حذف شده است: «ما امسال داوري نداريم. اين دوره داوريها به صورت انتخابي است و با توجه به آنكه در جشنواره جوان بخش داوري وجود دارد، ما داوريها به آن جشنواره موكول كردهايم. از طرف ديگر طرح و ايده من از سال پيش اين بود كه در استانهاي مختلف كه جشنوارههاي استاني برگزار ميشود داوري توسط اساتيد بومي انجام شود و گروهها به جشنواره ما فرستاده شوند. بنابراين ما داوري نداريم. بلكه هر استان نفرات برگزيدهشان را انتخاب و توسط مديركل استانها به ما معرفي ميكنند.»
جشنواره موسيقي نواحي از منظر محل برگزاري نيز محل انتقادات بسياري از اهالي موسيقي و پژوهشگران موسيقي نواحي بود كه بسياري معتقد بودند برگزاري آن در استاني مثل كرمان كه به لحاظ امكانات اجرايي كيفيت مناسب و مساعدي ندارد، درست نيست. دبير يازدهمين دوره از اين جشنواره در پاسخ به اينكه آيا دوره دوازدهم جشنواره نواحي باز هم در كرمان برگزار ميشود يا خير؟ گفت: «تفاهمنامه سه سالهاي كه وزير فرهنگ و ارشاد با مديركل ارشاد كرمان داشته است تمام شده و اينكه سال آينده در كرمان برگزار شود يا نه منوط به تصميمگيري معاونت هنري و وزير ارشاد است.»
يازدهمين جشنواره موسيقي نواحي ايران از 11 تا 14 ارديبهشت ماه سال جاري برگزار ميشود.
نسل جوان به لحاظ اجرايي از قدما هيچ كم ندارند. مثالش منطقه تربتجام است كه جوانان در همان بدنه فرهنگي كه دارند موسيقي خودشان را ارايه ميكنند اما مشكلي كه وجود دارد اين است كه اين افراد جايي براي ظهور و بروز ندارند.
يك نهاد واحد كه متولي ضبط آثار باشد و همه اين موسيقيها را به صورت يكجا جمعآوري كند، وجود ندارد. در واقع عدهاي به صورت جزيرهاي و پراكنده در همه جا موسيقي اقوام را ضبط ميكنند.