كوتاه درباره «مادرم ايران»
اتفاق فرخنده موسيقي امروز
ميلاد عمرانلو
پوئم سمفوني «مادرم ايران» ساخته علي رهبري در سالن آسپندوس مركز فرهنگي هنري آنتاليا در روز هفتم ارديبهشت ماه توسط اركستر سمفونيك دولتي اين شهر به رهبري علي رهبري و خوانندگي محمد معتمدي اجرا شد. اين پوئم سمفوني كه در 7 موومان مستقل نوشته شده توسط آهنگساز با فضاسازيهاي متنوع و براساس موسيقي رديف دستگاهي ايران شكل گرفته است. هر قسمت از اين پوئم سمفوني به يكي از بزرگان موسيقي ايران و البته يك قسمت به مادر علي رهبري تقديم شده است. اصليترين ويژگي اين اثر را ميتوان در استفاده از ريتمها و موتيفهاي ملوديك ايراني دانست. ضمن اينكه اين ريتمهاي ايراني در مترهاي واقعي خودشان نوشته شده بودند و اگرچه در ظاهر كمي پيچيده به نظر ميرسيدند اما براي ما ايرانيان كه اين ريتمها در فرهنگ و حافظه شنيداريمان نقش بستهاند، بسيار قابل فهم بود؛ از جمله آنها ميتوان به ميزانهاي ريتميك سيزده ضربي اشاره كرد كه تنها با اضافه شدن يك نت چنگ در پايان هر جمله، از دو ميزان سه/ چهارم به يك ميزان سه/چهارم و يك ميزان هفت/ هشتم تبديل شده بود و در مجموع يك دور 13 ضربي را براي شنونده ايجاد ميكرد.
«مادرم ايران» از منظر آهنگسازي داراي بافتي پليفونيك با استفاده از تكنيكهاي كنترپوان است برخلاف ديگر آثاري كه براساس هارموني و سنجش فواصل عمودي نوشته ميشود.
اينها نكاتي است كه در موسيقي ما وجود دارد اما آهنگسازان ايراني كه تا به امروز براي اركستر سمفونيك قطعه نوشتهاند چندان متوجه اين ظرايف نبودهاند. استفاده از ملوديهايي كه پايه و اساس كاملا رديفي دارد، مثل «كرشمه» كه در دستگاههاي مختلف موسيقي ايراني وجود دارد، يكي از فاكتورهايي است كه اين اثر را از آثار ديگر آهنگسازان ايراني متمايز كرده است. در سرتاسر اجرا ميشد احساس كرد كه اين موسيقي، يك موسيقي منحصر به فرد، بدون شباهت به آثار آهنگسازان روس، آذربايجان و حتي اروپايي است و رگههاي موسيقي ايراني در آن بهوضوح شنيده ميشد.
با توجه به اينكه علي رهبري 40 سال مداوم اركسترهاي مختلف دنيا را رهبري كرده كاملا بجا و با صدادهي خوبي نوشته شده است. به عقيده من در طول تاريخ آهنگسازاني كه با ساختار اركستر سمفونيك آشنايي دارند، توانستهاند در خلق آثارشان اركستراسيون بهتري به نسبت ديگر آهنگسازان داشته باشند. براي مثال آهنگسازي مثل مالر كه خودش رهبر اركستر بود، آثارش را با اركستر تمرين ميكرد و آن قدر تغييرشان ميداد كه به پختگي برسند به همين دليل هم آثار او در روزگار امروز به نسبت ديگر آهنگسازان از صدادهي بهتري برخوردار است.
علي رهبري هم در ساخت «مادرم ايران» از منظر اركستراسيون، استفاده خوبي از همه سازها كرده است. در بعضي قسمتها، سازهاي بادي برنجي موتيفهاي كاملا ايراني را اجرا ميكردند؛ حتي نتهاي زينتي كه با سازهاي ايراني راحتتر اجرا ميشوند!
از طرف ديگر با توجه به تخصص رهبري در تمرين دادن اركستر، اين اجرا با كمترين دفعات تمرين (4 جلسه) روي صحنه رفت و نوازندگان توانستند اثري را كه تا به حال اجرا نكرده بودند، اجرا كنند. فكر ميكنم خود ايشان هم از اجرايي كه از اين پوئم سمفوني شد، راضي بودند. من هم در اين كنسرت افتخار داشتم كه به عنوان نوازنده سازهاي ضربي، اركستر سمفونيك دولتي آنتاليا را همراهي كنم. در كنار استاد رهبري، محمد معتمدي و مهرداد عالمي (نوازنده مهمان ويلنسل) هم روي صحنه حضور داشتند و رضا فكري به عنوان خواننده رزرو كه در ماههاي اخير تمرين كرده بود در كنسرت حضور داشت. باربد بيات هم از ديگر حاضران اين كنسرت بود.
در نهايت اينكه اين اجرا اتفاق بسيار فرخندهاي در تاريخ موسيقي ما بود و اميدوارم ديگر آهنگسازان هم با رويكردي كه علي رهبري نسبت به موسيقي اصيل داشته به محتواي موسيقي ايراني توجه نشان دهند. اما متاسفانه آهنگسازاني كه براي آنسامبلها و اركسترهاي سمفونيك تا امروز آهنگسازي كردهاند به اين موسيقيها كمتر توجهي نشان دادهاند.
يكي ديگر از اتفاقات مهم اين سفر، حضور استاد حسين عليزاده و علي بوستان در اجرا بود كه باعث خوشحالي استاد رهبري شد. من به عنوان كسي كه خودش آهنگسازي را هم تجربه كرده بايد ذكر كنم كه همواره استادان ما در دانشگاه استاداني غير ايراني بودند؛ از جمله طالبخان شهيدي از تاجيكستان و خيام ميرزازاده از آذربايجان. اما همه آنها اصرار ميكردند كه وقتي قطعه شما به عنوان يك ايراني اجرا ميشود بايد ديگران هم احساس كنند كه اين قطعه را يك آهنگساز ايراني نوشته نه يك آهنگساز روس يا اروپايي! اين نمود را كاملا از همان ابتداي اثر علي رهبري ميشد دريافت كرد. موتيفهايي از ابوالحسنخان صبا يا روحالله خالقي به عنوان ملودي همراهيكننده (كنتر ملودي) دايما در سرتاسر اين اثر شنيده ميشد و نكاتي است كه به اثر جلوه ايرانيتري ميداد. «مادرم ايران» بدون استفاده از هيچ ساز ايرانياي فضاي موسيقي رديف دستگاهي ما را القا ميكرد و اين نشاندهنده آن است كه آهنگسازان ديگر هم ميتوانند با گوشه چشمي به موسيقي ايراني، در جهان جلوه بهتري از موسيقي اصيل ما ارايه كنند. چنان كه آهنگسازان آذربايجاني از اين طريق توانستهاند موسيقي خود را به جهانيان معرفي كنند.